معرفی و دانلود کتاب بابام هیچوقت کسی را نکشت
برای دانلود قانونی کتاب بابام هیچوقت کسی را نکشت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب بابام هیچوقت کسی را نکشت
کتاب بابام هیچوقت کسی را نکشت نوشتۀ ژان لویی فورنیه، رمانی مینیمالیستی از داستان پدری است غیرعادی که از زبان پسرش حکایت میشود. پدری پزشک، الکلی، سیگاری، بدلباس، بیپول و رو به مرگ. پدری که در چهل و سه سالگی میمیرد و این در حالی است که نویسنده پانزده سال بیشتر ندارد.
او پول ویزیت از بیمارانش نمیگیرد و مردم به عوض پول ویزیت و حقالقدم به او یک نوشیدنی تعارف میکنند؛ این پدر در پایان روز خسته و مست به خانه بازمیگردد و ذهنش بیشتر متمرکز بر نوشیدن است تا طبابت و مطب؛ پدری که پشت پیانوی توی مطباش قایم میشود، شوخیهای تحملناپذیر میکند، حواسپرت است و ماشین را در مزرعۀ چغندر جا میگذارد؛ او پدری سودائی مزاج است که مادر را تهدید به قتل میکند، پدری که «آدم خبیثی نبود، فقط وقتی که کمی زیادهروی میکرد، بالا خانهاش به اجاره میرفت. بابام هیچوقت کسی را نکشت (He never killed anyone, my dad)، فقط لاف آدمکشی میزد.»
ژان لویی فورنیه (Jean-Louis Fournier) شیوۀ مینیمالیستی و انتیمیسمی خاصی دارد و میتواند کوهی از قضایا و انبوهی از احساسات و هیجانات را در قالبِ اندکی کلمه بیان کند. کتاب حاضر نیز همچون دیگر کارهای فورنیه توانایی او را در موجزنویسی ثابت میکند.
فورنیه به پیروی از ژرژ پرک رماننویس هموطناش به شیوۀ «به خاطرم میآید که» مینویسد. او به کمک این شیوه، خاطرات ایام کودکی و نوجوانی را در فضایی تراژدی کمیک زنده میکند. این رمان نیز همچون اکثر کارهای ژان لویی فورنیه از فصلهای یک یا دو صفحهای تشکیل شده است. هر یک از این فصلها روایتی کوتاه از اپیزودی است از یک زندگی روزمره که پر از اندوه است و به واسطۀ رفتارهای ناهنجار پدر دگرگون شده است. او به سبکی کودکانه مینویسد؛ به همان زبان ساده و با سادهدلی کودکی. جملات کوتاهند، خالی از پیچیدگیهای فلسفیاند و به همان صورتی که در ذهن کودک میگذرند از پی هم نقش میگیرند. طنز تلخی که در این رمان کوتاه وجود دارد تاثرانگیز است. اگرچه گاه لبخندی ماندگار بر لب مینشاند و کام تلخ را شیرین میکند، اما نمیتوان آن را در زمزۀ یک اثر طنز بهحساب آورد.
این روایت علیرغم تلخ بودنش به هیچ وجه اعلام جرم علیه پدر نیست، بلکه به عکس، همانگونه که از عنوان کتاب نیز برمیآید، نوعی دفاعیه است برای پدری که رفتارهای ناهنجار و عجیب و غریب دارد. این فرزند همیشه راهی برای توجیه این رفتارها مییابد و حتی برای آنها عذر و بهانه میتراشد، عذر و بهانهای که عموماً به یک ناکامی ختم میشود. این ناکامی بر زندگیای سایه افکنده است که امید و عشق در آن هنوز نمرده است و همچنان حضوری پررنگ دارد.
