معرفی و دانلود کتاب صوتی یوزپلنگانی که با من دویده‌اند

معرفی کتاب صوتی یوزپلنگانی که با من دویده‌اند

بیژن نجدی به عنوان یکی از پیشگامان داستان‌نویسی پست مدرن در ایران در کتاب صوتی یوزپلنگانی که با من دویده‌اند، ده داستان کوتاه درباره مرگ نوشته است که همگی نثری خاص و شعرگونه دارند. این مجموعه داستان موفق شد در سال 1374 برنده‌ی قلم زرین «جایزه‌ی گردون» شود.

درباره کتاب صوتی یوزپلنگانی که با من دویده‌اند:

کتاب حاضر از ده داستان کوتاه درباره مرگ و زوال تشکیل شده و بیژن نجدی با قلم ماهر و بدیع خود توانسته، قصه‌هایی مجزا و شخصیت‌هایی عجیب و جدید خلق کند. کتاب صوتی یوزپلنگانی که با من دویده‌اند (The Leopards who have Run with Me) در سال 1374 منتشر شد و در همان دوران نیز بسیار مورد متوجه منتقدان و مخاطبان خود قرار گرفت. همچنین نام این اثر از وصیت شاعرانه خود نجدی گرفته شده و در سال 1389 نیز محمدرضا دمابی آن را به زبان انگلیسی ترجمه کرده است.

کتاب یوزپلنگانی که با من دویده‌اند نشانه‌هایی از سبک مدرن و پست مدرن را در خود دارد؛ چرا که نوع روایت و شخصیت پردازی‌هایش خاص و منحصربه فرد است. برای مثال داستان چشم‌های دکمه‌ای من از زبان یک عروسک بی‌جان روایت می‌شود و سایر داستان‌ها نیز مملو از نمادها و تمثیل‌های گوناگون است.

نجدی در این مجموعه داستان توانسته با زبانی ادیبانه و عارفانه، سبک خاص خود را بیافریند و انقلابی در داستان نویسی کوتاه در ایران به وجود آورد.

داستان اول کتاب یوزپلنگانی که با من دویده‌اند، «سپرده به زمین» نام دارد و زندگی زن و مردی را به تصویر می‌کشد که بچه‌دار نمی‌شوند؛ نجدی این داستان را به شمس لنگرودی شاعر برجسته ایرانی تقدیم کرده است. داستان «استخری در کابوس»، درمورد مردی‌ست که یک قو را به قتل رسانده و داستان «روز اسب‌ریزی» نیز از زبان یک اسب مسابقه‌ای تعریف می‌شود که او را به یک گاری وصل کرده‌اند.

داستان «تاریکی در پوتین» قصه پدری را می‌‌گوید که فرزندش را از دست داده و داستان «شب سهراب کشان» ماجرای پسر لالی‌ست که می‌خواهد انتهای ماجرای رستم و سهراب را بداند.

داستان ششم «چشم‌های دکمه‌ای من» نام دارد و از زبان عروسکی بیان می‌شود که به خاطر جنگ صاحبش را گم می‌کند. داستان «ما را بفرستید به تونل» نیز درباره پزشکی‌ست که می‌خواهد صداهای خفته در ذهنش را بشنود.

داستان «خاطرات پاره پاره‌ی دیروز» درباره یک آلبوم عکس قدیمی و مرور خاطرات گذشته است. داستان نهم «سه‌شنبه خیس» نام دارد و درباره انتظار دختری جوان برای آزاد شدن پدرش از زندان است و «گیاهی در قرنطینه» به عنوان آخرین داستان این کتاب، درباره پسری جوان است که به خاطر داشتن بیماری عجیبش، به کتف او قفل وصل می‌کنند.

اقتباس‌های سینمایی از کتاب صوتی یوزپلنگانی که با من دویده‌اند:

- فیلم سپرده به زمین به کارگردانی معصومه صالح بیگی اقتباسی از داستان «سپرده به زمین»

- فیلم خانه زیر آب ساخته سپیده فارسی (1387) اقتباسی از داستان‌های «تاریکی در پوتین، گیاهی در قرنطینه و استخری پر از کابوس»

این اثر سینمایی موفق شد در بخش مسابقه سی‌وسومین دوره جشنواره فیلم مسکو به‌نمایش دربیاید و در جشنواره‏‌های مختلف فیلم از جمله دوبی، شانگهای و فرایبورگ شرکت کند.

