معرفی و دانلود کتاب صوتی خشونت‌‌ورزان به چنگش می‌آورند

معرفی کتاب صوتی خشونت‌‌ورزان به چنگش می‌آورند

کتاب صوتی خشونت‌‌ورزان به چنگش می‌آورند یکی از معدود رمان‌های به جامانده از فلانری اوکانر است. این نویسنده‌ی فقید آمریکایی که بیشتر با داستان‌های کوتاه خود شناخته می‌شود،، در قالب داستانی شنیدنی با مرکزیت جوانی به نام تارواتر، به مضمون مورد علاقه‌ی خویش که همانا نبرد نیروهای الهی و غیر الهی در عرصه‌های گوناگون زندگی‌ست، پرداخته است. این رمان در سال 1961 فینالیست جایزه بین المللی کتاب شد.

درباره کتاب صوتی خشونت‌‌ورزان به چنگش می‌آورند:

فلانری اوکانر (Flannery O'Connor) یکی از نویسندگان برجسته‌ی آمریکایی‌ در قرن بیستم، و از استادان مسلم داستان کوتاه بود. زندگی او اگرچه نه چندان طولانی، اما بسیار پرماجرا و در مقاطعی مملو از دشواری بود. یکی از بزرگ‌ترینِ این دشواری‌ها، بیماری‌ای بود به نام لوبوس التهابی که برای مدت‌های مدید این نویسنده را رنج داد. احتمالاً تحمل مصائبی از این دست، در پیدا شدن بارقه‌های پررنگ مذهبی در فکر و اندیشه‌ی اوکانر بی‌تأثیر نبود، (خصوصاً که او مسیحی به دنیا آمده بود؛ و می‌دانیم که مفهوم رنج چه اهمیتی در این دین دارد.) و ما این بارقه‌ها را بیش از هر جا در کتابی از او با نام خشونت‌‌ورزان به چنگش می‌آورند (The Violent Bear It Away) می‌بینیم؛ رمانی که چاپ نخست آن به سال 1960 بازمی‌گردد.

شخصیت مرکزی داستان جوانی‌ به نام تارواتر است که مطابق برخی از پیشبینی‌هایی که از زبان این و آن شنیده می‌شنود، به دنیا آمده تا پس از مرگ دایی‌اش (تاررواتر پیر) رسالت «پیامبری» را بر عهده بگیرد. هر چند خود او چندان از صحت این دست از سخنان مطمئن نیست. در واقع همین شک، مضمون غالب این رمان است. شکی که درونِ تارواتر را به صحنه‌ی جدالی هر دم فزاینده‌تر میان خدا و شیطان بدل می‌سازد. اوکانر از همان خطوط ابتداییِ کتاب، این جدال، این دوراهی سخت را، با صحنه‌ای که در آن راجع به نحوه‌ی به خاک سپردن تارواتر پیر بحث می‌شود، نشان داده، و با وقایع بعدی بر اهمیت آن تأکید ورزیده است.

درباره‌ی رمان خشونت‌‌ورزان به چنگش می‌آورند گفتنی فراوان است. برای مثال می‌توان به طور مفصل درباره‌ی وجه گوتیک آن سخن گفت؛ و یا کارکرد زبانه شاعرانه‌‌ی اثر را در انگیزش و تحریک احساسات مذهبی مخاطب روشن ساخت؛ و یا مثلاً بحثی مفصل در باب طنز خاص و گاه گزنده‌ی آن داشت. همچنین، می‌توان قدری بیشتر در مضمون داستان تأمل نمود، و با کمک از متن کتاب مقدس که حضوری مستقیم در آثار اوکانر دارد، گرایش به نوعی مسیحیتِ افراطی را در آن نشان داد. اما افسوس که مجال ما در این نوشته اندک است؛ به قدری که تنها می‌توانیم با رعایت شرط اختصار، نگاهی اجمالی به کتاب بیندازیم تا آن را خدمت مخاطبینِ احتمالاً ناآشنا معرفی کنیم. بنابراین بیش از این سخن را به درازا نمی‌کشانیم، و همه‌ی شما را به مطالعه‌ی اثر حاضر دعوت می‌نماییم.

نکوداشت‌های کتاب صوتی خشونت‌‌ورزان به چنگش می‌آورند:

- نقطه عطفی در ادبیات آمریکا. (goodreads)
- اطمینان دارم که این کتاب تا مدت‌ها در صحنه‌ی ادبی آمریکا باقی خواهد ماند. (Elizabeth Bishop)
- آثار کمی در ادبیات مدرن وجود دارند که همسطح بهترین داستان‌های فلانری اوکانر باشند. (Alan Pryce)

کتاب صوتی خشونت‌‌ورزان به چنگش می‌آورند مناسب چه کسانی است؟

دوست‌داران ادبیات آمریکا و علاقه‌مندان به داستان‌هایی با حال و هوای مذهبی، بیش از سایرین از این رمان صوتی لذت خواهند برد.

با فلانری اوکانر بیشتر آشنا شویم:

او به سال 1925، در ساوانای جورجیا دیده به جهان گشود، و 39 سال بعد، در 1964 از دنیا رفت. اوکانر دوران کودکی خود را به سان «کبوتری ترسو که با عقده‌های کوچک خود تنها رها شده است» توصیف می‌کند. در فوریه 1941 بیماری‌ای که با آن دست و پنجه نرم می‌کرد به ورطه‌ی مرگ کشاندش، اما او به هر رو دوام آورد و زنده ماند؛ سپس مدرک تحصیلی‌اش را در رشته‌ی علوم اجتماعی گرفت و پس از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه، یکسره خود را وقف ادبیات و نوشتن کرد.

به طور کلی باید گفت که آثار این نویسنده رنگ و بوی بومی تندی دارند، و در آن‌ها فضای گروتسک به خوبی قابل تشخیص است. از کتاب‌های ترجمه‌شده از وی می‌توان به عناوین پیش رو اشاره داشت: «جان آگاه، آدم خوب سخت گیر میاد، هر چیز که افراشته شود و باز فرود آید».

در بخشی از کتاب صوتی خشونت‌‌ورزان به چنگش می‌آورند می‌شنویم:

اینجور وقت‌ها ترجیح می‌داد تو جنگل پرسه بزند و تارواتر را تو مزرعه، گه‌گاه برای چند روز که از گفت‌وگو با خداوند آرام می‌گرفت، تنها بگذارد، و وقتی که گرسنه و کثیف برمی‌گشت، طوری نگاه می‌کرد که پسره فکر می‌کرد پیامبرها بایستی این شکلی نگاه کنند. طوری نگاه می‌کرد که انگار با یک گربه‌ی وحشی گلاویز شده، انگار سرش هنوز پر از تصاویری است که تو چشم‌های گربه‌هه دیده، حلقه‌های نورانی و جانوران عجیب با بال‌های عظیم آتشین، و چهار سر چرخیده به سمت چهار نقطه‌ی جهان. این موقع‌ها بود که تارواتر می‌دانست وقتی ندای خدا را بشنود می‌گوید «من اینجام، خدایا، آماده‌م!»

مواقعی دیگر که آتشی تو چشم داییش نبود و فقط از گند و عرق صلیب، از دوباره متولد شدن برای مردن، و تا ابد به خوردنِ نانِ حیات گذراندن حرف می‌زد، پسره می‌گذاشت ذهنش برود سراغ موضوعات دیگر.

فهرست مطالب کتاب صوتی