زندگینامه و دانلود بهترین کتابهای دنی دیدرو
دنی دیدرو از فیلسوفان برجستهی فرانسوی در عصر روشنگری است که گرچه با انتشار آثاری همچون دایرةالمعارف جامع، مقالات متعدد، چندین رمان و نمایشنامهی منحصربهفرد، برگ زرینی به ادبیات و فلسفهی جهان افزود اما در سایهی فیلسوفان بزرگ همعصرش، آنطور که باید شناخته نشد. از میان بهترین آثار دنی دیدرو میتوان به کتابهای «ژاک قضا و قدری و اربابش» و «برادرزادهی رامو» اشاره کرد.
زندگینامه دنی دیدرو
دنی دیدرو (Denis Diderot) در پنجمین روزِ اکتبر سال 1713 در شهر لانگر فرانسه قدم به این دنیا گذاشت. از آنجا که پدرش آرزو داشت پسرش را در کسوت یک کشیش ببیند او را تحت تعلیم یسوعیان قرار داد اما دنی دیدرو برخلاف میل پدرش در سال 1926 کلیسا و تعلیماتش را رها کرد.
دنی دیدرو بعد از تحصیل در کالج لویی لو گراند، در سپتامبر 1732 موفق به دریافت مدرک کارشناسیارشد هنر از دانشگاه پاریس شد. پس از آن به تحصیل حقوق پرداخت. هرچند بیشتر به یادگیری زبانهای مختلف و همینطور ادبیات، تئاتر، فلسفه و ریاضی علاقهمند بود.
دنی دیدرو به دلیل مشکلات مالی بهناچار از علایقش دست کشید و به کمک مشاغلی مثل تدریس، نویسندگیِ حقالزحمهای و موعظهنویسی ارزان برای مبلغان مذهبی، زندگی فقیرانهای را میگذراند. با اینکه به نظر میرسید دنی دیدرو در آن زمان به اشتغال در کلیسا فکر میکرده اما بررسی آثار او نشان میدهد که از یک بحران مذهبی عبور کرده و آهسته و پیوسته از مذهب کاتولیک رومی به دئیسم (خداباوری)، سپس به آتئیسم (خداناباوری) و در نهایت به ماتریالسم (مادهگرایی) تغییر نگرش داده است.
در سال 1741 کافهنشینیهای دنی دیدرو موجب آشنایی او با ژان ژاک روسو و شکلگیری رفاقتی 15ساله شد. همچنین روسو، آشنایی و دیدار او با اتین بونو دو کُندیاک، فیلسوف فرانسوی را رقم زد. دنی دیدرو در همان سال با وجود مخالفتهای پدرش، بهطور مخفیانه با آنتوانت شامپیون دختر یک پارچهفروش ازدواج کرد. ازدواجی عاشقانه که به دلیل اختلافات سلیقهای بسیار، به رابطهای ناکام و ناشاد تبدیل شد و تنها دلیل ادامهی این رابطه دخترشان، آنجلیک، بود.
او در سال 1755 با زنی به نام سوفی وولاند آشنا شد و پیوندی طولانی میان آن دو شکل گرفت. مکاتبات دنی دیدرو با سوفی به همراه دیگر نامههایش اسناد مهم و جذابیاند که از شخصیت، علایق و نظرات دنی دیدرو دربارهی نویسندگان و روشنفکران دئیست زمانهاش پرده برمیدارد.
دنی دیدرو در دنیای حرفهای
در سال 1745 دنی دیدرو برای امرار معاش، حرفهی مترجمی را انتخاب کرد و با ترجمهی آزاد کتاب «تحقیق دربارهی فضیلت (The Inquiry Concerning Virtue)»، اثر آنتونی اشلی کوپر، فیلسوف انگلیسی، توانست در فرانسه شهرتی پیدا کند.
