معرفی و دانلود کتاب خمیر ترش

معرفی کتاب خمیر ترش

کتاب خمیر ترش به قلم رابین اسلوان، نویسنده کتاب جنجالی کتابفروشی 24 ساعتۀ آقای پنامبرا، رمانی جذاب و پرفروش است که ماجرای لو رفتن دستور پخت سوپی معجزه‌آسا و شگفت‌انگیز را روایت می‌کند.

درباره‌ی کتاب خمیر ترش:

داستان خمیر ترش (Sourdough) از نقطه‌ای آغاز می‌شود که راوی اول شخص، فردی خسته از زندگی روزمره و کسالت‌بار است و روزانه حداقل یک وعدۀ غذایی، به جای غذای گرم، ژل‌های خوراکی ویتامینه می‌خورد؛ این موضوع که امری عادی در شهر تلقی می‌شود به عادتی تبدیل شده که افراد را بیش از پیش منزوی، ناامید و افسرده می‌سازد. در این شرایط دو برادر به نام‌های چیمن و بئورگ تصمیم می‌گیرند که رستورانی در سانفرانسیسکو با نام «سوپ و خمیر ترش» افتتاح کنند و به مشتریان غذاهای عجیب و آرامش‌بخش سرو کنند! آن‌ها در آپارتمانی کوچک که هیچکس آدرس و محل آن را نمی‌دانست، شروع به پخت و عرضه غذاهایشان کردند و در مدتی کوتاه مشتریان قابل توجهی به دست آورند. آن‌ها به دلیلی مجبور به ترک آمریکا می‌شوند و تصمیم می‌گیرند راز دستور پخت سوپ معجزه‌آسا را با فردی در میان بگذارند؛ و چه کسی بهتر از دوست و مشتری قدیمی‌شان؟!

نثر ساده و صمیمانه و در عین حال گیرا و جذاب رابین اسلوان (Robin Sloan) لذت بی‌نظیری از تجربۀ خواندن رمان به شما می‌دهد که نمی‌توانید لحظه‌ای دست از خواندن آن بردارید!

این داستان در خلال روایت ماجرای رستوران سوپ و خمیر ترش و اتفاقات جالب مربوط به آن، نگاهی متفاوت به تغییر سبک زندگی و عادت‌های غذایی امروزی بشر دارد؛ توصیفی داستان‌گونه از حقایق تلخ زندگی روزمره که ما را به تفکری عمیق وامی‌دارد.

افتخارات کتاب خمیر ترش:

- حضور در فهرست 20 کتاب برتر سال 2017 سایت آمازون
- کسب عنوان بهترین کتاب سال 2017 از NPR و San Francisco chronicle
- نامزد جایزۀ Goodreads Choice در بخش داستانی

رمان خمیر ترش به چه کسانی توصیه می‌شود؟

خواندن این رمان به تمامی علاقمندان ادبیات داستانی آمریکایی و داستان‌های ماجراجویانه و هیجانی پیشنهاد می‌شود.

با رابین اسلوان بیشتر آشنا شویم:

رابین اسلوان، نویسندۀ آمریکایی تبار، سال 1979 در دیترویت ایالت میشیگان متولد شد. او که دانش‌آموختۀ رشته اقتصاد از دانشگاه میشیگان است، پس از اتمام دورۀ کارشناسی، مؤسسه‌ای فرهنگی ادبی را بنا نهاد و خود نیز به نویسندگی روی آورد و به داستان‌نویسی علاقمند شد؛ آثار او با استقبال قابل توجه مخاطبان روبه‌رو شده است و تاکنون به چندین زبان ترجمه گشته است.

در بخشی از کتاب خمیر ترش می‌خوانیم:

وقتی داشتم از پارک گلدنگیت رد می‌شدم، رمز و راز زندگی او ذهنم را درگیر کرد. واقعاً هیچ‌وقت او را نشناخته بودم. نفس عمیقی کشیدم. او از ویسکانسین به میشیگان نقل مکان کرده و قبل از آن در شیکاگو زندگی کرده بود و نقشی در یک گروه تئاتر تجربی داشته و شب‌ها را با سه زن دیگر در یک آپارتمان نقلی سر کرده بود. نه تنها آن نان مزخرف را درست می‌کرد، بلکه چون رایگان بود و بگویینگویی مغذی، سهمیه‌ای از آن را به خانه هم می‌آورد. در سال‌های آخر عمرش، وقتی قرص نان زندان شیکاگو را می‌پخته، باید آن مکان و آن زمان برایش زنده شده باشد: چهار زن روی تخت‌خواب‌های چندطبقه؛ اجراهای نمایش نیمه شبی؛ کلاه‌گیس‌های زرشکی.

دوازده ساعت در روز پشت کامپیوتر نشستم و شام و ناهار ژل خوراکی هورت کشیدم.

بعد از موفقیتم در دانشکده و جایگاه شغلی درست و حسابی و خریدن خانه پیش از همسن و سال‌هایم، خودم را بچه‌ای تصور می‌کردم که پدر و مادرش به او افتخار می‌کنند. اما بعد توی ذوقم خورد: برهوت بودن آپارتمانم زد توی ذوقم. برهوت بودن زندگی‌ام. مامان‌بزرگ لوئیس اگر می‌توانست به دیدار من بیاید، اگر می‌توانست و اگر من را در سانفرانسیسکو دیده بود، هرگز به من افتخار نمی‌کرد. برای اولین بار در عمرم، تمنای آمدنش، دیدار با او و زنده بودنش دردی عمیق به سینه‌ام آورد. حتماً به هم می‌ریخت و کمی نگران می‌شد.

زندگی جذاب‌تری می‌خواستم.
آغاز راه من می‌توانست یادگیری باشد.
آغاز راه من میتوانست مخمر باشد.

فهرست مطالب کتاب

پرخور شماره یک
میز اسلوری‌خورها
مخمر خیابان کلمنت
اسپارتان استیکس
کلوپ لوئیس
عیسی مسیح روی مافین انگلیسی
به اشتراک گذاشتن معجزه
سرآشپز کیت
از طرف بیو
آون توستر جی استیو
از طرف بیو
صورت‌مسئله همواره موجود بود
از طرف بیو
فهرست حوادث
کلوپ لوئیس (ادامه دارد)
از طرف بیو
بزرگ‌تر از همهء بازارها
از طرف بیو
معبد پانتئون
از طرف بیو
آلامیدا
از طرف بیو
نور صورتی
از طرف بیو
فاوستوفن
از طرف بیو
نوسازی
از طرف بیو
کلیساهای جامع
از طرف بیو
تاریکی و ظلمات تازه
از طرف بیو
پروندهء پرخورها
از طرف بیو
کلوپ لوئیس (ادامه دارد)
قلب، مرکز عملیات
از طرف بیو
بونویل
از طرف بیو
از طرف بیو
مسئلهء تخم‌مرغ
زیربغل‌ فیل‌ها
اطلاعیه‌ای که از مدت‌ها پیش چشم به راهش بودیم
استعفا
لطف و بر کت الهی شامل حال تازه‌گرویده شد
از طرف بیو
بادش خالی شده بود
از طرف بیو
آگریپا
از طرف بیو
آگریپا (ادامه دارد)
از طرف بیو
سقوط کاملوت
از طرف بیو
باغچهء خودت را بیل بزن!
عطش و گرسنگی
کارخانهء اسلوری
جزیرۀ مزگ
کلوپ لوئیس (جمع‌بندی)
آقای مارو
شروع
از طرف بیو
از طرف لوئیس
تقدیرها وتشکرها