نقد، بررسی و نظرات کتاب از قیطریه تا اورنج کانتی - حمیدرضا صدر
4.9
36 رای
مرتبسازی: جدیدترین
رضوان کریمی
۱۴۰۳/۲/۹
00
بسیار احساسی و بعضی جاها غمگین برای خواننده اگاه حاوی پیام هایی از زندگی و مرگ روحت شاد دکتر ممنون از غزاله برای موخره زیبا
خیلی وقت بود چنین کتابی رو نخونده بودم. مهمترین چیزی که در مورد کتاب وجود داره این هست که دکتر صدر احساساتش رو صادقانه بازگو کرده. تلخ شدن هایش، ترس هایش، حسرت هایش، احساسات عمیقی که داره. به همراه دکتر صدر عزیز ناامید شدم و دوباره امیدوار. جاهایی بی اختیار اشک ریختم. قلمش عالی بود. تفسیرش از وقایع شبیه به تصویری بود که ازش داشتم. پرحرارت تفسیر کردنش و تکون دادن دستاش. حیف از این همه شور زندگی. بعد از خوندن صفحهی آخر بی اختیار ساعتی گریه کردم. غبطه خوردم به رابطهی پدر دختری که داشتند. چیزی که خودم غیر از زمان کودکی نداشتمش. لحظات نابی که یک خانوادهی عاشق، تجربه کردند. اگر میتونستم با دخترش حرف بزنم میگفتم این بیماری باعث شد شما لحظات عجیبی رو بسازید. لحظاتی از عشق و اینکه هر لحظه کنار هم بودن رو غنیمت بشمرید و به زندگی معنای بزرگی بدین. شما تجربهی نابی داشتید و ممنونم که ما رو در این تجربهی ناب شریک کردید. ممنون از دکتر صدر عزیز و از غزالهی نازنین. و همسر صبورشون که عاشقانه از ایشون پرستاری کردن.
در پایان جملهای از کتاب رو دوست دارم بازگو کنم: "طوری زندگی کنید که وقتی مرگ رسید چیزی برای بردن نیابد. "
در پایان جملهای از کتاب رو دوست دارم بازگو کنم: "طوری زندگی کنید که وقتی مرگ رسید چیزی برای بردن نیابد. "
در واقع من حمیدرضا صدر رو نمیشناختم، ولی چون بیمار کنسر خیلی دیدم، برام کتاب بسیار کشش داشت، واقعا اگر هرکودوم از ما کنسر بگیریم چطور باش برخورد میکنیم، آیا بهش غلبه میکنم یا خودمون رو میبازیم؟ این کتاب رو برای تمام ادما توصیه میکنم به خصوص که درباره جامعه خودمونه و به زبان شیوایی نوشته شده.
این رمان شروع آشنایی من با نویسنده به عنوان نویسنده بود. درسهای خیلی خوبی ازشون گرفتم. بعضی جاها با بعضی چیزها مخالف بودم و البته متاسف شدم که وقتی در قید حیات بودند با نوشته هاشون آشنا نشدم. نویسنده در دردناکترین تجربه خود خواننده را فراخوانده و با خود همراه ساخته است از تشخیص سرطان تا مرگ که البته یادداشتی که از سوی دختر در موخره نوشته شده کتاب را به پایان میرساند.