معرفی و دانلود کتاب با تخم‌ مرغ مهربان باش - قصه‌های غرب وحشی

معرفی کتاب با تخم‌ مرغ مهربان باش - قصه‌های غرب وحشی

کتاب با تخم‌ مرغ مهربان باش - قصه‌های غرب وحشی به قلم شهرام شفیعی پنجمین داستان از این مجموعه خواندنی است. این اثر که با تکیه بر طنز ابزورد در غرب وحشی می‌گذرد، ماجرای گربه‌ی ثروتمندی را شرح می‌دهد که کلانتر شهر می‌خواهد نقش خواهر دوقولویش را بازی کند تا اموالش را تصاحب نماید.

درباره‌ی کتاب با تخم ‌مرغ مهربان باش - قصه‌های غرب وحشی:

مجموعه‌ی «قصه‌های غرب وحشی» تلاش می‌کند با ماجراهایی که روایت می‌کند علاوه بر شرح داستانی جذاب و خواندنی نقدی ظریف و موشکافانه نسبت به دنیای خشونت‌آمیز داشته باشد. شهرام شفیعی در پنجمین جلد از این مجموعه با نام «با تخم ‌مرغ مهربان باش» نیز چنین روندی را ادامه می‌دهد.

کتاب حاضر با مکالمه‌ی کلانتر آغاز می‌شود و شفیعی خشونت کلامی و بی‌دلیل را مورد انتقاد قرار می‌دهد. اوج این موضوع جایی است که کلانتر در کافه به شوخی می‌گوید: «توی این شهر مجازات برق انداختن میز مرگه!» شاید چنین دیالوگی در موقعیت خاصی که گفته شد لبخندی بر لبان شما بیاورد اما با نگاهی عمیق‌تر متوجه می‌شوید که نویسنده تلاش دارد بستری برای بررسی خشونت جامعه ایجاد کند.

داستان «با تخم مرغ مهربان باش» درباره‌ی گربه‌ی ثروتمندی است که همین کلانتر قصد دارد نقش خواهر دوقلوی گمشده‌ی وی را بازی کند. این گره داستانی دست نویسنده را برای شوخی با تفاوت‌های جنسیتی باز می‌گذارد و کلانتر داستان را در موقعیت‌های کمیکی قرار می‌دهد. این کلانتر طمعکار که به قصد بالا کشیدن ثروت وارد خانه‌ی گربه می‌شود مجبور می‌شود از دامن و کفش پاشنه بلند استفاده کند و این موقعیت وارونه لحظات خنده‌داری ایجاد می‌نماید. البته شفیعی با ظرافت تمام شوخی را تاجایی پیش می‌برد که به ویژگی‌های زنان توهینی نشود و بیشتر کلیشه‌های جنسیتی را به سخره می‌گیرد.

کتاب با تخم‌ مرغ مهربان باش - قصه‌های غرب وحشی مناسب چه کسانی است؟

اگر به داستان‌های طنز علاقه دارید، کتاب حاضر را از دست ندهید چرا که با تخم مرغ مهربان باش را می‌توان یکی از موفق‌ترین نمونه‌های طنز ابزورد در میان داستان‌های فارسی قلمداد کرد.

با شهرام شفیعی بیشتر آشنا شویم:

او از طنزنویسان موفق کشور است که توانسته با داستان‌های خود مورد توجه بسیاری از منتقدان جدی طنز قرار بگیرد. شفیعی در بیشتر آثار خود تلاش می‌کند به مسائل سیاسی و اجتماعی‌ توجه داشته باشد و اشتباهاتی که در این زمینه‌ها وجود دارد با زبان طنز مورد نقد قرار دهد.

او در سال 1349 به دنیا آمده است و از میان آثار او می‌توان به مواردی مانند عزیزم چه رنگی بپوشم؟، به دنبال دماغ خیس، گربه در جوراب زنانه، عشق خامه‌ای، خیمه خاموش و... اشاره کرد.

در بخشی از کتاب با تخم‌مرغ مهربان باش - قصه‌های غرب وحشی می‌خوانیم:

کلانتر فکری کرد و گفت: «کیه که قوری گل‌دار رو نشناسه؟... اون زن بزرگ‌ترین گلۀ اسب تمام این منطقه رو داره... البته متأسفانه هیچ وقت ندیدمش. چرا ایشون دوست دارن منو تو دامن ببینن؟!»

گربۀ کثیف گفت: «اگه خانومو دیده بودی، می‌دونستی که خودت و اون چقدر از نظر قیافه به هم شبیهین. با این تفاوت که تو نری و اون ماده‌... بذار مژه‌هاتو ببینم‌... نه، هنوز یه ذره خرده‌کاری لازم داری!»

کلانتر گفت: «من متوجه نشدم... شما برای خانوم قوری گل‌دار کار می‌کنین، اون وقت چرا من باید دامن بپوشم؟!»

خانوم یه خواهر دو‌قلو داره که سال‌هاست گمش کرده... حالا دلش بدجوری برای خواهرش تنگ شده... ما خیال داریم یه مدت تو رو به جای خواهره ببریم پیش خانوم... وقتی خانوم ببینه خواهرش پیدا شده، حتماً براش یه خونۀ بزرگ می‌سازه... پول خوبی هم گیرت می‌آد کلانتر. فکر نمی‌کنم از یه گله اسب درجۀ یک بدت بیاد.

آره... اما اشکالش اینه که باید تا آخر عمر با دامن سوار اسب بشم... ولش کن. من با شلوار راحت‌ترم!

-کلانتر، کل این ماجرا فقط برای یه مدت کوتاهه... مثلا حدود شیش ماه... هیچ می‌دونی تو باید بعضی وقتا در موقعیت‌های جدید قرار بگیری تا خودتو بهتر بشناسی؟

فهرست مطالب کتاب

شلوار
خانم محترم
کفش پاشنه بلند
لک لک
پیانو
قوری گل‌دار
زندگی گذشته
نصف به نصف
حوله صورتی
بلال شیری
همین گربه