فورنیه ده سال بعد رمان دیگری بهنام «کجا میریم بابا؟» مینویسد و در آن این بار نقش پدری را ایفا میکند که از خاطرات دو کودکِ معلولاش حکایت میکند. در این کتاب نیز او با صراحت مطلق مینویسد و از نوشتن حقایق شرمی ندارد. کتاب روایتِ صادقانهای از تابویی بهنام معلولیت است. این کتاب جایزۀ ادبی معتبر فمینا را در سال 2008 به خود اختصاص داد و بحث و مناقشۀ بسیاری را برانگیخت.
در بخشی از کتاب بابام هیچوقت کسی را نکشت میخوانیم:
یک روز، وقتی هنوز جنگ بود، بابا توی یک کافه یک صابون مارسی واقعی از بازار سیاه خرید. قبل از اینکه آن را برای مامان بیاورد، برای اطمینان از واقعی بودنش، همانجا امتحانش کرده بود. بعد هم داده بود به دوستانش تا آنها نیز به نوبت یکی یک بار آن را امتحان کنند. توی کافه، همه دستانشان را شسته بودند.
هر بار که یک مشتری تازه، وارد بار میشد، بابا ابتدا یک نمایش از شستشو برایش اجرا میکرد و بعد او را وادار میکرد که صابون را امتحان کند و دست آخر هم یکی یک پیک به اتفاق، به سلامتی صابون بالا میانداختند.
طرفهای غروب، تمام مشتریها در وضعیتی پر ادبار و کثیف قرار داشتند، اما دستهایشان پاک و پاکیزه بود.
شب که بابا به خانه برگشت، حسابی «خسته» بود. از آن صابون بزرگ آنچه که باقی مانده بود برای مامان آورده بود، از یک سکۀ پنج فرانکی هم کوچکتر بود.
فهرست مطالب کتاب
تلخ تلخ و شیرین
کتک خوردن از دست بابا
من و بابام
بابام یک دکتر بود
کفشهای بابا
بابا برندۀ جایزۀ علمی پزشکی
بابا و یک مراجعهکنندۀ خجالتی
بابا و خودکشیهایش
بابا و هلوها
بابا و پول
لباسهای پلوخوری
کافههای بابا
پیشکشهای بابا
بابا و مرغها
ویولون بابا
مراجعین بابا
بابا لاتین حرف میزند
بابا و سیگار
بابا و بمب
بابا و دوچرخه
بابا و ماجرای آب شدن کره
بابا و مسلسل دستی
بابا و صابون مارسی
میهمانی مامان
بابا و همسر جناب سرهنگ
دکتر جکیل
بابا آپاراتچی سینما
روزی که بابا گم شد
بابا و فوتبال
شوخیهای بابا
بابا روی تودۀ هیزمها
بابا و مامانبزرگ
تسبیح بابا
مراسم تعمید و تشرف
بابا در لورد
بابا و کشیش محل
بابا و خواهرهای روحانی
بابا موسیو شامپاین
بابا و انجیل
بابا و ژاندارمها
بابا و پلیسها
بابا و اولین دوچرخۀ من
بابا و دوچرخهسوارها
بابا و محکومین به مرگ
بابا برای فرانسه میمیرد
بابا و لهستان
بابا و سرخپوستها
سوپ
سوزنهای بابا
تعطیلاتِ بابا
بابا و شب
بابا و پمپ باد دوچرخهاش
حکایتهاى شیرین بابا
بابا و وانتاش
بابا و ماشینها
بابا و رانندهاش
بابا در بیمارستان
در کافه با بابا
بابا در کوهستان
کبد بابا
بابا و کاپیتان هادوک
بابا، مامان و من
بابا در خانه
یک روز بابا راستی راستی مرد
انسانی نوعدوست از میان ما رخت بربست!
روز خاکسپارى بابا
اولین سیگار
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب بابام هیچوقت کسی را نکشت |
نویسنده | ژان لویی فورنیه |
مترجم | محمدجواد فیروزی |
ناشر چاپی | انتشارات نگاه |
سال انتشار | ۱۳۹۴ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 133 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-964-351-723-6 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |