معرفی و دانلود کتاب رودین
برای دانلود قانونی کتاب رودین و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب رودین
کتاب رودین نخستین رمان نویسنده شهیر روسی ایوان تورگنیف، داستانی معروف درباره شخصیتی به ظاهر معمولی است که علی رغم تحصیلات عالیه، مهارتش در سخنوری و شور و شوقاش برای زندگی، انگیزهای برای عمل ندارد و از یک سرخوردگی نامشخص رنج میبرد. به راستی چرا باید ایدهآلها، چنین فردی را عذاب بدهند؟
درباره کتاب رودین:
ماجرای این رمان در ظهری از روزهای تابستان در یکی از روستاهای کشور روسیه، خاستگاه نویسنده شروع میشود. رسم است که در این روستا به میزبانی یکی از زنان جوان یا میانسال مجلسی برگزار شود. مهمانان این مجلس اغلب اشراف زادگان، افراد تحصیل کرده و کسانیاند که از مقام و منزلت بالایی برخوردارند و درباره مسائل سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و... به بحث مینشینند.
رودین (Rudin) شخصیت اصلی این کتاب نام جوانی است تحصیل کرده، خوش سیما، با استعداد و ماهر در فنون سخنوری و دقیقا همین ویژگیها باعث میشود پایش به یکی از محافل اشراف زادگان گشوده شود، با آنها به گفت و گو بنشیند و در تمام بحثها پیروز شود. این اتفاق سبب میشود بیوه زنی اشرافی با سه فرزند، رودین را در خانهاش بپذیرد و او را سکنی دهد.
اما رودین حین مدت زمانی که درخانه این زن است درگیر ماجرایی عاشقانه میشود که جنبههایی دیگر از شخصیت او را که کاملا برخلاف آن چه که تا پیش از این از او دیده میشد، به نمایش میگذراد.
رودین شخصیتی است خوش فکر و باهوش که به شدت میتواند بر اطرافیانش تاثیر بگذارد غافل از اینکه آرمانها و ایده آلهایش هیچ گاه از حد به خصوصی فراتر نمیرود و او را محدود نگاه میدارد. شاید بتوان او را یک شخصیت بیمصرف در جامعه نامید. شخصیتی که شور و استعداد وافری دارد اما میزان انگیزهاش برای عمل و جامه واقعیت پوشاندن به ایدههایش صفر است. از گرفتن هر تصمیم جدی عاجز میماند و در تقابل با دیگر کارکترهای کتاب بدل به شخصیتی خاکستری در داستان میشود.
ارائه تصویری رئال و واقع گرایانه از تفکر حاکم بر جامعه روسی آن زمان و معرفی روشنفکرانی رادیکال و تندرو از مشخصات دیگر رمان رودین است. ترجمه این اثر که به عهده محمدهادی شفیعیها بوده، بسیار روان و ساده است و به گیرایی هرچه بیشتر آن کمک مینماید.
کتاب رودین مناسب چه کسانی است؟
مطالعه این اثر به علاقهمندان ادبیات روسیه و رمانهای کلاسیک پیشنهاد میشود.
با ایوان تورگنیف بیشتر آشنا شویم:
او رمان نویس، داستان نویس، شاعر، نمایشنامه نویس و مترجم محبوب روسی بود که تاثیر شگرفی بر ادبیات روسیه گذاشت و هم اکنون از او به عنوان یکی از چهرههای برجسته ادبیات جهان یاد میکنند. ایوان سرگیویچ تورگنیف (Ivan Turgenev) با نویسندگان بزرگی همچون تولستوی و داستایوفسکی هم عصر بود و در آن دوران که آنها درباره وضعیت کلیسا و دین مینوشتند، ایوان به فکر اصلاحات اجتماعی در کشورش بود.
همچنین ایوان تورگینیف در بیشتر آثارش تصویری واقع گرایانه و پرمحبت از زندگی دهقانان روسی نشان میداد و طبقه روشنفکر جامعه روسیه را با نگاهی تیزبین و انتقادی بررسی میکرد.
او علاوه بر نوشتن شاهکار «پدران و پسران» در سال 1862 که به عنوان یکی از بزرگترین رمانهای قرن نوزدهم شناخته میشود، آثار برجستهی دیگری نیز از خود برجای گذاشته که برخی از آنها عبارتند از: «مجموعه داستان کوتاه شکارچی در سایهروشن (1852)، رمانهای «رودین (1856)، آشیانه نجبا (1859) در شرف وقوع (1860)، زمین دست نخورده (1877)»
با محمدهادی شفیعیها بیشتر آشنا شویم:
ریاضیدان و مترجم ایرانی، محمدهادی شفیعیها در سال 1298 در قزوین متولد شد و در سال 1385 درگذشت. او لیسانس ریاضیات را از دانشسرای عالی تهران دریافت کرد و برای تدریس در دبیرستانها به اهواز رفت. او در سال 1334 به دانشکده فنی داشگاه تهران منتقل شد و آن جا به تدریس مشغول شد. بعد از 5 سال برای ادامه تحصیل به دانشگاه کمبریج انگلستان رفت و بعد از بازگشت در دانشگاههای امیرکبیر، شریف و شهید بهشتی به تدریس مشغول شد. در سال 1361 هم زمان با تعطیلی دانشگاهها به تقاضای خود از تدریس باز نشسته شد و تا سال 1385 در مرکز نشر دانشگاهی به عنوان ویراستار و سرپرست بخش ریاضی فعالیت میکرد. از جمله آثاری که محمد هادی شفیعیها به فارسی برگردانده است میتوان به پدران و فرزندان، آنها که وقتی آدمی بودند، در آستانه فردا، موسیقی افلاک، تاریخ هندسه، اصول اقلیدس و... اشاره کرد.
