معرفی و دانلود کتاب اتوبوس انرژی: 10 قانون برای بالا بردن انرژی مثبت در زندگی، شغل و کار گروهی

معرفی کتاب اتوبوس انرژی: 10 قانون برای بالا بردن انرژی مثبت در زندگی، شغل و کار گروهی

جان گوردون در کتاب اتوبوس انرژی، یکی از پرفروش‌ترین و بهترین کتاب‌های نیویورک تایمز در بخش موفقیت، در قالب یک داستان جذاب و خواندنی، از قوانین ارزشمندی پرده برمی‌دارد که با به کارگیری آن‌ها می‌توانید به کوهی از انرژی مثبت در زندگی شخصی و کاری خود تبدیل شوید و موفقیت‌های فراوانی را به دست آورید.

درباره‌ی کتاب اتوبوس انرژی:

در دنیای امروز همه‌ی انسان‌ها با مشکلات و چالش‌های گوناگونی در زندگی شخصی و کاری خود دست و پنجه نرم می‌کنند، جان گوردون (Jon Gordon) این داستان بی‌نظیر را با افکار مثبت و پرحرارت شرح می‌دهد تا راهکاری فوق‌العاده و اثربخش جهت چیره شدن بر سختی‌ها ارائه دهد. کتاب اتوبوس انرژی (The Energy Bus) به شما این فرصت را می‌بخشد که جلوی ورود افکار منفی و بد به ذهنتان را بگیرید و با پرورش اندیشه‌های مثبت در خود و تیم کاری‌تان زندگی جدیدی را تجربه کنید. هنگامی‌که سوار اتوبوس انرژی می‌شوید، با شخصیت‌های داستان همراه شده و تجربه‌های تازه و آموزنده‌ای به دست می‌آورید.

با اینکه داستان این کتاب در یک محیط کاری اتفاق می‌افتد اما بهتر است بدانید که این اثر را عموم مردم می‌توانند استفاده کنند. همه‌ی شما به عنوان یک تیم کاری، ورزشی، خانوادگی، کلیسا یا مدرسه می‌توانید از ده قانون ساده اما شگفت‌انگیز کتاب اتوبوس انرژی بهره ببرید. اما توجه داشته باشید که تیم‌های مثبت نتایجی سریع‌تر و بهتری به دست می‌آورند.

انرژی مثبت اصطلاحی است که آن را در کتاب‌ها، اتاق‌های کنفرانس، رختکن‌ها، کلاس‌های درس و حتی اتاق‌های نشیمن شنیده‌ایم و بارها و بارها در مورد آن بحث کرده‌ایم. تحقیقات نشان می‌دهند که افراد، ارتباطات، تعاملات، کار و فرهنگ‌های تیمی مثبت نتایج درخشانی می‌گیرند. قطعا در اطراف خود دیده‌ایم که فرد، سازمان، خانواده و یا هر تیم دیگری در نهایت مجبور خواهد بود که بر منفی‌گرایی خود غلبه کند تا بتواند به موفقیت دست یابد.

هیچ فردی در این دنیا بدون آزموده شدن از زندگی عبور نمی‌کند و پاسخ تمام این آزمون‌ها داشتن انرژی مثبت است. منظور از انرژی، فعالیت بیش از حد و یا جنب‌وجوش نیست، زمانیکه از انرژی مثبت سخن به میان می‌آید منظور خوش‌بینی، اعتماد، اشتیاق، هدف، شادی، شور و شوق و داشتن روحیه برای زندگی، کار و عمل بهتر است؛ تا به این وسیله قادر باشید هدایت تیم‌های موفق را در دست بگیرید، بر مشکلات چیره شوید، انرژی مثبت را با همکاران، کارمندان و مشتریان خود تقسیم کنید و هر شرایط منفی که منجر به خطر انداختن سلامتی، خانواده، تیم و موفقیت شما می‌شوند را حذف کنید.