ویژگی‌های متنی و ادبی کتاب صوتی یوزپلنگانی که با من دویده‌اند:

- لحن و بیانی شعرگونه.
- تغییر زاویه دید و استفاده از سبک جریال سیال ذهن
- داستان‌هایش تلفیقی از سبک مدرن و پست مدرن است.
- استفاده زیاد از استعاره‌ها و تشبیه‌های گوناگون و پیچیده.
- هم ذات پنداری با اشیای بی‌جان و به کارگیری تکنیک جان بخشی به اشیا.
- وجود خصوصیت‌هایی چون: عدم قطعیت، تناقض، تغییر زاویه دید، شکست خط روایت و زمان داستان، ادغام خیال و واقعیت در متن داستانش‌هایش.

کتاب صوتی یوزپلنگانی که با من دویده‌اند برای چه کسانی مناسب است؟

اگر به داستان‌های کوتاه فارسی علاقه دارید و از سبک‌های ساختار شکنانه و جدید لذت می‌برید، این مجموعه داستان به شما پیشنهاد می‌شود.

بیژن نجدی را بیشتر بشناسیم:

یکی از شاعران و نویسندگان برجسته دوران معاصر، بیژن نجدی (Bijan Najdi) نام دارد. او در سال 1320 در خانواده‌ای گیلانی به دنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی خود را در شهر رشت گذراند. پس از آن او برای تحصیلات تکمیلی به پایتخت آمد و در رشته ریاضی از دانشسرای عالی تهران فارغ التحصیل شد.

نجدی پیش از آنکه به طور جدی به فعالیت‌های ادبی خود بپردازد، به عنوان معلم در دبیرستان‌های لاهیجان به تدریس مشغول بود اما سرانجام در سال 1345 خورشیدی داستان نویسی را آغاز کرد.

این نویسنده ایرانی در زمان حیاتش تنها یکی از کتاب‌هایش یعنی یوزپلنگانی که با من دویده‌اند، منتشر شد و بقیه آثارش بعدها به دست همسرش به چاپ رسیدند. کتاب‌هایی همچون «دوباره از همان خیابان‌ها» که در سال 1379 یعنی سه سال پس مرگش، عنوان برگزیده نویسندگان و منتقدان مطبوعات را از آن خود کرد.

برخی از مهم‌ترین آثار بیژن نجدی عبارتند از: «یوزپلنگانی که با من دویده‌اند، دوباره از همان خیابان‌ها، داستان‌های ناتمام (هر سه مجموعه داستان) و خواهران این تابستان، واقعیت رؤیای من است، پسرعموی سپیدا (هر سه مجموعه شعر)»

جوایز و افتخارات بیژن نجدی:

- برنده‌ی قلم زرین «جایزه‌ی گردون» در سال 1374
- برگزیده‌ی نویسندگان و منتقدان مطبوعات در سال 1379

در بخشی از کتاب صوتی یوزپلنگانی که با من دویده‌اند می‌شنویم:

من کله‌ای بزرگ دارم؛ صورتم صاف و بدون گونه است. چشم‌های من دکمه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ای است. نمی‌توانم بایستم؛ کسی باید کمکم کند تا بتوانم راه بروم وگرنه روی کشاله ران‌هایم شکسته می‌شوم و با صورت به زمین می‌افتم. موهایم مثل ریش قالی است و خیلی هم از بوی دهان فاطی خوشم می‌آید. به خاطر همان بوی گرم دهانش بود که او را می‌خنداندم و صورتم را به صدای خنده‌اش می‌چسباندم.

وقتی که فاطی با پدرش از خانه بیرون می‌رفت، مرا روی طاقچه و پشت پنجره می‌گذاشتند. با دیدن خیابانی که فاطی از لای مردم برای پیراهن مخمل آبی من دست تکان دهد، بی‌حرکتی دست‌ها و پاهایم را فراموش می‌کردم.

انگار پنجره با طناب از آسمان آویزان بود و من از این طرف خیابان به آن طرف بین ساختمان‌ها تاب می‌خوردم. یک روز از همان پنجره به خیابان پرت شدم؛ با من آینه‌ی روی طاقچه هم آمد، آجرها هم آمد. مادر فاطی هم در آن صدایی که هوا را پاره کرده بود، با من از اتاق به بیرون پرت شده بود. روی پیاده رو بی‌حرکت افتادم.

فهرست مطالب کتاب صوتی