معرفی و دانلود کتاب آسمان بر فراز بام
برای دانلود قانونی کتاب آسمان بر فراز بام و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب آسمان بر فراز بام
ناتاشا آپانا در کتاب آسمان بر فراز بام که برنده جوایز مختلف بینالمللی از جمله گنکور شده است، داستان حزنآلود و پر رمز و راز پسری به نام لو را به تصویر میکشد که در پشت میلههای سرد و بیروح زندان، به سرنوشت تاریک و زندگی سراسر غمبار خود و خانوادهاش میاندیشد و امیدی به رهایی و آزادی از اسارت ندارد.
درباره کتاب آسمان بر فراز بام (The Sky Above the Roof):
روزی روزگاری کشوری بود که در آن زندانهایی مخصوص کودکان بنا کرده بودند. در این کشور برای تبدیل بچهها به بزرگسالانی درستکار، یعنی آدمهایی که به بیراهه نروند، راهی نمیشناختند جز منع، طرد، محرومیت، زندان و خیلی کارهای دیگر که فقط در چهاردیواریها ممکن است.
خوشبختانه بعدها مردم، این زندانها را تعطیل و دیوارها را خراب کردند و قول دادند دیگر از این مکانهای وحشتناک نسازند که بچهها در آنها نه میتوانستند بخندند و نه گریه سر دهند. ولی از آنجایی که مردم این کشور به پیوند گذشته با زمان حال باور داشتند، دروازۀ ورودی آن مکان را باقی گذاشتند تا خاطره و یادبودی باشد برای کسانی که به چنین میراثی علاقه دارند؛ آنهایی که به ارواح و داستانهای جاودانه اعتقاد دارند. برای سایرین، اما آنجا فقط ورودی پارکی زیبا بود درست وسط پایتخت؛ جایی برای گردش، استراحت و تماشای آسمان باز، آبی و آرام. مردم شهر، خانوادگی با کودکانشان به آن جا میآمدند. آن کشور اینگونه بود: باغی بناشده بر اشکهای کهنه، گلهایی روییده بر مزار مردگان و خندههایی بر دلتنگیهای قدیمی.
از آنجایی که بچههای ناخلف، تیرهبخت، عجیب، سرکش، خطاکار، غمگین، نادان، کودکانی که هیچوقت رنگ محبت ندیدهاند، آنهایی که نمیدانند چهکار میکنند و کسانی که فقط از بزرگترهایشان تقلید میکنند، همیشه وجود داشتهاند، بعدها مردم این کشور راههای دیگری برای درمان، تربیت و اصلاح این کودکان و نظارت بر آنها پیدا کردند؛ به این امید که وقتی بزرگ شدند، آدمهای نسبتاً درستی بشوند، یعنی مانند همان مردمی که به پارک میروند و زیر آسمان باز، آبی و آرام گردش میکنند.
با این حال هنوز که هنوز است دیوارهایی وجود دارد که انسانها را در بر میگیرد، از جهان جدایشان میافکند، از آنها محافظت میکند، ولی قلبهایشان را درمان نمیکند. برخی آنسو، یعنی بیرون این دیوارها هستند و برخی دیگر اینسوی دیوارها؛ آن هم فقط بهدلیل مسائلی که هیچ کنترلی بر آن نداشتهاند، از روی جبر، حادثه، اتفاق، بدشانسی. گناهکار و بیگناه. دنیا هنوز همان است که بود. مثل تابلویی انتزاعی که بهسختی میتوان در آن چهرۀ دوست یا عزیزی را تشخیص داد و به احساسی آشنا یا رنگی دلخواه چنگ زد.
روزی روزگاری، در این کشور پسری بود که مادرش نام او را لو نهاده بود، لو بهمعنای گرگ. او فکر میکرد این نام میتواند به پسرش نیرو، اقبال و قدرتی طبیعی ببخشد. اما روحش هم خبر نداشت که او شکنندهترین و عجیبترین پسری خواهد شد که میشناسد، فکرش را هم نمیکرد که آخر مانند حیوانی وحشی در دام میافتد.
جوایز و افتخارات کتاب آسمان بر فراز بام:
- برنده جایزه گنکور
- منتخب مشرق
- منتخب الجزایر
- نامزد جایزه Prix Femina des lycéens
- نامزد جایزه Prix Renaudot young adult
کتاب آسمان بر فراز بام برای چه کسانی مناسب است؟
علاقهمندان به داستانها و رمانهای فرانسوی از این کتاب لذت خواهند برد.
با ناتاشا آپانا بیشتر آشنا شویم:
این نویسنده و روزنامهنگاری فرانسوی در 24 مه سال 1973 در جزیره موریس متولد شد. ناتاشا آپانا (Nathacha Appanah Mouriquand) از گروه هندیانی به شمار میرود که در قرنهای گذشته به جزیره موریس مهاجرت کردند. ناتاشا در آغاز با چندین نشریه محلی به عنوان روزنامهنگار همکاری کرد. در سال 1998 در فرانسه ساکن شد و در کنار کار در چند نشریه فرانسوی، در رادیوی بینالمللی فرانسه نیز به فعالیت پرداخت.
آپانا اولین رمانش به نام صخرههای پودر طلایی را در سال 2003 منتشر کرد که به موضوع بهرهکشی از کارگران هندی در مزارع نیشکر میپرداخت. او در سال 2007 برنده جایزه ادبی رمان فناک برای کتاب آخرین برادر شد.
در بخشی از کتاب آسمان بر فراز بام میخوانیم:
یکی از آن پیراهنهای چسبانی را پوشیده که اجازۀ راحت نفس کشیدن به او نمیدهد. آرایش کرده: خطی سیاه روی پلکهایش کشیدهاند، گونههایش را صورتی کردهاند، مژههایش را فر زده و رژ قرمز تندی روی لبهایش کشیدهاند. آرایش موهایش هم زمان زیادی برده، موهایش را پوش دادهاند، فر زدهاند، صاف کردهاند و از تافت پوشاندهاند. گاهی هم مادرش با مداد روی گونۀ راستش خال میکشد. وقتی وارد سالن میشود، همه اول از لباسش تعریف میکنند، از موهایش، از ادبش. بعد نوبت تشویق است.
وقتی آواز میخوانی قشنگتر هم میشوی و البته نباید فکر کرد که خواندن برگردان شعر بهتنهایی کافی است، خیر، الیت باید از اول تا آخرِ ترانه را بخواند. وقتی آواز میخواند، بعضی چشمها بسته میشوند، بعضی از حدقه بیرون میزنند، بدنها بهطرف او میچرخند، دهانها اول گرد میشوند و بعد کشیده. بهنوعی شبیه جادو است: شنوندهها احساس میکنند صدا به عمق وجودشان رسوخ میکند، به آن بخش از وجودشان که از بقیه برهنهتر، پاکتر و حقیقیتر است. هم احساس آسیبپذیری دارند و هم قدردانی. درمییابند که این دختربچه، با آن صدا، چهره و حضور گیرایش، چقدر استثنایی است و حسی به آنها میگوید چیزی باورنکردنی پیش چشمانشان متولد میشود، یک سرنوشت، یک خط روشن. از حالا خودشان را تصور میکنند که بعدها، برای سایرین تعریف میکنند که آن جا حاضر بودهاند، در ابتدای ماجرا، در یک سالن، در یک کارگاه کوچک خیاطی، در خانهای مثل بقیۀ خانهها، انتهای جادۀ درختان سیب.
گاهی زنها پیش خودشان فکر میکنند که ظاهر دخترک کمی بیش از حد مصنوعی است لبهای به آن قرمزی، چشمان درشتی که با خط چشم کشیدهتر شدهاند، شیوۀ یکبری ایستادنش، کفشهای پاشنهبلند، دستها روی کفل اما این فکر خیلی زود ناپدید میشود و جای خودش را به این تفکر کلیشهای و اطمینانبخش میدهد که دختربچهها خوششان میآید خود را خوشگل کنند.
فهرست مطالب کتاب
دوشنبه صبح، اما این آغاز ماجرا نیست
یکشنبه، مادر
یکشنبهشب، خواهر
سالها پیش، شاید آغاز ماجرا
ققنوس و خاکسترهایش
پدربزرگ، وقتی دیگر خیلی دیر شده است
لو، مثل گرگ
روز دو تکه
ده سال بعد، دوشنبه
دوشنبهشب، شب اول
کلمات تازه
درون و بیرون در کنار هم
آنچه لو هرگز نخواهد گفت
راه بازگشت
روزی برای لو
جایی مثل اینجا
مشخصات کتاب الکترونیک
نام کتاب | کتاب آسمان بر فراز بام |
نویسنده | ناتاشا آپانا |
مترجم | سارا سدیدی |
ناشر چاپی | نشر خوب |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | EPUB |
تعداد صفحات | 105 |
زبان | فارسی |
شابک | 978-622-6983-98-3 |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان جنایی و معمایی خارجی |