معرفی و دانلود کتاب تنهاتر از تنها
برای دانلود قانونی کتاب تنهاتر از تنها و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب تنهاتر از تنها
کتاب تنهاتر از تنها روایتیست عاشقانه به قلم حمیدرضا ملکی که با تصویرسازیهایی زیبا قصه دو عشق را با وجود تمام تفاوتهایش برایتان به تصویر کشیده و شما را با خود در مسیر پر پیچ و خم داستان میکشاند.
هر سنی برای خودش جذابیتهایی دارد و اشتباه جز اصلی و انکار ناپذیر یک زندگیست چرا که اگر اشتباهی نباشد، شکستی نباشد هرگز موفقیتی هم پیش نخواهد آمد. اشتباه کردن تاوانی دارد دردناک که برای مدتی زندگی انسان را مختل میکند اما همین اشتباه تجربیاتی گرانبها به ما خواهد داد. تجربیاتی که در هیچ کتاب و یا کلاسی آموزش داده نمیشود. اکنون شما، پس از سالها سفر و سختی کشیدن و دیدن رنجها و آسیبهای زیاد داستانی را خواهید خواند که شاید کمترین بهره از آن قدردان بودن است.
ما همیشه در هیاهوی زندگی خودخواهانه فقط به خود فکر میکنیم و چشمهایمان را به روی عزیزانی میبیندیم که تمام عمر و جوانیشان که بزرگترین ثروت هر انسانی است را خرج ما کردهاند چه بسا آنها توقع چندانی از ما ندارند جز کمی توجه، کمی نگاههای مهربانانه و این مقابل آن هیچ است. تنها بودن گاهی درد است، گاهی دوا. به ما یاد دادهاند که افراط و تفریط در هر کاری خطاست و باعث از بین رفتن میشود. هر اتفاقی در زندگی ما آدمها در زمان خودش با ارزش است و هر سال که بزرگتر و بزرگتر میشویم اتفاقی بسته به سنمان میافتاد که ما را یا خیلی ناراحت یا خیلی هیجان زده میکند. مثلا در دوران کودکی در مدرسه اشک ریختن برای گم شدن مداد یا نداشتن پاک کن و یا در دوران جوانی و شور و هیجان برای رسیدن به آرزوهای دور و دراز. اما اگر حال در آیینه به موهای سفیدی که تعدادشان هم کم نیست نگاه کنید خواهید دید که آنها در آسیاب سفید نشدهاند و تک تکشان برای شما درسی را به همراه خود داشته است.
در بخشی از کتاب تنهاتر از تنها میخوانیم:
برای مسافرت به روستای قدیمی و کم جمعیتی که از اقوام آن جا زندگی میکردند رفته بودم. روستایی با کوچه باغهای زیبا و درختانی که از آن سوی دیوار به سمت کوچه خم شده و تصویری از بهشت را به نمایش درآورده بودند.
با آنکه داخل روستا چند خانواری بیشتر زندگی نمیکردند، اما زندگی به طور عادی در جریان بود و در آن شور و هیجان حس میشد. از آن جا که همهی مردم هم دیگر را میشناختند مطلع شدم زنی تنها در یک خانهی قدیمی زندگی میکند. برای دیدار از او راهی خانهی آن زن شدم. پس از گذشتن از خانههای خشتی که بوی نمشان آدم را مست میکرد و آن درختان زیبا و گوسفندانی که برای چرا راهی مزرعه میشدند به یک خانهی ویرانهای که نشانهای از زنده بودن در آن نبود رسیدم. طبق آدرسی که داده بودند این همان خانهی زن بود. اول باورش برایم سخت بود و احساس کردم اشتباه میکنم اما دیگر خانهای آن اطراف نبود. یک در آهنی کوچک با شیشههای شکسته. از پشت، در را باز کردم و وارد حیاط شدم. حیاطی که مانند قبرستانی متروکه ساکت و خشک بود و انگار سالهاست کسی واردش نشده و رنگ زندگی به خودش ندیده. نگاهم به پلههای خانه افتاد. پلههایی با ارتفاع 60 سانت که نه تنها برای یک زن بلکه بالا رفتن از آن برای یک جوان هم کار سختی بود. با ترس از پلهها بالا رفتم چرا که هر لحظه امکان فرو ریختنش وجود داشت.
فهرست مطالب کتاب
سخن ناشر
پیشگفتار
چشم انتظار
رویای تلخ
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب تنهاتر از تنها |
نویسنده | حمیدرضا ملکی |
ناشر چاپی | انتشارات نسل روشن |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 58 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6169-98-1 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |