معرفی و دانلود کتاب اثیری
برای دانلود قانونی کتاب اثیری و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب اثیری
کتاب اثیری به قلم رامین پیرئی نیا رمانی کوتاه و جذاب است که به موضوع از خود بیگانگی پرداخته. این اثر با رویکردی نو، روایتی جدید از آشفتگیهای ذهن یک جوان دانشجو را ارائه میدهد. شیوۀ روایی جریان سیال ذهن، یکی از مولفههای فنی چشمگیر این رمان است.
درباره کتاب اثیری:
این رمان ذهن پریشان و رمزآلود مردی جوان را سر راه ما قرار میدهد که دنیایی مالیخولیایی و افکاری مشوش نسبت به دنیای پیرامون خود دارد.
اثیری داستانی مردانه است، با جاذبههایی از عشق و نگاه مردانه که شاید این روزها کمتر سراغ داشته باشیم. داستان جذاب، پیچیده و آمیخته به هذیانگوییهای ذهنی شخصیت اصلی داستان است.
پیرئینیا با تعابیر و اصطلاحاتی که شاید این روزها کمتر سراغ داشته باشیم، به زیبایی احوالات پریشان مرد قصه را نشان میدهد. داستان در جایگاه خودش، کاملاً با شیوهای نو به رشتۀ تحریر درآمده، تعابیر و اصطلاحات گیرا و فاخر هستند و داستان فضایی وهمآلود دارد.
خواندن کتاب اثیری به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر از خواندن داستانهای معاصر فارسی لذت میبرید، مطالعه کتاب اثیری را به شما پیشنهاد میکنیم.
در بخشی از کتاب اثیری میخوانیم:
تکانهای اتوبوس؛ من، جوان نوزدهسالهای بودم که علائم مردانگی بر چهرهام نقش بسته بود. خطچینهای چهره و موهای سیاه بالای لب و زیر چانه را درون آینه میدیدم. اولین روز هفته بود. از ایستگاه اتوبوس به درب استراحتگاه دانشگاه رسیده و در وسط پیادهروی خلوت ایستاده بودم. خانههای اطراف خیابان با چهرههایی سنگی، مات و مبهوت به درختان کنار خیابان مینگریستند که شاخ و برگهای خود را با حالت گلادیاتوروار به پوزهی بادِ وزوزکنان زمستان میکوبیدند.
چمدانی پر از لباس و کتابهای کهنه در دست داشتم. پیراهنی به رنگ قهوهای تنم بود که هیچ سنخیتی با رختهایی که مرا ملبس کرده بودند، نداشت. شلوار مشکیِ کمرنگ تابستانی که در تضاد با آبوهوای فصل زمستان بود، به پا داشتم و در جیب سمت راستش دفترچهای برای نگارش رویدادهای زندگیم، به همراه یک خودکار جا داده بودم. کفشهای پاشنهدارم اندکی به قدبلندم میافزود و مرا کشیده نشان میداد.
در نیمهباز بود و بالای آن صفحهی فلزی بزرگی را که نشانهی شناسنامهی دانشگاه بود، نصب کرده بودند. از رنگ تازهاش که به طفل تازه به دنیا آمده میماند، میشد تازگی گماشتنش را فهمید. درست روبروی ساختمان استراحتگاه، ساختمان اصلی و محل کلاسها قرار داشت که در آن لحظه نگاهی به سویش نکردم.
نرم نرمک یک لنگهی در را هل دادم و به حال تحیر و ایستاده که وارد بشوم یا نه؟! به ساختمان نگاه کردم. در کاملاً باز شد، بهطوریکه همه جای ساختمان قابلمشاهده بود. چند قدم جلو رفتم و در آستانه در ایستادم.
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب اثیری |
نویسنده | رامین پیرئی نیا |
ناشر چاپی | انتشارات اهورا قلم |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 92 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-600-426-196-8 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |