معرفی و دانلود بهترین کتاب‌های حسین وحدانی

زندگینامه حسین وحدانی

حسین وحدانی نویسنده و روزنامه‌نگار ایرانی است. او در سال 1358 به دنیا آمده است و یک دختر دارد. حسین وحدانی یکی از افرادی است که در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی بسیار فعال است. بسیاری از افراد به واسطه‌ی نوشته‌هایی که او در فضای مجازی منتشر می‌کرد با او آشنا شدند.

حسین وحدانی، علاوه بر روزنامه‌نگاری، در حوزه‌ی برندینگ و بازاریابی نیز فعالیت می‌کند و بازاریابی محتوایی نیز می‌داند. او همچنین یکی از مدرسان کارگاه نویسندگی بوده که به همت پادکست «داستان شب» برگزار شد.

بهترین کتاب‌های حسین وحدانی 

از حسین وحدانی دو کتاب منتشر شده است که هر دو به سرعت راهشان را به فهرست کتاب‌های پرفروش باز کردند. او در نوشته‌هایش از عشق حرف می‌زند و از نفرتی که از جنگ دارد. وحدانی به خوبی می‌داند چگونه کلمات را در کنار یکدیگر قرار دهد تا عاشقانه‌ای ساده، دلنشین و کوتاه رقم بزند.

کتاب دال دوست داشتن: چند روایت از عشق و زندگی است که در سال 1395 منتشر شد. حسین وحدانی در این کتاب از عشق صحبت کرده است و درباره‌ی ابعاد مختلف عشق و تأثیر آن بر زندگی نوشته است. نوشته‌هایی ساده، بدون تکلف و کوتاه که عشق را طور دیگری معنا می‌کند.

کتاب عین عاشقی: چند روایت از وصل و جدایی که در سال 1400 منتشر شد. این کتاب دربردارنده‌ی روایت‌ها و یادداشت‌های کوتاه نویسنده از مواجهه‌ی او با پدیده‌ی عشق است. پدیده‌ای که همه‌ی ما تجربه‌ی رویارویی با آن را داریم. حسین وحدانی در تلاش است تا این نوشته‌ها بهانه‌ای برای گفت‌وگو درباره‌ی عشق به مخاطبانش بدهد.

شما می‌توانید برای شنیدن کتاب‌های صوتی حسین وحدانی به وب‌سایت کتابراه مراجعه کنید و خودتان را به یک تجربه‌ی ناب از شنیدن درباره‌ی عشق مهمان کنید. 

جملات برگزیده حسین وحدانی

• ما گمان می‌کنیم ـ به خطا ـ که چون تنهاییم یا دلواپسیم یا شکست خورده‌ایم یا کسی را از دست داده‌ایم، غمگینیم. در حالی که این‌ها تنها بهانه‌ای است تا حضور غم را به روی خودمان بیاوریم. ظرفی است تا غم خود را در آن بریزد و شکل بگیرد. وگرنه غم همیشه بوده، هست ـ همچو غباری نادیدنی بر روی اشیاء، آدم‌ها، هوا، همه‌چیز ـ و حتی اگر به خیال خودمان قالش بگذاریم، خودش ما را پیدا خواهد کرد. (کتاب دال دوست داشتن)
• عادت کنیم؟ نمی‌دانم. اما می‌دانم که عادت، با حضورش غافلگیرت می‌کند. مثل پسری رشید و غیر قابل انکار که ناگهان بعد از ده‌ها سال پیدایش شود، در برابرت بایستد، توی چشم‌هایت خیره شود و بگوید: تو پدر من هستی! عادت هم همین‌طور است. هیچ نمی‌فهمیم سروکله‌اش از کجا پیدا شده و چه‌جوری سر از زندگی ما درآورده است. عادتی که مثل انبوهی از وسایل در ظاهر به‌دردبخور اما در واقع بی‌مصرف در جای‌جای خانه خودش را باقی می‌گذارد و انبار می‌کند. (کتاب دال دوست داشتن)