معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی گربه زیر باران

عکس جلد کتاب صوتی گربه زیر باران
قیمت:
رایگان
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی گربه زیر باران و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی گربه زیر باران و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی گربه زیر باران

کتاب صوتی گربه زیر باران اثر ارنست همینگوی، درباره‌ی زن و شوهری آمریکایی است که متوجه گربه‌ای در زیر باران می‌شوند، زن به بیرون هتل می‌رود تا گربه را به درون بیاورد و او را خشک کند اما...

گربه زیر باران داستانی روان‌شناختی است. تمامی اتفاقات، کلمات و تصاویر به گونه‌ای در کنار هم قرار می‌گیرند که سازنده‌ی شخصیت‌های اصلی داستان باشند. حوادث آرام و روزمره است. از جنس زندگی خود ما وقتی بحثمان می‌شود. وقتی در روابط احساس می‌کنیم چیزی کم است و نمی‌دانیم چیست و نمی‌توانیم به زبان بیاوریم. راز ماندگاری و داستان‌های خوب هم همین است. اینکه نویسنده می‌داند مثلا با یک گربه‌ی کوچک و چند دیالوگ ساده زنی را که تلاش می‌کند زنانگی‌اش را التیام بخشد و مردی که بی‌اعتنایی ناخواسته‌اش را با خواندن کتابی مخفی می‌کند نشان دهد. می‌گویند عینیت‌گرایی و خلاصه‌نویسی.

اینکه توصیف احساسات و دلسوزی برای شخصیت‌های داستان در اثر جایی ندارد. در چنین فضایی نویسنده آن‌قدر با فضای داستانی خود عجین می‌شود که ممکن است فضای تعلیقی مثبت در اثر به وجود آورد. به گونه‌ای که مهم‌ترین چیز در اثر گفته نشود بلکه کلمات، فضا و روایت داستان آن‌قدر جاندار و قوی باشند که بتوانند احساسات شنونده را برانگیزند و اتفاقات پنهان را برای شنونده‌ای باهوش بازگو کند.

ارنست همینگوی (Ernest Hemingway) از نویسندگان برجستهٔ معاصر ایالات متحده آمریکا و برندهٔ جایزه نوبل ادبیات است. وی از پایه‌گذاران یکی از تأثیرگذارترین انواع ادبی، موسوم به «وقایع‌نگاری ادبی» شناخته می‌شود. از مطرح‌ترین کتاب‌های همینگوی می‌توان به پیرمرد و دریا اشاره کرد.

در قسمتی از کتاب صوتی گربه زیر باران (Cat in the Rain) می‌شنویم:

زن آمریکایی کنار پنجره ایستاد و به بیرون نگاهی انداخت. آن بیرون درست زیر پنجره اتاقشان گربه‌ای زیر یکی از میزهای سبز خیس آب کز کرده بود. گربه ماده تلاش می‌کرد خود را زیر میز کاملاً جمع و جور کند تا خیس نشود.
زن گفت: می‌روم پایین تا آن بچه گربه را بیاورم.
شوهرش از روی بی‌اعتنایی گفت: من می‌روم.
نه! خودم می‌آورمش. بچه گربه بیچاره آن بیرون زیر آن میز رفته تا خیس نشود.
شوهرش به مطالعه‌اش ادامه داد و در حالی‌ که به دو تا بالش کناره تخت لم داده بود گفت: خیس نشوی.
زن به طبقه پایین رفت و هنگامی‌ که از کنار دفتر صاحب هتل می‌گذشت مرد بلند شد و به او تعظیم کرد. میز کار صاحب هتل در انتهای دفتر بود. او مردی پیر و قد بلند بود.
زن گفت: باران می‌بارد.

فهرست مطالب کتاب صوتی

12 دقیقه
گربه زیر باران

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی گربه زیر باران
نویسنده
مترجمزهرا تدین
راویمیلاد تمدن
ناشر صوتینشر ماه آوا
سال انتشار۱۳۹۷
فرمت کتابMP3
مدت۱۲ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان کوتاه خارجی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی گربه زیر باران

علیرضا شهابی
۱۴۰۰/۱۲/۲۲
داستان میخاست بگه که کتاب خواندن صرفا شعوری نمیاره و شما باید داشته باشیدش، صاحب هتل آدم خوبی بود که سعی می‌کرد به آدما اهمیت بده و خوشحال شون کنه و این باعث آرامش خودش و دیگران میشد
و پرستیژ و جذابیت خاصی رو بهت میده، مثل وقتیکه زن از صاحب هتل خوشش اومده بود نه از روی منظور خاصی، فقط خوشش اومده و
بود.
این به خاطر انرژیش بود، میشد افسردگیه زن رو کامل حس کرد، اون خسته بود فکر میکرد با تغییر میتونه حاال بهتری داشته باشه
پس میخاست مدل موهاشو عوض کنه یا یه گربه داشته باشه، اینا ناشی از کمبود محبت مردش بود، مردی که مثل روبات بود و زیر سایه یه سری قوانین بزرگ شده بود، به زنش میگفت خفه شو و یه کتاب بردار بخون. همین براش تعریف شده بود که کتاب خوبه و باید خوند. اما زندگی یعنی لذت بردن از تک تک کارهایی که شاید خیلیم جالب نباشه، مثل غذا خوردن تو قاشق نقره ای، مثل نوازش یه گربه، مثل بستن موها از پشت سر.
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۵/۲۸
🍁 کتاب کوتاه و بسیار پر مفهومی بود. خیلی خلاصه، توی ۲ جمله می‌خواست بگه مرد مطالعه رو راهی برای فرار کردن از زن برای بی احساس و سرد و یوبس بودن انتخاب کرده! حتی توی شرایط سفرش به ایتالیا توی یه هتل با ویو زیبا و آب و هوای بارونی! و همین طور همینگوی سعی کرده بود تاحسرت‌ها و‌کم‌توجهی‌هایی رو که به و زن شده، رو به تصویر بکشه.
من فکر می‌کنم حتی آدم‌های معتاد به مطالعه هم توی اون شرایط‌ای که همینگوی برای ما تصویر سازی کرده بود، دوست دارن ترجیح می‌دن که از لحظه و هوا لذت ببرن تا اینکه بی توجه به یار و‌ محیط زیبا بشینن و فقط سر سری کتاب بخونن! البته من فکر می‌کنم ما خیلی هامون از این تیپ آدم‌ها توی خونه داشته باشیم، که حالا به جای کتاب موبایل توی دستش هست! اما واقعیت اینه که ما باید خودمون رو توی زندگی با داشته هامون سرگرم ‌و‌ دلشاد کنیم. باید بتونیم با شریکمون راجع به آرزوهای بزرگ و کوچیکمون حرف بزنیم! نه اینکه، تک و تنها دنبال خواسته مون، حتی اگه یه گربه زیر بارون باشه، بریم! توجه به داشته‌ها و نداشته هامون ما رو توی زندگی خیلی می‌تونه روشن کنه تا ببینیم که از زندگی چی می‌خواییم…
مرسی دوست عزیز کتابراه ☘️
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۱۰/۲۱
داستان کوتاه گربه زیر باران داستانی جالب و زیبا نوشته‌ی ارنست همینگوی است داستان درباره‌ی زن و مردی است که در هتلی هستند مرد کتاب میخواند و زن از پشت پنجره بارش باران را تماشا میکرد و بچه گربه‌ای را میبیند که خودش را زیر میزی میکشاند تا خیس نشود و زن تصمیم میگیرد برود و بچه گربه را داخل اتاق بیاورد و از صاحب هتل که رفتار خیلی محترمانه‌ای دارد خوشش می‌آید و اینکه صاحب هتل پیرمرد با شخصیتی نیز هست وقتی میبیند زن زیر باران میخواهد به بیرون هتل برود خدمتکاری را با چتر نزد او میفرستد و وقتی میفهمد او می‌خواسته بچه گربه‌ای را از زیر باران به اتاقش ببرد ولی آن را نیافته برایش گربه‌ای به اتاقش میفرستد ولی شوهرش در مقابل خواسته‌های همسرش (بچه گربه، موی بلند) فقط سر او داد میزند که یه چیزی بردار و بخوان. و این نشان میدهد که کتاب خواندن شعور و شخصیت نمی‌آورد. کتاب خواندن میتوانند باعث رشد فرهنگ جامعه شود ولی الزاما شعور و شخصیت و فرهنگ خواننده کتاب را افزایش نمیدهد.
با تشکر از کتابراه برای تهیه‌ی این داستان رایگان با ارزش.
بهنام رئیسی
۱۴۰۲/۴/۱۷
کتاب صوتی مفید و زیبایی بود، اصل داستان به نظر من در مورد این بود که می‌خواست بگوید که تک بعدی بودن چیز خوبی نیست، حتی اگر انسان بهترین عمل را هم انجام دهد، باز هم تک بعدی بودن نتیجه خوبی نخواهد داشت، مثلا در این کتاب یک مرد صرفا کتاب می‌خواند و به هیچ چیز دیگر توجه نداشت، این اتفاق بسیار بدی است، درست است که کتاب خواندن بسیار عمل خوبی است، اما باید از آن مطالعه کتاب هم استفاده کرد و در زندگی به کار برد، باید به چیز‌های دیگر هم توجه داشت، مطالعه کتاب یا هر عمل دیگری، اگر باعث کاهش توجه شخصی به همسر و نزدیکانش شود و شخص را از زندگی دور کند نتیجه خوبی نخواهد داشت، در این کتاب، خانم گربه را شاید اصلا دوست نمی‌داشت، اما می‌خواست با آن گربه جای خالی که در زندگی‌اش ایجاد شده بود را پر کند... کتاب صوتی کوتاه و مفیدی است و پیشنهاد می‌کنم اگر کسی این را گوش نداده حتما گوش کند و از کتابراه هم تشکر می‌کنم که این کتاب‌های صوتی بسیار زیبا رل برای ما رایگان می‌کند❤
سارا ربانی زاده
۱۴۰۱/۱۲/۱۶
کتاب عالی بود (روان و سلیس در عین حال پر از نکات مفهومی) به عنوان یک زن مفهوم کتاب خیلی برام ملموس بود، در کتاب می‌دیدیم که مرد در دنیای کتاب خودش غرق بود، به نظر من یه جورایی مرد فقط کتاب می‌خوند که خونده باشه ولا شعور و درکش خیلی کم بود و اما زن، زن داستان دنبال کمی همراهی و توجه بود، دنبال کمی و تنوع برای اینکه حس کنه زنده است دارای قدرت انتخاب. احترام و توجه صاحب هتل باعث شده بود که زن در عین داشتن حس پوچی، حس قدرت کنه. جالبیش اینجا بود که بااینکه با همسرش چیز‌های که می‌خواست را درمیان گذاشته بود ولی فقط یه خفه شو جوابش بود و صاحب هتل متوجه نیاز زن شده بود که به همراهی نه چندان بزرگی مثل گربه نیاز دارن. زن چیز‌های کوچکی می‌خواست که به خاطر عدم توجه و خودخواهی مرد داستان نمی‌تونست داشته باشه و تنها چیزی که اجازه داشتنش را داشت فقط گربه بود. حتی در یک هتل خیلی خوب بودن و در سفر ولی زن دلش می‌خواست که در قاشق نقره خودش غذا بخوره.
ملیحه خداویسی
۱۴۰۲/۱/۹
از همینگوی انتظار چنین داستانی نداشتم حتی همینقدر کوتاه. خیلی تناقض توی داستان بود من که خیلی گیج شدم. مثلا
۱. اولش میگه گربه ماده ادم فکر میکنه یه گربه بزرگه، بعد میگه بچه گربه. اگه بچه گربه اس پپس چه اهمیتی داره که نر باشه یا ماده.
