معرفی و دانلود کتاب باشگاه دوما
برای دانلود قانونی کتاب باشگاه دوما و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب باشگاه دوما
آرتور ریورته در کتاب باشگاه دوما، داستانی معمایی و هیجانانگیز را به تصویر میکشد که یک کارآگاه و کتابفروش ماهر، مسئولیت تشخیص اصالت نوشتههای الکساندر دوما را مییابد. او در این راه با شخصیتهای عجیبی روبهرو میشود که گویی از دل داستانهای دوما بیرون آمدهاند!
درباره کتاب باشگاه دوما:
این رمان کلاسیک به نحو شگفتانگیز و جذابی شخصیتهای شاهکار معروف الکساندر دوما را تداعی میکند.
یکی از مشتریهای لوکاس کورسو، کارآگاه زبردست و میانسال، او را برای شکار نسخهای نایاب از یک کتاب ارزشمند استخدام میکند. داستان باشگاه دوما (The Club Dumas) با ماجرای کشف جسد یک مجموعهدار که به طرز مشکوکی به قتل رسیده است به اوج هیجان خود میرسد. مقتول دارای مجموعهای ارزشمند از دستنوشتههای الکساندر دوما بوده که اکنون لوکاس مأموریت بررسی صحت و اصالت آنها را یافته است.
روایت داستان در داستان و تلاقی شخصیتهای رمان باشگاه دوما و نوشتههای یافت شده از الکساندر دوما، بر پیچیدگی و جذابیت این داستان معمایی میافزاید. لوکاس کورسو در پی کشف اصالت این دستنوشتهها وارد ماجرایی پر رمز و راز میشود. او به همراه یک شخصیت عجیب و نسبتاً خیالی به سفری در جستجوی قاتل میرود.
آرتورو پرز رورته (Arturo Perez-Reverte) با دادن سرنخهایی پراکنده از قاتل در سراسر داستان، ذهن شما را به چالش بزرگی دعوت میکند.
افتخارات کتاب باشگاه دوما:
- نامزد جایزه Macavity برای بهترین رمان معمایی در سال 1998
- نامزد جایزه آنتونی برای بهترین رمان سال 1998
- نامزد جایزه ادبی بین المللی دوبلین در سال 1998
- حضور در لیست پرفروشترین داستانهای معمایی
نکوداشتهای کتاب باشگاه دوما:
- یک رمان هیجانانگیز پیچیده از داستانهای مرموزانه و معمایی (نیویورک تایمز)
- تلاقی تفکرهای ژرف؛ باشگاه دوما را میتوان به عنوان ساحلی که برای روشنفکران نوشته شده است، قلمداد کرد. (The New York Daily News)
خواندن کتاب باشگاه دوما به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
تمامی علاقمندان داستانهای کلاسیک خارجی و دوستداران رمانهای معمایی را به خواندن این اثر دعوت میکنیم.
با آرتورو پرز رورته بیشتر آشنا شویم:
رماننویس و روزنامهنگار اسپانیایی، آرتورو پرز رورته، در سال 1951 متولد شد. رمان نخست او به دلیل سوابقش در زمینه خبرنگاری جنگ، روایتگر حوادث جنگهای ناپلئون است. وی که از 18 سال پیش عضو آکادمی سلطنتی اسپانیاست، تاکنون جوایز و افتخارات متعددی در زمینه نویسندگی کسب کرده است؛ از جمله Premio Gregor von Rezzori در سال 2008. او همچنین در سال 2016 به عنوان یکی از 10 نویسنده مهم سال توسط روزنامه ملی اسپانیا انتخاب شد.
جملات برگزیده کتاب باشگاه دوما:
- دوست من، یادت باشه، مردهها تنها کسانی هستن که هیچکس دلش نمیخواد خطر ملاقات باهاشون رو به جون بخره. (الکساندر دوما، سه تفنگدار)
- این مسئله دقیقاً به همان دلیلی که همه فکر میکنند قابلحل است، قابلحل نیست. (ادگار آلن پو، قتلها خیابان مورگ)
- این بخش آزاردهندۀ داستانه. قدیمها کسی مجبور نبود چیزی رو توضیح بده. آدم میجنگید چون باید میجنگید. (الکساندر دوما، ویکنت دو براژلون)
- بخت؟ بگذار بخندم. این توضیح را تنها یک سبکمغز میپذیرد. (زواگو، پارادایانها)
در بخشی از کتاب باشگاه دوما میخوانیم:
تابلوی چوبیای که پشت پنجرۀ خاکگرفته آویزان بود ترک خورده و بهخاطر قدمتش رنگ باخته بود. کارگاه برادران سنیزا در نیمطبقۀ یک ساختمان چهارطبقه بود. ساختمان در گوشهای از بافت قدیمی و مرموز شهر مادرید واقع بود که دیوار پشتیاش فرو ریخته بود.
لوکاس کورسو دوبار زنگ زد، اما کسی جواب نداد. به ساعتش نگاه کرد، به دیوار تکیه داد و خودش را برای انتظاری طولانی آماده کرد. او به عادتهای پدرو و پابلو سنیزا بهخوبی واقف بود. در آن ساعت از روز آنها پشت پیشخوان مرمری بار تورینا در حال نوشیدن نیم لیتر شراب برای صبحانه و صحبت درمورد کتاب و گاوبازی بودند. دو برادر ترشرویِ عاشق مشروب و از هم جدانشدنی.
ده دقیقۀ بعد با پالتوهای خاکستری که هیکل نحیفشان را پوشانده بود، از راه رسیدند. سالها خم شدن روی دستگاه پرس و ابزار منگنه برای متصل کردن کاغذها به یکدیگر و جلد کردنشان با چرم، آنها را خمیده کرده بود. هر دو هنوز پنجاه سالشان نشده بود، اما ظاهرشان ده سال پیرتر نشان میداد. گونههایشان فرو رفته و دستها و چشمانشان بهخاطر پیشۀ حساسشان فرسوده شده بود. رنگ رخسارشان جوری پریده بود که انگار کاغذهای سفیدی که زیر دستشان بود رنگ خود را به صورت آنها هدیه داده بودند. شباهتی غیرعادی به هم داشتند. بینیهای بزرگ و گوشهایی مشابه که به جمجمهشان چسبیده بود و موهایی که به پشت شانه شده بود. تنها تفاوت آنها در این بود که برادر کوچکتر، پابلو، کمی قدبلندتر و ساکتتر بود و پدرو بهخاطر کشیدن بیشازحد سیگار مدام سرفههای سنگین میکرد. وقتی سیگار پشت سیگار روشن میکرد دستش میلرزید. «خیلی وقته ندیدیمتون آقای کورسو، از دیدنتون خوشحالیم.»
از پلههایی بالا رفتند که بهخاطر استفادۀ زیاد فرسایش یافته بود و دری را با صدای جیرجیر باز کردند. چراغها را روشن کردند و کارگاه رنگارنگشان را به نمایش گذاشتند. آنجا یک دستگاه چاپگر پرسی قدیمی دیده میشد که کنارش یک میز با روکشی فلزی بود که روی آن ابزار، کتابهای نیمهکاره یا صحافیشده، کاغذبر، پوست رنگشده، یک قوطی چسب، طرحهای ابزارزده و وسایل دیگر چیده بودند. در جاهای مختلف کتابها دستهدسته روی هم انباشته شده بودند. با جلدهای مراکشی، پارچهای یا پوستی. دستههایی از آنها آمادۀ ارسال و بقیه تنها با جلد کاغذی. کتابهایی قطور که کرمزده بودند یا کپک آنها را خراب کرده بود منتظر مرمت، روی نیمکتها یا داخل قفسهها بودند. کارگاه بوی کاغذ و چسب و چرم تازه میداد. کورسو بو را با لذت استشمام کرد. بعد کتاب را از کیفش درآورد و روی میز گذاشت. «میخواستم نظرتون رو راجعبه این بدونم.»
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: شراب آنژو
فصل دوم: دست مرد مرده
فصل سوم: مرد حرف و مرد عمل
فصل چهارم: صورتزخمی
فصل پنجم: به یاد بیاور
فصل ششم: آپوکریفا و محتویاتش
فصل هفتم: کتاب شمارۀ یک و کتاب شمارۀ دو
فصل هشتم: بالاخره میکُشد
فصل نهم: کتابفروشی خیابان بناپارت
فصل دهم: شمارۀ سه
فصل یازدهم: ساحل رودخانۀ سن
فصل دوازدهم: باکینگهام و میلدی
فصل سیزدهم: داستان پیچیده میشود
فصل چهاردهم: زیرزمینهای مونگ
فصل پانزدهم: کورسو و ریشلیو
فصل شانزدهم: اندیشهای ارزشمند از یک رمان گوتیک
عکسها
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب باشگاه دوما |
نویسنده | آرتور ریورته |
مترجم | حسین علیرضایی |
ناشر چاپی | انتشارات کتاب کوله پشتی |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 376 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-461-215-9 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی |