معرفی و دانلود رایگان کتاب بعد از آن روز

عکس جلد کتاب بعد از آن روز
قیمت:
رایگان
۵۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب بعد از آن روز و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب بعد از آن روز و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب بعد از آن روز

کتاب بعد از آن روز نوشته‌ی کریستین هیگینز، داستان عاشقانه دختری است که در سن سی و دو سالگی می‌خواهد مرد رویایی و همسر ایده‌آلی برای خود پیدا کند و همین موضوع باعث خلق کلی اتفاق و ماجراهای دردسرساز و هیجان‌انگیز می‌شود.

مگی بیومونت بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه علی رغم مخالفت خانواده‌اش به اداره رستوران پدربزرگش مشغول می‌شود. تصمیم بزرگ ازدواج برای او دردسر‌های بزرگی را به وجود می‌آورد. او عاشق کشیش کاتولیک به نام پدر تیم او. هالوران می‌شود. او به‌ خوبی از قانون مجرد بودن و تعهد ازدواج با کلیسا آگاه بود و می‌دانست عاشق کشیش شدن به معنای آشنایی با همسر آینده‌اش نیست. اگر خودش هم توان چشم‌پوشی از این حقایق کوچک را داشته باشد باز هم همه مردم شهر را دارد که تمام تلاششان را در یادآوری آن به او می‌کنند. مشکل اینجاست، حتی زمانی‌ که فردی کاملاً نامناسب باشد، باز هم ممکن است خوب و کامل به نظر برسد.

هالوران همان مردی بود که او همیشه در رویاهایش تصور می‌کرد. او مهربان، شوخ طبع، باهوش، جذاب و سخت‌کوش است. او همان فیلمی را دوست دارد که مگی دوست دارد. عاشق آشپزی اوست. همیشه از او تعریف می‌کند و به شوخی‌هایش می‌خندد. او مراقب همه مردم شهر هم است. مشتاقانه به مشکلاتشان گوش می‌دهد و اگر کسی هم بخواهد، راه‌حل‌های کوچکی را پیشنهاد می‌کند.

کریستین هیگینز (Kristan Higgins) نویسنده آمریکایی، رمان‌های زیادی درباره‌ی موضوع داستان‌های رمانتیک و عاشقانه منتشر کرده است. او در سال 2008 و 2010 موفق به دریافت جایزه کتاب ریکا برایداستان‌های رمانتیک شد و نزدیک به بیست رمان دیگر منتشر کرده که به زبان‌های مختلفی ترجمه شده‌اند.

هیگینز که در حال نوشتن بیستمین رمانش است می‌گوید: اجازه بدهید از خودم شروع کنم. من هنگام نوشتن داستان خودم را بهترین داستان نویس دنیا می‌دانم. البته که نیستم ولی قوانین نوشتن هم برای همه نویسنده‌ها فرق می‌کند. هیچ قانونی وجود ندارد که نویسنده‌ها بتوانند به طور یکسان از آن پیروی کنند. هر کسی برای خودش باید بنویسد تا مطلبی خوب تولید شود. مسیری را برای نوشتن طی کنید که احساس می‌کنید بهترین است. دیگران را نادیده بگیرید و حتی اگر این دیگران بهترین نویسندگان روی زمین باشند. البته این مسیر ممکن است تغییر کند ولی مهم این است که مسیر خودتان است.

در بخشی از کتاب بعد از آن روز (Catch of the day) می‌خوانیم:

«صبح به خیر مگی!»

پدر تیم بود که وارد رستوران می‌شد، همان طور که به‌ آرامی به‌ سمت صندلی همیشگی خودش می‌رفت، گفت: «هوا بیرون عالیه. این‌طور نیست؟»

با خوشرویی لبخندی زد، قلبم فشرده شد. «صبح به خیر پدر تیم. امروز براتون چی بیارم؟»

«فکر می‌کنم امروز نان‌تست فرانسویتون رو امتحان کنم، چطوره؟ ایده خوبیه، بادوم‌های براق»

لهجه‌اش کم‌رنگ نشده بود.

«متشکرم، الان براتون آماده می‌کنم.»

دوباره فکرهای بدی به ذهنم خطور کرد. سعی کردم افکارم را منحرف کنم «مراسم عشاء امروز چطور بود؟»

سرش را تکان داد و زیرلب گفت: «عشاءربانی همیشه باعث پرورش روح و روان می‌شه. مگی به خاطر خودت بیا و ببین چطوره. من همیشه دوست دارم نظرت رو راجع به وعظم بدونم.»

پدر تیم همیشه مرا تشویق می‌کرد سری به مراسم بزنم. اما چیزی مانعم می‌شد. بدون شک، آن احساس گناه! شاید من دیگر یک کاتولیک معتقد نبودم، اما خطی بر افکار گناه‌آلودم راجع به کشیش کلیسا کشیده بودم. گفتم: «خب، البته، شاید یکی از همین روزها سری زدم. شاید!»

«عشاء ربانی فرصتیه برای کمی درون‌بینی مگی. بعضی وقت‌ها ما تمایل داریم چیزهایی که در زندگی مهم هستند رو نادیده بگیریم. اگه متوجه منظورم شده باشی، می‌بینی گم کردن این دورنما آسونه.»

بله درک می‌کنم. گم کردن دورنما چیزی بود که من بهتر از هرکسی آن را انجام داده‌ام. همین که هنوز عاشق کشیش هستم.

به صورت خنده‌داری در آن لباس سیاه جذاب بود، به هر حال بود، یقه سفیدش کمی از آن انرژی را می‌گرفت. سعی کردم ذهنم را از این افکار احمقانه منحرف کنم. پس‌ برگشتم، چند فنجان قهوه پر کردم و به آشپزخانه جایی که اکتاویا با مهارت مشغول برگرداندن پنکیک‌ها بود، گریختم.

گفتم: «نان تست فرانسوی برای پدرتیم.»

سفارش نیمرو روی نان‌ تست کره‌ای را هم گرفتم. به پشت کانتر برگشتم و بشقاب را مقابل استوارت، یکی از مشتریان ثابتم گذاشتم.

«اینم جوجه روی کلک تو، بدون ادویه.»

مشخصات کتاب الکترونیک

نام کتابکتاب بعد از آن روز
نویسنده
مترجممریم علیزاده میلانلو
ناشر چاپیانتشارات طلوع ققنوس
سال انتشار۱۳۹۸
فرمت کتابEPUB
تعداد صفحات425
زبانفارسی
شابک978-622-6679-19-0
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان عاشقانه خارجی
قیمت نسخه الکترونیک

