معرفی و دانلود کتاب روزانههای مخوف
برای دانلود قانونی کتاب روزانههای مخوف و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب روزانههای مخوف
کتاب روزانههای مخوف تالیف خلیل جلیل زاده، با بیانی متفاوت، توسط دو راوی حکایت میشود. مخمور، نقش اول و یکی از دو راوی رمان است که با همسرش نفیسه در خیال و خاطرات عاشقی، روزگارشان را میگذرانند.
خلیل جلیل زاده، به جز این زمان، کتاب دیگری را ترجمه کرده است. در نوشتههای این نویسنده، حس وهم و سورئال کاملا حس میشود.
در بخشی از کتاب روزانههای مخوف میخوانیم:
هنوز یادش بود که یکی دو سال قبل یک روز نفیسه رنگ به چهره ندارد و با عجله خودش را توی راهرو میاندازد و در را پشت سرش میبندد و همانطور که به در پشت داده است میگوید که یک مرد تعقیبش کرده است .مخمور وقتی پیگیر میشود در مییابد که نفیسه توی یکی از فروشگاهها به صورت روزانه خرید میکند صاحب آن فروشگاه فکر میکند نفیسه چون همیشه تنها به فروشگاه میآید میتواند دلیل خوبی باشد که ممکن است شوهر نداشته باشد و میتواند گزینه مناسبی برای ازدواج باشد.
نفیسه میگوید اصلاً مرد بیادبی نیست ولی دزدیده او را تعقیب کرده است و حتی تا دم در خانهشان هم آمده است. نفیسه میداند نباید از مخمور توقع یقهگیری داشته باشد ولی از ترس اینکه مبادا یکی از همین روزها با گل و شیرینی سر برسد پیشدستی میکنند و مخمور مجبور میشود علیرغم میلش برای اینکه به آن مرد به صورت مسالمتآمیز و غیرمستقیم بفهماند نفیسه شوهر دارد همراه او به آن فروشگاه برود و صاحب فروشگاه هم حساب کار دستش بیاید و دوره نیفتد دنبال زنهای تک و تنها. مخمور به چیزهایی دیگر هم در آن صبح پاییزی فکر میکرد. مثلاً به سوز گزندهای که میآمد و ممکن بود چایمان بگیرد و یا به زیبایی نفیسه که حتی آژنگهای پیشانی و چهرهای که به تدریج استخوان گونههایش بیشتر و بیشتر بیرون میزد ولی نتوانسته بود از جذابیت او نزد مخمور چیزی کم کند.
نفیسه چشمهایی داشت که مخمور زجرهایش را در آنها محو میکرد و دریایی از پرنیان در آن موج میزد در آن چشمها که آرزو میکرد ای کاش آنقدر فرصت و توان داشت تا برای همیشه مغروق آن دریای لطیف بماند. فکر میکرد اگر زودتر راز چشمهای نفیسه را در مییافت هرگز به پیری میدان نمی داد. هرگز اجازه نمیداد امثال آدم خالی و دوستانش به زندگی او راه پیدا کنند. همین را یک روز به نفیسه هم گفته بود وقتی حس کرده بود روی تختش چهار میخ چسبیده است و کله تخماقی دکتر شده است و با روپوش سفیدش که جا جا خون بر آن شتک زده است زنده زنده با تیغ و پنسهایش که سردی آنها را حس میکند کالبد شکافی میکند و اعضاء و جوارح او را برای گروهی تشریح میکند...
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب روزانههای مخوف |
نویسنده | خلیل جلیل زاده |
ناشر چاپی | نشر روزگار |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 115 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-374-802-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |