معرفی و دانلود کتاب بارادین
برای دانلود قانونی کتاب بارادین و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بارادین
نینا بربروا نویسندهی برجستهی روسی در کتاب بارادین، شما را به دل زندگی پر افتوخیز یکی از موسیقیدانان محبوب و بزرگ روسی میبرد و زندگینامهای داستانی از رخدادهای دوران حیات این هنرمند منحصربهفرد را به تصویر میکشد.
دربارهی کتاب بارادین:
محل زندگی الکساندر بارادین در دوران کودکی نقطهی شروع این داستان فوقالعاده است. مادری جذاب، خدمتکاران بسیار، صدای دلنشین طبلنوازان نظامی که پسربچه را به سمت پنجره میکشاند، صدای شکرگزاری تمامی اهل خانه و... صحنههایی دلچسب از دورهی کودکی الکساندر بودند.
همه چیز در چنین خانهای برای بارادین کوچک آمادهست تا به سمت آن چیزی که دلش میخواهد برود؛ اما مشکل درست همین جاست. او میداند چه میخواهد ولی نمیداند باید با خواستهاش چه کار کند. الکساندر به فعالیت و حضور در عرصهی موسیقی علاقهی زیادی داشت، به همین خاطر صدای طبل و فلوت بیرون از خانه، او را از همان کودکی به خود جذب میکرد؛ اما گویی رفتن به سوی چنین علاقهای امری ناپسند و زشت بود، چرا که والدین بارادین به دلیل استعداد او در حوزهی علوم شیمی و طب، او را به تحصیل در این زمینه تشویق کردند و این گونه موسیقی در زندگی او تا مدت زیادی به حاشیه رانده شد.
نینا بربروا (Nina Berberova) در کتاب بارادین (Borodine) از پریشانیها، سردرگمیها و تلاطمهای روحی او پرده برمیدارد. الکساندر پژوهشگری است که در عرصهی شیمی و طب به پیشرفت زیادی دست مییابد. از سوی دیگر با ارتباط و معاشرتش با اهالی موسیقی، آن علاقه و تمایل شدید بار دیگر در او زنده میشود. آغاز زندگی مشترک با یک معلم موسیقی هم او را بیش از پیش وسوسه و علاقهمند میکند. با این حال او قدرت و اختیاری برای تصمیمگیری ندارد، نمیتواند میان شغل و علاقهاش یکی از این دو را برگزیند. به همین دلیل او هیچگاه نه به شیمیدانی مثالزدنی تبدیل میشود و نه به موسیقیدانی حیرتانگیز.
از آنجایی که او در نواختن پیانو توانایی زیادی ندارد، قادر نبود چیزی را که در ذهنش میچرخد به نت بدل کند و درست زمانی موفق به انجام چنین کاری میشود، که روزهای پایانی عمرش را میگذراند. اپرای شاهزاده ایگور که تمام عمرش به آن مشغول بوده است نیز نیمهکاره باقی میماند.
نویسنده با به نمایش گذاشتن صحنهی مرگ این آهنگساز و دانشمند محبوب، مخاطب را شگفتزده میکند. او در حالی میمیرد که مشغول رقص و آواز بوده است. پس از مرگش دوستان او به مرتب کردن دستنوشتههایش -برگههای نت، ورقههای امتحانی و مقالاتی در باب طب و بهداشت و... میپردازند.
کتاب باردین برای چه کسانی مناسب است؟
اگر به مطالعه داستانهای واقعی و زندگینامه هنرمندان علاقهمند هستید، این کتاب برای شماست.
با نینا بربروا بیشتر آشنا شویم:
او در 26 ژوئیه سال 1901 در سنپترزبورگ به دنیا آمد. نینا بربروا به همراه همسر شاعرش ولادیسلاو خداسویچ پس از انقلاب اکتبر از روسیه رفتند و راهی برلین شدند. سرانجام در سال 1925 برای زندگی پاریس را انتخاب کردند.
نینا در پاریس با نویسندگان و هنرمندان دیگری که در تبعید به سر میبردند از جمله ولادیمیر ناباکوف، آنا آخماتووا، مارینا تسوتایوا، بوریس پاسترناک و ولادیمیر مایاکوفسکی ارتباط داشت. او در طی دوران اقامتش در این شهر چندین داستان کوتاه نوشت و به چاپ رساند. از جمله آثار او میتوان به «شنل پاره، نوازنده همراه، بیماری سیاه و بارادین» اشاره کرد. او در سال 1993 در فیلادلفیا از دنیا رفت.
در بخشی از کتاب باردین میخوانیم:
او همیشه پیراهن یقهبستهى سیاهى به تن داشت که آشفتگى روحى او را بیشتر به رخ مىکشید. روى زمین مىنشست و تمام شب، سر بر زانوان بارادین، همانجا مىماند. این ابتدا مایهى ناراحتى بارادین بود، ولى پس از مدتى عادت کرد. پس از یک ماه، احساس کرد در دلبستگىِ این موجود غیرطبیعى و نامتعادل و جویاى توجه لطفى هست که زندگىاش را درهم خواهد ریخت.
بارادین به همسرش مىگفت: «احساس من به تو با عواطفم نسبت به آنکا تفاوت عظیمى دارد. من تو را در جایگاه همسرم دوست دارم و او را مثل دختربچهى ناز و شیرینى که مىتوانم (و حتى موظفم) تا جایى که از دستم برمىآید به او خوبى کنم، دختربچهاى که به تکیهگاهى مانند من نیاز دارد تا بتواند از وضع اسارتبار خود رها شود.»
اما در این هنگام کاترینا سرگیِونا، که دستمال جیبىاش را به دندان گرفته و بین بدوبیراه گفتن و ضعف اعصاب در نوسان بود، نخستین سبدى را که به چشمش مىخورد برمىداشت و آن را با هر چیزى که دم دستش بود پر مىکرد: عزیمت به مسکو، به خانهى مادرش.
بارادین طى تمام آن سه سالى که همسرش در مسکو بود مىگفت: «کاتیا تحمل هواى پترزبورگ را ندارد. این مهها، این بادهاى ما...»
او در تنهایى فرصت داشت به چیزى بیندیشد که داشت بر سرش مىآمد.
به مسکو نامه مىنوشت: «چرا درک نمىکنى که آنکا نه معشوقهى من است و نه زن من؟ بله، یک بار این آرزو از دهانش پرید که به خارج از کشور برود و به انتظار روزى بنشیند که من آزاد باشم، اما درک کن که این صرفا امیدى بچگانه است، امیدى که او به آن دل بسته، مثل دخترکوچولویى که جرئت ندارد صریح به خود بگوید با رفتن به خارج اساسا هر امیدى نقشبرآب خواهد شد. درک کن که در روابط ما نهتنها از عشق، بلکه حتى از شهوت هم خبرى نیست. وقتى در کنار او هستم، کاملاً آرامم و هیچ اندیشهى گناهآلودى به درونم راه پیدا نمىکند. همنشینى با او مایهى سرخوشى من است.»
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بارادین |
نویسنده | نینا بربروا |
مترجم | آبتین گلکار |
ناشر چاپی | نشر ماهی |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 104 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-209-256-7 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان واقعی خارجی |