نقد، بررسی و نظرات کتاب بعد از آن روز

هنری جود
۱۴۰۳/۰۶/۰۹
خیلی چرت و مزخرف و اعصاب خورد کن بود. و چه موضوع چرتی داشت. یعنی چی؟ دختره تنها دغدغه‌اش پیدا کردن همسر بود. اصلا از رمان‌های عاشقانه این مدلی خوشم نمیاد. موارد اضافه هم تا دلتون بخواد داشت. چیزایی که هیچ جذابیتی به داستان نمی‌دادند و پر شاخ و برگ و طولانیش کرده بودن. وسط داستان هی حوصله‌ام سر و یه می‌رفت هیچ کششی برای جذب خواننده نداشت. کتاب فقط موضوعی رو خیلی طوطی وار و کش و قوس دار تعریف میکرد من که هیچ لذتی نبردم. خوندن رمان‌های عاشقانه فقط وقت تلف کردنه این یکی رو خوندم و پشیمونم باور کنید که هیچ چیز خاصی با خوندن این کتابها دستگیرتون نمیشه فقط عمرتونو هدر میدید. ای کاش لااقل موضوعش یکم جذاب بود اینکه هیچی نداشت اصلا. تنها وقت میگیره از آدم. مثلا الان خوندن داستان عاشقانه یه آدم چی به دردمون میخوره.
مژگان پاک
۱۴۰۳/۰۸/۰۶
واقعا ‌کتاب بی نظیری بود. عاشقش شدم. عاشق نویسندش شدم بقدری قلم روان و زیبایی داشت کلی از حرفها و اصطلاحاتش خندیدم، مگی دختر ساده دل و مهربونی که همیشه در تلاش بوده تا رستورانش رو خوب بگردونه و دنبال شوهر هم بوده. و هیچوقت خواستگاراش مناسبش نبودن و سگ عزیزش، کلنل که براش کلی گریه کردم کتاب عالی بود و در پایان مالون که رضایت به ازدواج داد. و برام فرهنگ مردمشون عجیب و جالب بود که اولا کسی حرف برای بقیه در نمیاره و دوما همه راز زندگیشونو بلند بلند بیان میکنن و بقیه انگار عادت دارن به این چیزا. و خوش بینیشون چقدر زیاد بود. توصیه میکتم کتاب رو بخونید پدر تیم هم فکر کنم در آخر عاشق مگی شده بود. محشر بود. مرسی از کتابراه💯🌸
م.ح
۱۴۰۲/۰۹/۲۹
سلام. این کتاب، یکی ازبهترین کتابهایی بود که تابه اکنون، خوانده ام. همه آدم‌ها حسرت چیزهایی رامی خورند که ندارند، برخی هااین حسرت رابروز نمی‌دهند وجلوی دیگران، کاملا طبیعی رفتار می‌کنند، درصورتی که ازدرون می‌سوزند وبرخی‌ها به اشکال مختلف، این حسرت رابه دیگران نشان می‌دهند. دراین کتاب، به خوبی خانم باحسرت هاودغدغه‌های جوانی آشنا می‌شوید که ازنظر دیگران، ازسن ازدواجش گذشته است وخودش ودیگران، به هردری می‌زنند تابرای او، همسری بیابند. کتاب جالبی بود. ممنون ازکتابراه
ترنج
۱۴۰۲/۰۹/۰۷
رمانی با دغدغه‌های زنانه! ماجرای دختری که برای انتخاب همسر مناسب با بدشانسیهای متعدد روبرو شده و حالا در قیاس با خواهر دوقلویش که در زندگیش به همه چیزهای خوب رسیده یک شکست خورده محسوب می‌شود و بعد از آشنایی با یک کشیش کاتولیک که امکان ازدواج ندارد بسته بدشانسیش کامل شده.
قسمتهایی از رمان که از یا
رگه‌هایی طنز غم شدید داشت بسیار جالب و تاثیرگذار بود. ترجمه عالی بود بخصوص توضیحات مترجم که نشان از تسلط ایشون بر زبان و فرهنگ نویسنده کتاب داشت.
فهیمه صالحی
۱۴۰۲/۱۱/۱۴
کتاب خوب شروع شد از شخصیت زن داستان و سادگی وخوب بودن بی حد و مرزش خوشم آمد اما شخصیت مرد داستان اصلا حس عاشق بودن به مخاطب نمیداد بیشتر شبیه فردی با مشکلات روانی و حل نشده که تا آخر داستان هم مخاطب متوجه نمیشه که چرا این شخص این قدر بد خلق مرموز و بی ادب است
ویدا امیدی
۱۴۰۲/۰۹/۲۱
رمان خوبی بود جزئیات به خوبی بیان شده بود کشش وجذابیت خوبی هم داشت 1ستاره کمتر دادم به خاطر بعض تغییر ترجمه یا مثلا سانسور کلمات، چرا که احساس میکنم این نوع سانسور واژه به شعور خواننده بر میخوره. در کل خوب بود ممنون از کتابراه
F.Namazi
۱۴۰۲/۰۸/۲۲
سلام کتاب زیبایی که با خوندنش حس خوبی بهم دست داد اینقدر کشش داستان بالا بود، که دوست داشتم زودتر بخونمش و وقتی هم که تمومش کردم ناراحت شدم، (دلم برای شخصیت‌ها تنگ میشه) مگی رو دوست داشتم کاراش برام عجیب و جالب بود
میترا ج
۱۴۰۳/۰۱/۰۶
توصیف همه چیز در کتاب آنقدر عالیه که به راحتی باهاش ارتباط برقرار میکنید، در عین سادگی رمان فوق العاده دلچسبی بود و چیزی که عجیبه برام نزدیک بودن خیلی از طرز فکر و اعتقاداتشون به ما ایرانی هاست.
فهیمه الف
۱۴۰۲/۰۵/۲۲
من بشخصه داستان رو نپسندیدم.... با اینکه من رمان‌های عاشقانه هم دوست دارم ولی این رمان اصلا حس خوبی به آدم نمیده و هیچ هیجانی در داستان نیست شدیداً کسل کننده و حوصله سر بر بود متاسفانه....
اعظم فرجامی
۱۴۰۳/۰۵/۰۲
داستان عاشقانه خانوادگی آمریکایی بود اما بقیه داستان های خانم هیگینز هم همینطور عناصر تکرار شونده دارد. و بدن تو آب دریا برای اثبات عشق، رو کردن به عشق فراموش شده.
Shadi alipour
۱۳۹۹/۰۴/۰۹
یک داستان عاشقانه خارق العاده بود. بعد از پایان داستان برخلاف برخی از داستانها، احساس سبکی خاصی بر احساسات چیره میشه. عالی بود واقعا
کاربر م
۱۳۹۹/۰۱/۰۳
ترجمه خوب؛ داستان ساده بدون پیچیدگی.... زندگی؛ خوشحالی ها؛ ناراحتی‌ها و ترسهای معمول همه ما انسانها در یک فضای کوچک شهری
Mahya Marjani
۱۳۹۸/۰۷/۲۳
خیلی روان خوب بود.. اما out of nowhere تموم شد.. خیلی زیرکانه سانسور شده بود.. که بازم قابل فهم بود.. از خوندنش واقعا لذت بردم.
نرگس صیادی
۱۴۰۳/۰۲/۳۱
داستان شیرین و روانی داشت احساسی و لطیف و گاه باعث خنده پایان دلپذیری هم داشت فقط در بعضی جاها یک مقدار کش دار و حوصله سر بر میشد
Ziba Abu
۱۴۰۲/۰۸/۱۴
داستان عاشقانه بسیار زیبایی بود وخیلی روان و بدون نقص بود وپایان خیلی خوبی داشت من از خوندنش لذت بردم ممنون از نویسنده محترم و کتابراه
مشاهده همه نظرات 28

راهنمای مطالعه کتاب بعد از آن روز

برای دریافت کتاب بعد از آن روز و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.