انرژی مثبت امری کاملا واقعی است و جان گوردون در کارش با هزاران نفر از فروشندگان، مدیران، والدین، معلمان، ورزشکاران و تیم‌های دیگر، تأثیر فوق‌العاده‌ی انرژی مثبت را مشاهده نموده است؛ مدیرانی که مدرسه را با روحیه‌ی بالا اداره می‌کنند قطعا انگیزه‌ی تیم خود را بالا می‌برند. افرادی که با داشتن انرژی مثبت بر سرطان غلبه کردند و بسیاری از موارد دیگر با روحیه و حال خوب بر مشکلات غلبه نمودند و به هدف خود در هر زمینه‌ای رسیده‌اند.

جوایز و افتخارات کتاب اتوبوس انرژی:

- از کتاب‌های پرفروش روزنامه وال استریت ژورنال
- از کتاب‌های پرفروش نیویورک تایمز

کتاب اتوبوس انرژی برای چه کسانی مناسب است؟

این کتاب برای همه‌ی افرادی که می‌خواهند با پرورش انرژی مثبت درون خود بر موقعیت‌های منفی غلبه کنند و در زندگی شخصی و کاری خود همواره موفق باشند، مناسب است. زمانی‌که کتاب اتوبوس انرژی را مطالعه می‌کنید، شادی، عملکرد بهتر، کار گروهی موثرتر و نتایج قابل توجهی به دست خواهید آورد.

جان گوردون را بیشتر بشناسیم:

او نویسنده و سخنرانی آمریکایی است که در مورد موضوعاتی مانند مدیریت، فرهنگ، فروش و کار تیمی فعالیت می‌کند. گوردون و موسسه مشاوره‌اش به پرورش مدیران، سازمان‌ها و تیم‌های مثبت علاقه‌مند هستند. وی فارغ‌التحصیل دانشگاه کرنل و دارای مدرک کارشناسی ارشد تدریس از دانشگاه اِموری است.

کتاب‌های پرفروش و سخنرانی‌هایش، الهام‌بخش خوانندگان و مخاطبان بسیاری در سراسر جهان بوده‌ است. او کتا‌ب‌های مختلفی به نگارش درآورده که هشت عنوان از آن‌ها از جمله اتوبوس انرژی، اردوگاه آموزشی، نجار، شما ابتدا در رختکن برنده می‌شوید، قدرت مدیریت مثبت، قدرت تیم مثبت، دانۀ قهوه و مثبت بمانید پرفروش شده‌اند.

در بخشی از کتاب اتوبوس انرژی می‌خوانیم:

آن روز عصر، جُورج در تعمیرگاه نشسته و منتظر تعویض لاستیک ماشینش بود. این کار بیشتر از حد طول کشیده بود و طبق معمول، داشت مضطرب و بی‌قرار می‌شد. از انتظار کشیدن، خوشش نمی‌آمد: انتظار در صف تهیه بلیت سینما، ترافیک، یا ماندن در صف بقالی. همیشه صف اشتباهی را انتخاب می‌کرد و البته شخصی که جلوی او ایستاده بود همیشه چیزی داشت که برچسب قیمت نخورده بود و به همین خاطر باید مدیر فروشگاه را صدا می‌کردند و فاکتور کالا را پیدا می‌کردند و بقیه ماجرا که خودتان می‌دانید. جُورج احساس می‌کرد که کل دنیا تبانی کرده‌اند تا او را به دردسر بیندازند. با خود گفت: «عوض کردن لاستیک، مگر چقدر طول می‌کشد؟»

بالاخره مکانیک با سرعت وارد اتاق شد. «آقا، خبرهای خوب و خبرهای بدی برای شما دارم. خبر خوب این است که ماشینتان نابود نشده است و شما صحیح و سالم، اینجا هستید.»

جورج با صدای بلند گفت: «در مورد چه چیزی حرف می‌زنید! فقط یک لاستیک پنچر است!» «خُب، این خبر خوب است، آقا. لاستیک پنچر باعث شد که سوار ماشینتان نشوید. وقتی داشتم لاستیک را عوض می‌کردم، یاد اخطاری افتادم که شرکت سازنده در مورد نوع و مدل ماشین شده منتشر کرده است. به دلم افتاد که ترمز را چک کنم و وقتی آن را بررسی کردم، دیدم که کاملاً فرسوده شده است. هرلحظه امکان داشت ترمز از کار بیفتد و نتوانید ماشین را متوقف کنید. اگر به دیوار یا چیزی برخورد می‌کردید، خودتان هم مثل این لاستیک، پنچر می‌شدید. آقا، خیلی خوش‌شانس هستید که صحیح و سالم هستید. این اتفاق برای این نوع و مدل ماشین زیاد می‌افتد. باید اطلاعیه‌های شرکت سازنده را دریافت کرده باشید.»

جُورج به یاد آورد که نامه‌ای از شرکت سازنده دریافت کرده بود ولی به گمان اینکه که یکی دیگر از تبلیغات فروش است و می‌خواهند جیب او را خالی کنند، بدون خواندن نامه، آن را دور انداخته بود.

مکانیک در ادامه گفت: «و خبر بد این است که دو هفته طول می‌کشد تا شرکت سازنده، قطعه مربوطه را ارسال کند. بنابراین، ماشین باید اینجا بماند. به‌ محض رسیدن قطعه، آن را تعمیر می‌کنیم و فردای آن روز می‌توانید ماشینتان را تحویل بگیرید.»

جُورج بدون اینکه به خبر خوبی که شنیده بود، توجه کند با خود گفت: «بهتر از این نمی‌شود».

به تنها چیزی که فکر می‌کرد این بود که مجبور است ماشینش را به مدت دو هفته در تعمیرگاه بخواباند و پیاده به خانه برگردد. یکی دیگر از دردسرهای زندگی پردردسر او.

فهرست مطالب کتاب

پیشگفتار
یادداشت نویسنده
مقدمه
فصل اول: لاستیک پنچر
فصل دوم: خبرهای خوب، خبرهای بد
فصل سوم: پیاده‌روی طولانی تا خانه
فصل چهارم: جُورج از خواب بیدار می‌شود
فصل پنجم: جُوی در اتوبوس نبود
فصل ششم: قوانین
فصل هفتم: تو راننده‌ای
فصل هشتم: زندگی، تماما انرژی است
فصل نُهم: جُورج از چشم‌انداز زندگی‌اش می‌گوید
فصل دهم: تمرکز
فصل یازدهم: قدرت انرژی مثبت
فصل دوازدهم: جُورج به پیاده‌روی می‌رود
فصل سیزدهم: نظریه ضربه عالی به توپ گلف
فصل چهاردهم: بلیت‌های اتوبوس
فصل پانزدهم: آخر هفته طولانی
فصل شانزدهم: چه کسی سوار اتوبوس است؟
فصل هفدهم: دشمن ما، منفی‌نگری است
فصل هجدهم: ورود انرژی‌خوارها به اتوبوس ممنوع
فصل نوزدهم: قانون نهایی انرژی مثبت
فصل بیستم: جُورج کنترل اتوبوسش را به دست می‌گیرد
فصل بیست‌ویکم: جُورج، خواب می‌بیند
فصل بیست‌ودوم: امروز بهتر از دیروز
فصل بیست‌وسوم: احساس خوب
فصل بیست‌وچهارم: با قلبت رهبری کن
فصل بیست‌وپنجم: مدیر ارشد انرژی
فصل بیست‌وششم: عاشق مسافرانت باش
فصل بیست‌وهفتم: قوانین عشق
فصل بیست‌وهشتم: ترس و اعتماد
فصل بیست‌ونهم: روز بعد
فصل سی‌ام: تیم، انگیزه می‌گیرد
فصل سی‌ویکم: روز بازی
فصل سی‌ودوم: مراسم معرفی
فصل سی‌وسوم: شادی
فصل سی‌وچهارم: با اتوبوس، بیشتر خوش می‌گذرد
10 قانون برای سفر زندگی
برنامه عملیاتی اتوبوس انرژی