معرفی و دانلود کتاب آقا و خانم پرتقالی
برای دانلود قانونی کتاب آقا و خانم پرتقالی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آقا و خانم پرتقالی
خدایار آزادی در کتاب آقا و خانم پرتقالی در قالب داستانی کوتاه و طنز و با بیانی شوخ، از مسائلی جدی سخن میگوید. همچنین موضوعات داستانهای او از تنوع زیادی برخوردار است و شما را به وجد میآورد.
درباره کتاب آقا و خانم پرتقالی:
داستان کوتاه همواره یکی از گونههای ادبی پرطرفدار بوده و مخاطبین خاص خودش را دارد. امروزه انسان به سبب ساعت کاری زیاد و فرصت کمتری که برای اوقات فراغت در اختیار دارد، بیش از پیش به مطالعهی داستانهای کوتاه روی آورده و به آن تمایل دارد؛ چرا که این گونه ادبیات نیازی به مطالعهی مداوم و مستمر ندارد و معمولا در یک نشست خواندنشان به پایان میرسد.
این کتاب شامل 22 داستان کوتاه میشود که تمامشان درون مایهای طنز و گاه سورئال دارند؛ از جمله داستانهای این اثر میتوان به «ساعت یک و نیم»، «چراغ»، «مردن خیلی سخته»، «چوپان» و «اینا که آدم نیستند» اشاره کرد.
کتاب آقا و خانم پرتقالی برای چه کسانی مناسب است؟
اگر شما هم مشغله و مسئولیتهای زیادی در طول روز دارید و به دنبال فرصتی برای شروع مطالعه هستید، پیشنهاد ما به شما این کتاب است.
در بخشی از کتاب آقا و خانم پرتقالی میخوانیم:
وقتی گلنار عروسی کرد، چوپان میرال بار و بنهاش را بست و به حالتِ قهر، روستا را برای همیشه ترک کرد. بعد از او موسان مسئولیت گلهی روستا را بر عهده گرفت. فرق موسان با میرال در حفظ و نگهداری گله بود. حدود دو ماهی که از کار موسان میگذشت این موضوع را به خوبی ثابت کرد. در همین مدت کوتاه به خوبی از عهدهی کار برآمد و هیچ اتفاقی برای گله نیفتاد. در زمان میرال هر چند گاه، حادثهای برای گله پیش میآمد. یا گوسفندی گُم میشد یا گر گها به گله آسیب میرساندند.
موسان دارای بنیهی قوی و هیکلی درشت بود. وقتی چوب دستیاش را به دست میگرفت، قدرتش دو چندان میشد. میرال به خاطر عشق به گلنار، گله را یکی دو ساعت به غروب مانده به روستا بر میگرداند تا کنارِچشمه گلنار را ببیند و اندوه و آلام خود را فرو بنشاند. برخلاف میرال، موسان وقت بیشتری را برای چرای گوسفندان صرف میکرد. بهار پر باران، کوه و دشت را مملو از سبزه و علف تازه کرده بود. وضعیت گوسفندان، روز به روز بهتر میشد. موسان با سخت کوششی و مراقبت از گله در میان اهالی شهرت خوبی پیدا کرد. باتلاش و زحمتی که به کارمی برد، اهالی روستا گوسفندهای خود را با میل و رغبت به او میسپردند.
هر روز بر تعداد گله افزوده میشد. کار و کاسبی موسان نیز بهتر شد. هدایا و کمکهای آذوقهای خوبی به او میرسید. نگران خورد و خوراک و خرج و مخارج نبود. اهالی به خوبی معیشت او را تامین میکردند. هر روز هنگام غروب که آفتاب مینشست و سایهی مخمل سیاهی، روستا را در بر میگرفت. گله با هیاهویی دلنشین وارد روستا میشد. موسان با دقت در وسط آبادی میایستاد. گوسفندها را میشمرد. با آن هاحرف میزد. تا آخرین گوسفند راهی خانه صاحبش شود. آنگاه سر چشمه سر و رویی صفا میداد. بدون توجه به خندهها و پچ پچ دختران، بی تفاوت برای استراحت به کلبهی کوچک خود میرفت. تا صبح روز بعد قبراق و سرحال، گله را قبل از طلوع آفتاب، راهی دشت و صحرا نماید.
فهرست مطالب کتاب
ساعت یک و نیم
با کلمات نمیشه گفت
هوای گرگ و میش
مجسمه
برگ ها
ارتفاع
چراغ
اینا که آدم نیستند
اسکندر
آقا و خانم پرتقالی
عجله نکن
پیپ قهوهای
ماهی ها
چوپان
مردن خیلی سخته
آرزوی لاک پشت
من از مرده میترسم
بر گورِ چنگیز
دنیا
چشم در چشم
خوش بین
شیطان و ضحاک
پرنده
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آقا و خانم پرتقالی |
نویسنده | خدایار آزادی |
ناشر چاپی | انتشارات سارات |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 201 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-690738-5 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه ایرانی |