در بخشی از کتاب رودین میخوانیم:
پیگاسوف باز با صداى نازک و تودماغى پرسید: «اجازه مىفرمایید بپرسم این آشناى شما، آقاى بارون موفل... مثل اینکه باید اینطور ایشان را نام ببرم؟ نه؟»
«درست است.»
«آقاى بارون موفل کارشناس اقتصاد سیاسى است یا اینکه همینطور ساعات فراغتى را که بعد از تفریحات در میان طبقات عالیه و ساعات کارشان باقى مىماند صرف این کار مىکند؟»
رودین خیره به پیگاسوف نگاه کرد، اندکى سرخ شد و جواب داد: «بارون از سر تفنن به این کار مىپردازد. ولى در مقالهى او مطالب منصفانه و دقیق بسیارى به چشم مىخورد.»
«من چون از مفاد آن اطلاعى ندارم نمىتوانم اظهار نظر کنم... ولى جسارت کرده مىپرسم حتما نوشتهى دوست شما بیشتر حاوى بحثهاى کلى است نه واقعیات ملموس؟»
«در آن هم واقعیات هست و هم مباحثى که متکى بر واقعیات است.»
«پس اینطور، پس اینطور. عرض کنم، به عقیدهى من و... بنده گاهى هم مىتوانم در موقع خودش حرف خودم را بزنم. من سه سال در دِرپت جان کندهام... به عقیدهى من، همهى این چیزهایى که بحثهاى کلى، فرضیه، سیستم... نامیده مىشوند مرا ببخشید که شهرستانىام و حقایق را صریح توى چشم مىگویم به هیچ دردى نمىخورند. تمام اینها فضلفروشى و فقط براى تحمیق مردم است. آقایان، صاف و پوستکنده حقایق را به ما بگویید و بقیهاش مال خودتان.»
رودین گفت: «واقعا همینطور است! ولى خوب، معناى حقایق را هم باید گفت.»
پیگاسوف ادامه داد: «بحثهاى کلى! این بحثهاى کلى قاتل مطالعات و نتیجهگیرىهاى من هستند! تماما هم بر اساس بهاصطلاح معتقدات نهاده شدهاند. هر کسى از معتقدات خودش دم مىزند و خواستار آن است که دیگران به آنها احترام بگذارند. هاى و هوى دربارهى آنها راه مىاندازد! آخ!»
پیگاسوف مشت گرهکردهاش را در هوا تکان داد. پاندالفسکى خندید.
رودین گفت: «بسیار خوب! معلوم مىشود که به نظر شما اصولاً معتقداتى وجود ندارد.»
«نه، وجود ندارد.»
«شما به این نظر خودتان عقیده دارید؟»
«بله.»
«پس چطور مىفرمایید معتقداتى نیست؟ بفرمایید، همین یکى خودش دلیل بر این است که معتقداتى هست...» همه زدند زیر خنده و به هم نگاه کردند.
پیگاسوف دوباره شروع به صحبت کرد و گفت: «معهذا اجازه بفرمایید، اجازه بفرمایید...» ولى داریا مجال نداد و کفزنان بانگ زد: «آفرین! آفرین! پیگاسوف شکست خورد، دیگر شکست خورد.» و خیلى آهسته کلاه را از دست رودین بیرون کشید.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب رودین |
نویسنده | ایوان تورگنیف |
مترجم | محمدهادی شفیعی ها |
ناشر چاپی | نشر ماهی |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 168 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-209-085-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان روانشناسی خارجی |
مخصوصا زمانی که رودین، بعد از گذشت مدتی از مطالعه به رمان اضافه میشود.
به شخصه لحظهای کاملاً هیجانی را سپری کردم.
من خیلی اهل خواندن کتابهای رمان داستانی نیستم متأسفانه، ژانرهای دیگری مورد علاقهام است،،، اما این کتاب جز آن دسته از که کتابهای ادبیاتی روس محسوب میشود مطالعه آن را توصیه میکنم، نه صرفاً به دلیل احساس هیجانی که از فصل ۳ به بعد خواننده کتاب صفحه به صفحه آن را تجربه میکند، بلکه به دلیل وجود نکات اخلاقی، که در قالب احساس در این رمان وجود دارد، شخص مطالعهگر لحظات بیشماری را توان همزادپنداری آن نکات را خواهد داشت.
اگر در باب نقد منفی بخواهم, با توجه به جذابیتهایی که در کتاب وجود داشت اشاره کنم این چنین است، که با همهی مهارت انکار ناپذیر نویسنده، قطعاً توان این وجود داشت که شخص، ۲ فصل آخر را با هیجانی که بنده تا فصل ۹ و یا حتی ۱۰ تجربه کرده بوده ام، داستان را پر هیجان تر به پایان برساند.
لحظه ورود و خروج نقش اصلی کتاب (رودین) به شدت برای مخاطب اهمیت دارد، اگرچه تشبیه پایانی نویسنده بسیار برای من قابل ستایش بود که رودین را چون کیسهای تشبیه کرد که بر زمین افتاد که قصد نویسنده گویی برای خواننده این بوده، در لحظه پایانی حس خاموش شدن چراغی به همراه سکوتی محض ایجاد شود، ولی قابل لمس است که انگار چیزی در لحظه پایان کم است. حداقل تجربه من اینچنین بوده.
با سپاس و احترام جهت انتشار این کتاب در کتاب راه.