۲. یا مثلا رفتار مدیر هتل که هم وقت رفت و هم برگشت زن بهش و دو
تعظیم میکنه این اغراق آمیزه. حالا وقتی داشت میرفت بهش تعظیم کرد یکی دقیقه بعد که برگشت دیگه چرا تعظیم کرد؟
۳. یا مثلا زن میگه هوا بارونیه، مدیر هتل میگه آره خیلی هوای بدیه! معلوم نیست چرا هوای بارونی باید هوای بدی باشه.
۴. یا مثلا وقتی زن انگلیسی صحبت میکرده پیشخدمت بدش میومده، زنه که آمریکایی بوده چرا باید انگلیسی صحبت کنه و چرا پیشخدمت باید بدش بیاد؟
۵. یا مثلا از رفتار مرده اینجور انتظار نمیرفت که به زنه بگه خفه شو! چون میگه تمام مدتی که زن داشت صحبت میکرد مرده چشم ازش برنداشته.
۶. بعد بلند شدن رفتن مسافرت که مرده با اون جدیت بشینه کتاب بخونه و به زنه هم بگه خفه شو و بشین کتاب بخون؟!؟ اگه میخواستی کتاب بخونی چرا بلند شدی رفتی ایتالیا؟ مگه رو کاناپه خونه خودتی که انقد اصرار داری کتاب بخونی؟! معلوم نیست مرده چرا این رفتار رو با زنش داره اونم توی مسافرت! و معلوم نیست چرا زنه به این رفتار مرده هیچ اعتراضی نمیکنه و همش داره ادامه میده که چی دلش میخواد. بهتر بود این حرفا رو توی دلش میگفت.
۷. معلوم نیست زنه چرا اینقد گربه میخواسته اونم یه گربه خیس و کثیف؟!؟
کلا داستان پر از تناقض و اغراق بیش از حده. فقط آخرش جالب توجه بود که بچه گربه رو براش آوردن پشت در.
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۱/۳/۱۰
داستان کتاب در مورد مرد و زنیه که به هتل میرن داستان کوتاهه اما پر از معنی و مفهوم. همسر زن یک فرد بی احساس و بی توجه به زنش هست که فقط کتاب میخونه بدون اینکه درک و تامل درستی از کتاب خوندن داشته باشه و چیزی در اثر مطالعه به شعورش اضافه بشه.. زن احساس افسردگی و نیاز به تغییر میکنه تا حالش بهتر بشه. به توجه و محبت نیاز داره که میشه از برخوردهایی که با صاحب هتل داشت و اینکه میخواست گربه رو نوازش کنه فهمید. اینکه گاهی چیزهای کوچیک هم میتونه حالمون رو بهتر کنه مثل غذا خوردن با قاشق نقره خودش بلند کردن موهاش یا داشتن چند دست لباس نو... در کل داستان خیلی قشنگی بود و معنی و مفهوم زیادی تو دل داستان بود. فقط صدای راوی رو وقتی بجای زنه حرف نیزد دوست نداشتم چون نمیتونست کلمات رو با احساس زنانه بیان کنه ویکم مسخره بنظر میرسید. ارزش گوش کردن رو داره.
asma zands
۱۴۰۰/۶/۱۷
جورج با اینکه مطالعه میکرد اما خالی ازهرگونه درک واحساسی بودو فکرمیکنم نویسنده گوشه چشمی به مطالعهِ‌ی بی درک وتامل انداخته وگرنه انقدر بی قصد تکرارنمیشد که داره مطالعه میکنه وکتاب دستشه والی غیر...
جدا ازاینا حس توجه، مهرطلبی وهمدم طلبی توشخصیت زن بیدادمیکرد... مخصوصا اونجایی که میگفت دلم‌ی گربه
میخواد سرشوبزاره روپاهام و...
وبخاطرهمین کمبودها وبهتره بگم نیازهاشخصیت هتل دار براش جذاب ودوستداشتنی بود!!
درکل میشه نتایج مختلفی ازش گرفت! مثل کوچیک اما بااهمیت بودن خواسته هامون وعدم درکشون توسط اطرافیان ورنجی که ازاین موضوع میبریم.
درکل خوب بود... صدای گوینده وحسشون هم عالی بود
مرسی ازکتابراه⁦🌼🌿