در همین سال، ناشری به نام آندره لو برتن مجوز انتشار یک دایرةالمعارف دهجلدی را دریافت کرد. به توصیهی ژان لو رون دالامبر، ریاضیدان برجستهی فرانسوی و با موافقت صدراعظم، دنی دیدرو سردبیر کل پروژه شد. این دایرةالمعارف یا آنسیکلوپدی خیلی زود ماهیت انقلابی پیدا کرد و شعار عصر روشنگری، یعنی بیداری اندیشهی سیاسی و اجتماعی به هدف اصلی آن تبدیل شد. دنی دیدرو، گروهی از نویسندگان، دانشمندان و کشیشان را برای تکمیل کار گرد آورد اما همگی به دلیل اینکه با افزایش آگاهی ضربهی بزرگی به افکار مرتجع کلیسایی میزدند اخراج شدند. در سال 1749 دنی دیدرو با انتشار مقالهی «نامهای دربارهی نابینایان»، آموزههایی دربارهی آتئیسم-ماتریالیسم را با تأکید بر وابستگی انسان به تأثیرات حسی مطرح کرد که باعث دستگیری و بازداشت سهماهی او شد.
با این حال، دنی دیدرو تألیف دایرةالمعارف را رها نکرد و جلد اول آن را در سال 1751 و جلد نهایی را در سال 1772 منتشر کرد. البته در طول انتشار آن، وقایع ناگوار متعددی سر راهش ظاهر شد. اتفاقاتی مثل استعفای ناگهانی دالامبر، سوزاندن کتاب «دربارهی ذهن (On the Mind)» که خلاصهای از دایرةالمعارف بود و توقیف رسمی دایرةالمعارف توسط پارلمان پاریس.
دنی دیدرو در این دایرةالمعارف 28جلدی که شامل 17 جلد متنی و 11 جلد تصویری است، مقالات پرشماری دربارهی تاریخ فلسفه، نظریات اجتماعی، سیاسی، زیباییشناسی، صنایعدستی و همینطور صنعت فرانسه ارائه میکند.
در سال 1946، دنی دیدرو با الهام از کوپر، کتاب «اندیشههای فلسفی (Philosophical Thoughts)» را تألیف و منتشر کرد. اثری تازه و سرشار از اندیشههای ضدمسیحی که با نثری بدیع بیان شده بود.
او در سال 1751، کتاب «نامهای دربارهی ناشنوایان (Letter on the Deaf and Dumb)» را منتشر کرد. کتابی که در آن به بررسی عملکرد زبان و تحقیقات روانشناسی دربارهی ناشنوایان میپردازد. در سال 1754 «اندیشههایی در باب تفسیر طبیعت (Thoughts on the Interpretation of Nature)» را به چاپ رساند که رسالهای کوتاه اما تأثیرگذار دربارهی روشهای تجربی جدید در علم بود.
علاوهبر اینها بسیاری دیگر از آثار دنی دیدرو شامل دستنوشتههایی بودند که بعد از مرگ او منتشر شده و بیش از زمان حیاتش مورد توجه قرار گرفتند. از میان سایر کتابهای دنی دیدرو در حوزهی فلسفه میتوان به «مصاحبهی دیدرو-دالامبر (Conversation Between d’Alembert and Diderot)» (1980)، «رویای دالامبر (D’Alembert’s Dream)» (1986) و «مقدمات فیزیولوژی (Eléments de Physiologie)» (1780) اشاره کرد.
سیر انتشار رمانها و نمایشنامههای دنی دیدرو
در سال 1970 دنی دیدرو نوشتن رمان «راهبه (Memoirs of a Nun)» را به اتمام رساند. او این رمان را تحت تأثیر مرگ خواهرش در صومعه به نگارش درآورد. دنی دیدرو بین سالهای 1765 تا 1789 مشغول نوشتن کتاب «ژاک قضا و قدری و اربابش» بود. هر دو رمان 12 سال بعد از مرگ نویسندهاش، منتشر شدند.
به عقیده بسیاری، رمان ژاک قضا و قدری و اربابش، آغازگر سبک پستمدرنیسم ادبی بود. دنی دیدرو که تا پیش از این بهعنوان فیلسوف و دایرةالمعارفنویس شناخته میشد با انتشار این رمان بهعنوان داستاننویسی تحسینبرانگیز شهرت پیدا کرد.
دنی دیدرو همچنین رمان «برادرزادهی رامو» را که درواقع یک داستان بلند است، بین سال 1761 تا 1774 نوشت. یوهان ولفگانگ گوته، ادیب شهیر اهل آلمان در سال 1805 این کتاب را به زبان آلمانی ترجمه و برای اولین بار منتشر کرد.
