معرفی و دانلود کتاب ثانیههای آخر
برای دانلود قانونی کتاب ثانیههای آخر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب ثانیههای آخر
کتاب ثانیههای آخر داستانی کوتاه و عاشقانه به قلم آیدا رحیمیست که ماجرای آخرین لحظات تجربه شده توسط یک انسان را به تصویر میکشد. دختری جوان برای فرار از وضعیت نابهسامان خانوادهاش تن به ازدواج با مردی میدهد که دوستش ندارد. اثری که حدس زدن پایان آن از آنچه که فکر میکنید، دشوارتر است.
درباره کتاب ثانیههای آخر:
قلم آیدا رحیمی بهقدری قوی و غنیست که او توانسته در همین داستان کوتاه و کمحجم، هنرش را به ما ثابت کند. کتاب ثانیههای آخر به بازگو کردن رنجها و سرگذشت دختری میپردازد که برای رهایی از آزارهای پدرش که مبتلا به اعتیاد است، با مردی ازدواج میکند که هیچ علاقهای به او ندارد. گرچه ازدواج در ابتدا راه فراری به نظر میآید، اما حقیقت امر چیز دیگریست و ماجرا تازه از اینجا آغاز میشود.
داستانی عاشقانه که سیر یک عشق، از ساخته شدن تا از بین رفتن را به ما نشان میدهد.
کتاب ثانیههای آخر مناسب چه کسانی است؟
اگر به داستانهای عاشقانهی فارسی علاقه دارید و میخواهید اثری کمحجم در این زمینه مطالعه کنید، از کتاب ثانیههای آخر غافل نشوید.
در بخشی از کتاب ثانیههای آخر میخوانیم:
دیلا مثل همیشه روی تپه سفتوسخت، نشستم. به آینده نامعلوم و ترسناکم فکر میکردم، آیندهای که تنها یک فرد، تونسته بود تحتالشعاع قرارش بده! اما مگر آیندهای هم داشتم؟ میدونستم که هیچوقت، با وجود اون یک روز خوش ندارم، پس آیندهای در کار نبود! هه، دیلا مگه تو از دست اون یارو یه روز خوش هم داشتی که به فکر آیندهای که داره خراب میشه هستی؟ دلت خوشهها، باعث بیآبروییت تو مدرسه شد! حالا هم میخواد بهزور شوهرت بده! اونم به چه کسی؟ کسی که اصلاً نمیشناختمش! مامان بدبختم رو که هر روز زیر فلک میگیری؛ مامانمم از ترسش چیزی نمیگه! حالا میخوای بهزور شوهرم بدی؟ تو مگه کی هستی؟ در همین حال صدایی که از درونم میشنیدم میگفت: این ته بیغیرتیه! زانوهام رو بغل کردم و نفسم رو با تمام وجود بیرون دادم. صدای تو مخی گوشیم به صدا در اومد به صفحه گوشیم زل زدم، اسم بهنام روی صفحه گوشی خودنمایی میکرد.
با غضب دکمه اتصال رو زدم و غریدم: باز چیه مرتیکه مفنگی؟ نکنه این بار سر زندگی مامانم معامله کردی بیغیرت؟ از صداش کاملاً مشخص بود که تازه کشیده، با پررویی تمام گفت: تو روح خودت و مادرت، پاشو بیا خونه تا این خونه رو همراه ننت آتیش نزدم. مثل برق از جام بلند شدم و گفتم: دستت رو مامانم بلند شه، به روح بابام قسم میکشم. قبل اینکه بخوام جملهام رو کامل کنم صدای بوق آزاد رو شنیدم. ای مردهشورت رو ببرن باز چیکار کردی که زنگ زدی میگی بیام خونه؟ بعد از اینکه کولهام رو روی شونهام گذاشتم و روسریم رو کمی درست کردم و از اون تپه دور شدم. قدمهای بلندی برداشتم، از خونه تا تپه پنج دقیقه راه بود. وقتی رسیدم خونه، دستم رو روی زنگ خونه گذاشتم و همینجور میزدمش صدای بهنام رو میشنیدم: چیه، چیه؟ صبر کن اومدم؛ زنگ رو از جاش درآوردی.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب ثانیههای آخر |
نویسنده | آیدا رحیمی |
ناشر چاپی | انتشارات متخصصان |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 34 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-292-290-0 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |