معرفی و دانلود کتاب روزهای سخت میکائیل

معرفی کتاب روزهای سخت میکائیل

کتاب روزهای سخت میکائیل داستان مردی به نام میکائیل است که به دلیل ابتلا به ویروس کرونا، در بیمارستان بستری شده و در میان خواب و بیداری و هذیان، به خاطرات گذشته‌اش می‌اندیشد. او زمانی رابطه‌ای عاشقانه با زنی به نام سارا داشته؛ اما رابطه‌ی آن‌ها به طلاق و جدایی ختم شده است. رسول یونان داستان کتاب را از زبان میکائیل نقل می‌کند.

درباره‌ی کتاب روزهای سخت میکائیل

وقتی به روزهای سخت فکر می‌کنید، بیشتر از همه یاد چه دورانی می‌افتید؟ دوره‌ای که مجبور به خانه‌نشینی بودید، با شنیدن صدای عطسه و سرفه فکر می‌کردید دنیا به آخر رسیده، هشتگ «در خانه بمانیم» را در فضای مجازی به اشتراک می‌‌گذاشتید و امان از زمانی که متوجه می‌شدید ویروس کرونا وارد بدنتان شده است. این‌جا بود که روزگاری سخت و دشوار شروع می‌شد. روزگاری که معلوم نبود از آن جان سالم به در می‌برید یا نه. شخصیت اصلی کتاب روزهای سخت میکائیل در همین دوره زندگی می‌کند. و حالا که بیماری کرونا او را از پا درآورده و راهی بیمارستانش کرده است، گذشته مانند فیلمی از جلوی چشمان او رد می‌شود. گذشته‌ای که هرگز او را رها نمی‌کند.

میکائیل در خواب و بیداری به سارا فکر می‌کند. با حال بد به بیمارستان می‌رود و در آن‌جا بستری می‌شود. کتاب روزهای سخت میکائیل را می‌توان در همین چند جمله خلاصه کرد. میکائیل در دوره‌ای که بیماری همه‌گیر کووید 19 همه‌ی مردم جهان را خانه‌نشین کرده، به این ویروس مبتلا می‌شود و به دلیل حال بدش، به بیمارستان می‌رود. او را به‌سرعت در یک اتاق با هفت بیمار دیگر بستری می‌کنند و ماسک اکسیژن روی صورتش می‌گذارند. حالا فضای ذهنی میکائیل آشفته و دگرگون است و میان گذشته و حال تاب می‌خورد. گذشته‌ی او فقط و فقط در یک نفر خلاصه می‌شود: سارا. دختری که در سال سوم دانشگاه عاشقش می‌شود و با او ازدواج می‌کند. اما بعد از چند سال، زندگی مشترکشان از هم می‌پاشد و کار سارا و میکائیل به جدایی می‌رسد. خاطرات سال‌هایی که با سارا گذشته‌اند، از ذهن میکائیل پاک نشده‌اند. این خاطرات در میان هیاهوی بیماری لحظه به لحظه به مغز او هجوم می‌آورند.

رسول یونان (Rasoul Yunan)، نویسنده و شاعر، بیشتر به‌خاطر شعرهای ساده و کوتاهش در میان مردم شناخته می‌شود. داستان‌های او اغلب زبانی ساده و بی‌پیرایه دارند و شاعرانه هستند. معروف‌ترین کتاب داستانی او «راه طولانی بود، از عشق حرف زدیم» نام دارد که در آن‌جا مردی از عشق ناکام خود می‌گوید. راوی کتاب روزهای سخت میکائیل هم عشقی نافرجام را از سر گذرانده و حالا که به بیماری کرونا مبتلا شده، در خواب و بیداری به خاطره‌ی معشوقش می‌اندیشد. طرز روایت رسول یونان باعث می‌شود که خودمان را جای شخصیت اصلی داستان بگذاریم و همه‌ی وقایع را از نگاه او تحلیل کنیم.

نشر نیماژ در سال‌های اخیر دست به انتشار جدیدترین آثار رسول یونان زده است. این انتشارات کتاب روزهای سخت میکائیل را برای اولین بار در سال 1401 چاپ کرد.

کتاب روزهای سخت میکائیل برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های عاشقانه علاقه دارید، کتاب روزهای سخت میکائیل را بخوانید.

در بخشی از کتاب روزهای سخت میکائیل می‌خوانیم

پاهایم در اختیارم نیستند. زور می‌زنم؛ اما نمی‌توانم راه بروم و درنهایت، از لابه‌لای دستان مسعود فرو می‌ریزم و روی پله‌ها بی‌هوش می‌شوم.

کمی بعد، احساس می‌کنم هیچ وزنی ندارم. سر می‌خورم روی هوا و جلو می‌روم. مثل اینکه روی تخت سیاری گذاشته‌اندم. دنیا دور سرم به‌گردش درآمده. می‌خواهم استفراغ کنم؛ اما توانی ندارم که شانه‌هایم را در دو طرف سرم بالا بیاورم و حالت بگیرم و معده‌ام را خالی کنم.

همچنان روی هوا سر می‌خورم و صداهایی شبیه این جمله‌ها «برو کنار.»، «حالش خیلی بده.» و «عجله کنین.» توی گوش‌هایم می‌پیچد. کمی بعد، روی هوا می‌ایستم؛ اما سقوط نمی‌کنم. لحظاتی در این حال می‌مانم و دوباره مرا به جلو هل می‌دهند. حالا احساس می‌کنم وارد اتاقی کوچک شده‌ام. اتاق بالا می‌آید. سه‌چهار طبقه بالا می‌آید و سپس از حرکت می‌ایستد. صدای باز و بسته‌شدن دری را می‌شنوم و دوباره سر می‌خورم روی هوا و این بار سرعتم بالاست. بعد از لحظاتی می‌ایستم و جابه‌جا می‌شوم. دیگر روی هوا نیستم. انگار خواباندندم روی تخت. جنب‌وجوش آدم‌ها را در اطراف احساس می‌کنم؛ اما نمی‌دانم چه کار می‌کنند. کمی بعد، سوزش ریزی از رگ بازویم می‌دود در بدنم و بعد در سیاهی خفقان‌آوری فرو می‌روم. چیزی روی صورتم سنگینی می‌کند و باعث می‌شود نفسم بند بیاید، طوری که تا مرز خفه‌شدن پیش می‌روم؛ اما ناگهان راه نفسم باز می‌شود و هوایی تازه به ریه‌هایم جان می‌بخشد. دوست دارم چشم‌هایم را باز کنم؛ اما تا به خودم بیایم، به خواب می‌روم.

فهرست مطالب کتاب

فصل اول: صدای سرفه‌ها
فصل دوم: یک پنجره‌ی سرخ مایل به نارنجی