معرفی و دانلود کتاب دشت سرد
برای دانلود قانونی کتاب دشت سرد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب دشت سرد
کتاب دشت سرد، تالیف علی علی اکبری، از سری داستانهای کوتاه فارسی است که در فضایی بسیار متفاوت و فارغ از مکان و زمان در قالب یک داستان تخیلی با شخصیتها و محیطی رمزآلود به مسائل و ارزشهای فرهنگی و ریشهای جوامع میپردازد که این روزها در دنیای مدرن و منفعت طلبیهای بشر مادی گرای امروزی، دیگر ارزش محسوب نمیشوند.
در بخشی از کتاب دشت سرد میخوانیم:
میگفتند تا به حال کسی نتوانسته از آن دشت زنده عبور کند و این که آن دشت روزی مثل بهشت زیبا وسرسبز و سرشار از زندگی بوده و این که در آن دشت روزی موجودی خدا را آنچنان رنجیده خاطر کرد که خشمش شامل تمام موجودات دشت شد.
به راستی او که بود و چه کاری انجام داد که باعث شد سرزمینی نفرین شود؟ همه این افسانهها نسل به نسل و سینه به سینه در میان مردم آن روستا گشته بود. اما مردم ده خودشان هم کم کم داشتند به این افسانهها شک میکردند. چون سالها بود که کسی بهاری در آن دشت ندیده بود و آیا اصلا ممکن بود که در چنین دشتی که انگار گرد مرگ روی آن پاشیدهاند روزی پرندهای با صدای خوشآواز خوانده باشد و از صدای خوشش غنچهای زیبا از بوته گل سرخی روییده باشد؟ دشت شبها بسیار ترسناکتر و مخوفتر از روزها میشد.
شبها از دل دشت صداهای وحشتناکی شنیده میشد انگار که عدهای مشغول شکنجه گناهکاری باشند که با رضایت تن به این شکنجهها میداد. وقتی این صداها با صدای زوزه گرگها و صدای طوفان و صدای جغدهای گرسنه که به دنبال موشها بودند به هم میپیوست فضای روستا آنقدر ترسناک میشد که همه اهالی ده از ترس به خانههایشان میرفتند و تا صبح در خانههایشان را باز نمیکردند. حتی گاهی از ترس تا صبح پلک بر هم نمیگذاشتند. بعضی از شبها عدهای گرگ گرسنه از دشت به روستا حمله میکردند و اگر موجود زندهای از روی بد شانسی پشت در بستهای مانده بود، در میان دندانهای تیزشان تکه تکه میشد. اما عجیبترین قسمت داستان و موضوع اصلی افسانههای مردم روستا در مورد دشت طوفان زده، بید مجنون خشک و بسیار بلندی بود که در میان دشت ایستاده بود و انگار داشت با جسارت و شجاعت تمام در مقابل طوفان وحشی و سرد مقاومت میکرد.
مردم میگفتند: این درخت خشکیده، قرنهاست که در وسط دشت ایستاده و از فاصله بسیار دور در طلوع و غروب سرد خورشید دیده میشود درخت خشک باعث تعجب مردم بود چون آنها میدانستند که وقتی درختی خشک میشود بعد از مدتی پوسیده شده و سقوط میکند. اما این درخت قرنها سر پا ایستاده و طوفانهای وحشتناکی را پشت سر گذاشته بود.
انگار میخواست به دیگران درس مقاومت بیاموزد. رو به باد ایستاده بود و به افق خیره شده بود. گوئی زمانی که میمرد هزاران حرف داشت که میخواست فریاد بزند اما مرگ به او مهلت نداده بود. داخل تنهاش تبدیل به لانه عقربها و مارها شده بود.
اما مردم روستا میگفتند که این درخت روزی سمبل عشق بوده، و روی آن صدها مرغ عشق و بلبل وحشی لانه داشتند و هر روز از صبح تا شب از سرمستی نغمه سر میدادند. در این میان فقط جغد سیاه بود که ظاهرا از این وضعیت راضی بود، جغد سیاه تنها سند زنده از اتفاقات گذشته دشت بود.
اهالی روستا میگفتند این جغد پیر از زمانی که دشت سر سبز بوده اینجا زندگی میکرد. آن موقع جغد جوان و با شکوهی بوده اما حالا تبدیل به یک جغد پیر شده بود که اگر موش مریض و یا پیری پیدا میشد به سختی میتوانست شکارش کند که آن را هم معمولا مارها از چنگش در میآوردند.
جغد شبها توی یک سوراخ بزرگ توی تنه بید میخوابید و نیمههای شب که موشها برای خوردن غذا بیرون میآمدند، جغد هم بیدار میشد و به شکار میپرداخت. اما مردم روستا از جغد سیاه بسیار میترسیدند و میگفتند این جغد نفرین شده است و وقتی مستقیم به کسی نگاه میکند حتما بلائی به سرآن فرد میآید. برای همین سعی میکردند هیچ وقت سر راه جغد قرار نگیرند. جغد هم که سالها از کسی محبتی ندیده بود به یکی از سنگدلترین موجودات دشت تبدیل شده بود و به هر موجود زندهای که سر راهش قرار میگرفت حمله میکرد. در رفتارش هالهای از خشم و نفرت دیده میشد.
فهرست مطالب کتاب
پیشگفتار نویسنده
فصل 1- دشت سرد
فصل 2- پیرمرد
فصل 3- درخت
فصل 4- نیمکت چوبی
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب دشت سرد |
نویسنده | علی علی اکبری |
ناشر چاپی | انتشارات پر تهران شهر |
سال انتشار | ۱۳۹۳ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 72 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-7340-05-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |