معرفی و دانلود کتاب دو داستان از دو نویسندهی بزرگ معاصر چینی (زن قد بلند و شوهر کوتاهش و کاغذ عزا)
برای دانلود قانونی کتاب دو داستان از دو نویسندهی بزرگ معاصر چینی (زن قد بلند و شوهر کوتاهش و کاغذ عزا) و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دو داستان از دو نویسندهی بزرگ معاصر چینی (زن قد بلند و شوهر کوتاهش و کاغذ عزا)
کتاب دو داستان از دو نویسندهی بزرگ معاصر چینی (زن قد بلند و شوهر کوتاهش و کاغذ عزا) نوشتهی فنگ جی چای و جیا پینگ وا، برگرفته از دو داستان کوتاه در ادبیات چینی است.
فنگ جی چای (Jicai Feng) در داستان اول با عنوان زن قد بلند و شوهر کوتاهش (The Tall Woman and Her Short Husband)، ماجرای مردم شهرکی را روایت میکند که علت ازدواج همسایههای جدیدشان را نمیدانند، پشت سرشان بدگویی و تمسخر میکنند و در هر برههای از مشکلات زن و شوهر، منتظر جدایی آنها هستند.
سرانجام شوهر به زندان میافتد و زن با بردباری از کودک خردسالشان مراقبت میکند. اما سختیهای روزگار و نیش و کنایههای همسایهها در دلش انبار میشود و مدتی بعد از آزادی شوهر، سکته میکند و فلج میشود و این بار نوبت مرد است که حتی بعد از مرگ همسرش وفاداریش را ثابت کند.
جیا پینگ وا (Jia Pingwa) در داستان دوم با عنوان کاغذ عزا، ماجرای پسر فقیری را بازگو میکند که برای راضی کردن پدر عشقش به شهر میرود و شبانه روز کار میکند و وقتی با جیبی پر به روستا برمیگردد، دختر کارخانهدار روستا از ترس بیآبرویی به دنیا آوردن کودک نامشروع پسر فقیر، خودکشی کرده است.
در بخشی از کتاب دو داستان از دو نویسندهی بزرگ معاصر چینی میخوانیم:
سیاست عوض نشد. حرفهای آقای وانگ هیچ نتیجهای جز کم شدن اعتبارش نداشت. رابطهاش با مردم کم شد و در تنگنای مالی گرفتار ماند. باید کاری میکرد. در خانهی سنگی سه خوابهاش کارگاه کاغذسازی راه انداخت. درست کردن خمیر کاغذ به عهدهی خودش بود. دایی چوچو که پیرمرد کرولالی بود میتوانست از کاغذها خاکبرداری کند. وظیفهی چوچو کندن سه چالهی بزرگ وسط فضای باز کارگاه بود. باید ردیفی از بامبوها را در آن میچید و رویشان چسب میریخت.
با پوشال میپوشاند و آبپاشی میکرد و در نهایت خاک میریخت. بعد از 2 یا 3 ماه که تجزیه میشدند بیرونشان میآورد و پهن میکرد تا گرمای خورشید خشکشان کند. بعد از آن نوبت دستگاه خردکن بود. کنارش مینشست و روزها و روزها بامبوها را به کاغذهای سفید تبدیل میکرد. چرخاب که میچرخید دنیا میایستاد. شالاپ، شولوپ؛ تالاپ تولوپ. روزهای اول چوچو با هر تالاپ به صدا نگاه میکرد. حالا ولی حتی آن را نمیشنید. تنها صدای دنیای اتاقش، ضربان قلب و نبض دست خودش بود. همیشه به چیزهای عجیب فکر میکرد. زیاد درس نخوانده بود و سوالهای درون ذهناش همیشه بیجواب بود. کاغذ، آتش میشد و بامبوها از آب بودند. آب، آتش میشد. او چه کاره بود؟ یک کاغذ درست کن؟ کسی که آب و آتش را پیوند میداد؟
چرخاب باید روغنکاری میشد. بیرون رفت تا نفسی تازه کند. تکه ابر تنهایی بالای درخت به تنهایی روی تپه میرقصید. نگاهش به رودخانه و موجهایش چرخید. کلکها نزدیک میشدند و سر بامبوبرها میدرخشید. داد زدند: "چوچو بیا بامبوها را وزن کن". چوچو خندید و چشمهایش برق زد. "چوچو قارچ دوست داری؟ این قارچها از آن شاش سگهایی که فکر میکنی نیستند. گوشتالو و آبدارند. " چوچو جملهی آخر را به خود گرفت. کمر باریک و زیبایی داشت امّا لباسهایش همیشه گشاد بود. از خجالت میخواست بدود باید لباسش را کمی بالا میکشید. جوانها گفتند چوچو میخواهد لخت شود. گونههایش خون شد. آقای وانگ، تمام اینها را دید. به بداخلاقی تمام روزهایی بود که بامبوبرها میآمدند. بامبوها را وزن کرد و بر اساس اندازه دستهبندیشان کرد. به وقت چانهزنی عصبانی شد.
فهرست مطالب کتاب
دربارهی فنگجیچای
فنگجیچای نویسندهی داستان کوتاه خانم قدبلند و شوهر کوتاهش
خانم قدبلند و شوهر کوتاهش
دربارهی جیا پینگ وا
جیا پینگ وا نویسندهی داستان کوتاه کاغذ عزا
کاغذ عزا
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دو داستان از دو نویسندهی بزرگ معاصر چینی (زن قد بلند و شوهر کوتاهش و کاغذ عزا) |
نویسنده | فنگ جی چای، جیا پینگ وا |
مترجم | میترا سویدیمی صوفیانی |
ناشر چاپی | انتشارات پشتیبان |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 70 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6198-25-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |