معرفی و دانلود کتاب خورشید شامگاهان
برای دانلود قانونی کتاب خورشید شامگاهان و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب خورشید شامگاهان
کتاب خورشید شامگاهان نوشتهی رشاد نوری گونتکین، ماجرای افسری شجاع و جسور را به تصویر میکشد که برای حذف دشمنان کشورش بیباکانه میجنگد؛ اما حالا عاشق دختری شده است که برای به دست آوردن او دست به هر کاری میزند.
دربارهی کتاب خورشید شامگاهان:
نظمی بیک جوانی عیاش و خوشگذران است که بدون ترس وارد دل دشمن میشود. او در طول زندگی پرشور و شجاعانهی خود، ناگهان دل به دختری میبندد اما در گذر حوادث گوناگون مجبور به ترک معشوقهی خود میکند.
نظمی بیک بنا بر دلایلی دست از عیاشی برمیدارد و در یکی از جزیرههای دور افتاده به عنوان فردی معتمد و خیرخواه به نیازمندان کمک میکند و مشکلات مردم را حل و فصل مینماید. اما عشق همیشه در کمین اوست و این بار عشقی دیگر به سراغش میآید؛ عشق دختری جوان که نه میتواند او را پس بزند و نه میتواند به آن فکر نکند.
کتاب خورشید شامگاهان برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به داستانها و رمانهای عاشقانه و تاریخی علاقهمند هستید، این کتاب را از دست ندهید.
با رشاد نوری گونتکین بیشتر آشنا شویم:
وی رماننویس بزرگ ترکیه در تاریخ 1889 در استانبول متولد شد. تحصیلات دبستان را در چاناک قلعه و دبیرستان را در میسیون فرانسوی ازمیر تمام کرد و در سال 1912 از دانشکده ادبیات دانشگاه استانبول لیسانس گرفت. مدت زیادی در دبیرستانهای بورسا و استانبول ادبیات تدریس کرد. در سال 1931 بازرس فرهنگ شد. در میان سالهای 1943 - 1939 در مجلس ملی ترکیه نماینده چاناک قلعه بود. آخرین پستهای فرهنگی گونتکین، بازرس عالی وزارت فرهنگ ترکیه است. در سال 1954 تقاضای بازنشستگی نمود و در سال 1956 در لندن -که برای معالجه رفته بود- فوت کرد و جسدش برای تدفین به استانبول آورده شد.
رشاد نوری گونتکین (Resat Nuri Guntekin) نویسندگی را در اواخر جنگ جهانی اول شروع کرد. اولین اثرش داستانی بلند به نام آشنای قدیمی است که در سال 1917 منتشر شد. بعد از مدتی منتقد نمایشهای تئاتری شده و در ضمن آن رمانهایی نیز مینوشت. اولین رمان مهمش به نام چالی کوشو (Roitelet) در سال 1922 در روزنامه وقت به صورت پاورقی چاپ شده و برای او شهرتی بزرگ به ارمغان آورد.
در بخشی از کتاب خورشید شامگاهان میخوانیم:
با رسیدن شامگاهان، باران نیز شدت پیدا کرده بود. درشکهچی که اسبان خستهاش را در پای یک سربالایی نگه داشته بود و میخواست چراغهایش را روشن کند، بارانی چرمش را کنده به من داد و گفت: «سردت خواهد شد آقا این را بگیر و بپوش. به کهنگیاش نگاه نکن، تمیز است.»
در جوابش گفتم: «رفیق خودت را نگران نکن و بارانیات را بپوش. من تازه از ارض روم آمدهام. در آن جا اینجور هوا وسط تابستان نیز بهسختی پیدا میشود.»
لیکن او این موضوع را نمیخواست قبول کند و تا پردههای تیماج را پایین نیاورد، دلش راحت نشد. سرم را به گوشه اتاقک تکیه داده و در گوشه درشکه غرق ظلمت نشسته بودم. اسبها با تأنی شروع به پیمودن سربالایی کردند. گاهی پرده را کمی عقب زده، میخواستم جاهایی را که در یکی از روزهای زیبای پاییز گذشته رفته بودم، دوباره تشخیص داده و به یاد بیاورم. مأموریتم در جزیره میکونوس به چهار ماه و نیم نرسیده بود که روزی از روزها تلگرافی به من ابلاغ کردند. بازرس بهداری ارض روم شده بودم. علیرغم اوقات تلخیام با خوی سازشکاریایی که در خدمت ارتش پیدا کردهام، دستور صادره را اطاعت کرده و راه افتاده بودم. مدت دو سال و نیم که در آن حدودها میان برف و مه و ابر میگشتم، بیشتر اوقات یاد جزیره میکونوس میافتادم. بزرگترین دلخوشیام به یادآوردن آفتاب و بادش بود که اولی مثلاینکه موقع تابش به زمین و آبها از صفحهای کریستالی میگذرد، با لرزشی چشمک زده و دومی معطر از درختان سقز در انسان سرخوشیای لذتبخش ایجاد میکرد.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب خورشید شامگاهان |
نویسنده | رشاد نوری گونتکین |
مترجم | کاظم سزائی آذری |
ناشر چاپی | انتشارات رهام اندیشه |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 428 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6800-41-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |
خیلی جذاب و پرکشش نبود ولی درسهایی درون داستان بود که بسیار مفید هستند
ترجمه کتاب هم خیلی خوب بود