ناگفته نماند که «پسر نامشروع (The Illegitimate Son)» (1757) و «پدر خانواده (The Father of the Family)» (1758) تعدادی از بهترین آثار دنی دیدرو در قالب نمایشنامهاند.
دنی دیدرو در سالهای پایانی عمر
دنی دیدرو بعد از اینکه دایرةالمعارف را در سال 1772 تکمیل کرد دیگر هیچ درآمد مالیای نداشت. این شد که کاترین کبیر روسیه، کتابخانهی شخصیاش را با قیمتی بسیار بالا خرید و در اقدامی سخاوتمندانه او را بهعنوان کتابدار کتابخانهی خودش با حقوق سالانه برای تمام عمرش منصوب کرد.
دنی دیدور در همان سالها با وجود کهولت سن همچنان به نوشتن ادامه میداد؛ «دربارهی انسان (On Man)» و «مکالمه با مارشال (Conversation with the Maréchale)» از جمله مقالههای دنی دیدرو است که طی آن دوران از او منتشر شده است.
مرگ دوستان نزدیک دنی دیدرو مثل دالامبر و همینطور از دست دادن سوفی وولاند در فوریهی 1784 غم سنگینی برای او بود. غمی جانکاه که باعث شد بیماری قلبی را تاب نیاورد و چند ماه بعد در سیویکم ژوئیهی 1784 در پاریس تسلیم مرگ شود.
بهترین کتابهای دنی دیدرو
اغلب آثار دنی دیدرو از درونمایهای فلسفی بهره بردهاند، آثاری که فلسفه و ادبیات فرانسه را وارد دورهی تازهای کرد و بر نویسندگان بسیاری اثر گذاشت. هرچند تعداد کمی از این آثار به فارسی ترجمه شدهاند اما در اینجا بهترین کتابهای دنی دیدرو را که باعث تحول در جهان ادبیات شدهاند، به شما معرفی میکنیم:
کتاب ژاک قضا و قدری و اربابش (Jacques the Fatalist): این رمان فلسفی ماجرای یک رابطهی ارباب و نوکری را روایت میکند. دنی دیدرو ، شما را با ژاک، شخصیت نوکر و قهرمان اصلی رمان همراه میکند تا از خواندن خردهروایتهای سرشار از طنز هوشمندانه لذت ببرید. یکی از مهمترین ویژگیهای این رمان فلسفی فراتر رفتن از چهارچوب رمانهای کلاسیک است. بهطوری که با ساختار متفاوتش خواننده را مبهوت میکند.
کتاب برادرزادهی رامو (Rameau's Nephew): دنی دیدرو با نوشتن داستان برادرزادهی رامو علایق و نظریات فلسفی و اجتماعی خود را با چاشنی داستان برای مخاطب بازگو میکند. این کتاب از لحاظ فرم، رمانهای کلاسیک را پشت سر گذاشته است و به شیوهای متفاوت به روایت داستان میپردازد. داستانی در قالب یک گفتوگوی دونفره که ابتذال اخلاقی و سیستمی را به نقد میکشد.
برای دسترسی به برخی از بهترین کتابهای دنی دیدرو میتوانید به سایت و اپلیکیشن کتابراه مراجعه نمایید.
اقتباسهای سینمایی و فرهنگی از آثار دنی دیدرو
فیلمسازان بسیاری در طول تاریخ سینما به سراغ آثار دنی دیدرو رفتهاند. فیلم خانمهای جنگل بولونی (Ladies of the Park) از قدیمیترین فیلمهایی است که روبر برسون کارگردان فرانسوی آن را با اقتباس از یکی از داستانهای رمان ژاک قضا و قدری و اربابش در سال 1945ساخت. ژاک ریوت کارگردان موج نوی فرانسوی در دههی 1960 فیلم راهبه (memoirs of a nun) را بر پایهی رمانی به همین نام از دنی دیدرو روی پردهی سینما برد.
در کنار فیلمهای اقتباسی متعددی که براساس کتابهای دنی دیدرو ساخته شدهاند، میلان کوندرا نویسندهی اهل چک هم با اقتباس از یکی از بهترین کتابهای دنی دیدرو، یعنی ژاک قضا و قدری و اربابش، نمایشنامهی «ژاک و اربابش» را نوشته است.