معرفی و دانلود کتاب صوتی تصویر دختری در آخرین لحظه

معرفی کتاب صوتی تصویر دختری در آخرین لحظه

کتاب صوتی تصویر دختری در آخرین لحظه رمانی معمایی و رازآلود به قلم سیامک گلشیری است. او در این اثر ماجرای ربوده شدن دختری جوان را روایت کرده و تلاش‌های آشنایان این دختر را برای پیدا کردن رد و نشانی از وی به تصویر کشیده است.

درباره کتاب صوتی تصویر دختری در آخرین لحظه:

اغلب بزرگانی که در طول صد سال گذشته پا به عرصه‌ی داستان‌نویسی فارسی گذاشته‌اند، نویسندگانی ژانرگریز بوده‌اند. در این بین، گروهی که از میان آنها می‌توان به نام‌هایی چون غلام‌حسین ساعدی و بزرگ علوی اشاره کرد، به ادبیات متعهد باور داشته‌ و داستان را در خدمت آرمانی سیاسی درآورده‌اند و دسته‌ای دیگر که می‌توان هوشنگ گلشیری را از بارزترین نمایندگانشان دانست، ادبیات را برای خود ادبیات می‌خواسته‌اند، و در عمل نیز، به نوشتن داستان‌های به اصطلاح «ادبی» متمایل بوده‌اند.

البته در این بین انگشت‌شمار نویسندگانی نیز داشته‌ایم که بر اهمیت ادبیاتِ قصه‌گویِ ژانرمحور واقف بوده‌اند. از جمله داستان‌نویس فوق‌العاده‌ای چون قاسم هاشمی‌نژاد که «فیل در تاریکی‌»اش را اولین رمان پلیسی ایران می‌دانند. اما از این استثناها که بگذریم، خواهیم دید که ادبیات داستانیِ فارسی اغلبْ درگیر دغدغه‌های روشنفکرانه در باب سیاست و هنر (و طبعاً ارتباط این دو با هم) بوده، و چندان به نیازهای مخاطب عام توجه نداشته است.

خوشبختانه این وضعیت در چند سال اخیر دستخوش تغییراتی شده است؛ تغییراتی که بی‌شک بخش عمده‌ی آن مرهون تلاش نویسندگانی‌ست که به جای خالی داستان‌های پلیسی، ترسناک، معمایی، تریلرهای روان‌شناختی و ... در فضای قصه‌نویسی فارسی پی برده، و به رفع این نقیصه همت گمارده‌اند. از جمله مهم‌ترینِ این دسته از نویسندگان، سیامک گلشیری است. او تاکنون آثار داستانی زیادی به رشته‌ی تحریر درآورده که مطابق معیارهای پذیرفته‌شده، به راحتی ذیل ژانرهای همه‌پسندِ وحشت یا معمایی قرار می‌گیرند. از میان این دسته از آثار او، می‌توان به رمان تصویر دختری در آخرین لحظه اشاره کرد.

این اثر که اکنون نسخه‌ی صوتی‌اش را در دست دارید، داستانی معمایی - جنایی‌ست که وقایع آن حول ماجرای ربوده شدن دختری دانشجو می‌گردد. راوی کتاب تصویر دختری در آخرین لحظه نویسنده‌ای جنایی‌ست که از قضا آشنایی‌ای با دختر ربوده‌شده‌ی داستان دارد. همین نیز انگیزه‌ی او برای سر درآوردن از ته‌وتوی ماجرا می‌شود. امری که در نهایت نکته‌ای تکان‌دهنده را به او می‌آموزد: دنیای واقعی به مراتب هولناک‌تر از دنیایِ سیاه‌ترین داستان‌های جنایی‌ست!...

کتاب صوتی تصویر دختری در آخرین لحظه مناسب چه کسانی است؟

علاقه‌مندان به داستان‌های معمایی و دنبال‌کنندگان ادبیات امروز ایران، دو گروه از مخاطبینی‌اند که مطالعه‌ی رمان تصویر دختری در آخرین لحظه را لذت‌بخش خواهند یافت.

با سیامک گلشیری بیشتر آشنا شویم:

سیامک گلشیری متولد سال 1347 و اهل شهر زیبای اصفهان است. او از سال 1369، پس از فعالیت‌هایی در عرصه‌ی تئاتر و ادبیات نمایشی، به فراگیری ادبیات آلمانی و مطالعه‌ی آثار نویسندگانِ آن مبادرت نمود و همزمان ادبیات سایر ملل را نیز با علاقه دنبال کرد. در سال 1375 رساله‌ای با عنوان داستان کوتاه در آلمان نوشت و مدرک کارشناسی ارشد رشته‌ی زبان و ادبیات آلمانی را دریافت کرد.

فعالیت ادبی گلشیری از سال 1373، با انتشار داستان‌هایی کوتاه در مجلاتی چون آدینه، گردون و کارنامه آغاز شد. باید گفت که بیشتر آثار سیامک گلشیری به شیوه رئالیستی نوشته شده و فضا و مکانی که بیشتر داستان‌هایش در آن اتفاق می‌افتد، شهر تهران اشت. او توانسته به خوبی تصویری دقیق و واقعی از انسان شهری به خصوص شهروندان طبقه متوسط ارائه بدهد و آن‌ها را با توجه به موضوع داستانش، با چالش‌های مختلفی روبه‌رو کند.

از آثار اوست: «مجموعه خون آشام»، «رُژ قرمز»، «میدان ونک، یازده و پنج دقیقه»، «مهمانی تلخ»، «شب طولانی»، «خفاش شب»، «آخرین رؤیای فروغ»، «چهره‌ی پنهان عشق»، «نفرین شدگان».

جوایز و افتخارات سیامک گلشیری:

- برنده‌ی جایزه‌ی احمد محمود برای بهترین مجموعه داستان سال (1396)
- نامزد دریافت جایزه‌ی مهرگان ادبی (1380)
- برنده‌ی جایزه‌ی کتاب سال مهر (1389)
- نامزد دریافت جایزه‌ی یلدا (1379)
و ...

در بخشی از کتاب صوتی تصویر دختری در آخرین لحظه می‌شنویم:

سرم را کشیدم عقب، چون یک لحظه احساس کردم بوی بدی به مشامم خورد. شیشه‌ی سمت خودم را هم کمی پایین دادم. گفت همان‌جا بوده که درباره‌ی آن خانه برای عمویش حرف زده. گفته بوده مدت‌هاست، از زمانی که پدربزرگش برگشته به روستایشان، فقط او به آنجا رفت و آمد می‌کند.

«به عموم گفته بود خیلی وقت‌ها آخر هفته‌ها می‌ره اونجا. جای دیگه‌ای نداره بره.»

«اگه همکارش تماس نگیره چی؟»

«اون‌وقت دیگه نمی‌دونم باید چه کار کنیم.»

«شاید بشه رفت سراغ همکارهای دیگه‌ش، یا کسانی که می‌شناسنش. حتماً تو این شهر یه کسانی هستن که...»

«فقط با این بابا رفت‌وآمد می‌کرده. تازه همین یارو هم درست نمی‌شناسدش.»

دوباره دندانم تیر کشید. دستم را گذاشتم روی دهانم و صبر کردم درد کوفتی‌اش آرام شود...

فهرست مطالب کتاب صوتی