ژیلا شجاعی
۱۴۰۱/۹/۹
قشنگ بود و عالی داشت به آقایون گوش زد می‌کرد که هوای خانم هاشون رو داشته باشند. در واقع گربه را باید مرد برای خانمش می‌گرفت نه اینکه صاحب هتل که یک مرد غریبه بود؟؟ همین محبت‌های اندک است که عاطفه بین زن و مرد رو زیاد می‌کنه. در واقعه آن زن از بی محبتی همسرش رنج می‌برد و وقتی صاحب هتل به او احترام و ویژه گذاشت دلش لک زده بود برای یه جو محبت از طرف همسرش. همسرش کتاب می‌خواند یا سرش را گرم کتاب کرده بود؟؟!!! به نظرم اینطور نشان می‌داد که خودش را سرگرم کتاب خواندن نموده است تا همسرش به قول خودش پاپیچش نشود. زن دوست داشت با همسرش گرم صحبت‌های با محبت عاشقانه شود، اما مرد او را از سر خود باز می‌کرد و وانمود به کتاب خواندن می‌کرد. شاید هم کتاب را میخواند اما چه فایده که طرز رفتار با همسر دل مرده‌اش را نداشت.
مصطفی عزیزی
۱۴۰۲/۱/۲۵
خیلی خلاصه و کوتاه داستانی بیان میشه که به آدمی کتاب می‌خونه و عین خیالش نیست و حواسش به اطرافیانش نیست. که چه اتفاقی دور و اطرافش داره می‌ افته و به جای اینکه یکم اهمیت بده و حداقل به خواسته‌های نمی‌دونم همسرش، دوستش، هم خونه‌اش گوش بده ترجیح داده سرش تو کار خودش باشه و ندونه چی به چیه دور و برش. مفهومی بود این داستان کوتاه و می‌تونه یه پیام مهمی به ما بده که بیشتر قدر داشته هامونو تا هستند و داریمشون بدونیم و باهاشون وقت سپری کنیم حتی کوتاه. چرا که خیلی زود دیر میشه و می‌مونیم در حسرت کارهای نکرده و لذت‌هایی که می‌شد ببریم و نبردیم. ترجمه‌ی خوبی داشت و صدای آقای عمرانی که استثنایی هر موقع بنده گوش دادم. سپاس از ماه آوا. تیم خوب کتابراه برای این اثر جالب.
Fatemeh Valipour
۱۳۹۸/۲/۱۸
داستانی کوتاه ولی جالبی بود دقیقا گاهی انسان هیچ چیز بجز توجه نمیخواهد دقیقا گاهی آرزوهای کوچکی دارد که برای دیگران زیاد اهمیتی نداره و این درحالیه که هیچ چیز بجز براورده شدن اون ارزوهای کوچیک لذت بخش نیست و مسلما افرادی که در این مسیر کمک رسان هستند به قهرمان‌ها‌ی ما تبدیل میشوند
چقدر دوست دارم این قهرمان‌ها را
Mahyar Fotohi
۱۴۰۲/۲/۱۴
ماجرا در هتلی روی میدهد که رو به بنای یاد بود جنک درایتالیاست پس می‌توان گفت که جنگ پایان یافته. همان طورکه می‌دانید همینگوی در آغار دوران جوانیش آن زمان که هنوز به هِم شهرت نیافته بود و فقط می‌توان او را علاقه مند به نوشتن دانست به عنوان راننده‌ی آمبولانس برای کسب تجربه در جهت نوشتن وارد جنگ در پس ایتالیا شد. ایتالیا برای هِم جای دیگریست. این رامی توان نقطه‌ی عطفی در جهت خلق یک شاهکار دانست.
داستان گربه‌ی زیر باران داستانیست که در هر باز خواندن طراوت و تازگی خود را حفظ می‌کند. به طوری که هر بار لایه‌ای جدید از این اثر رو نمایی می‌شود.
بصیری
۱۴۰۱/۷/۱۶
بیشتر داستانها مانند ابری است که هر کس به شکلی میبیند. اما من احترام زیاد ومبالغه آمیز رئیس هتل که هر سری ردمیشود با آنکه سن بالاتری دارد خبر دار می‌ایستد وتعظیم میکند. وخدمتکار چتر را خود بالای سر او میگیرد وبه همراه او میرود در صورتی که اگر حس انسان دوستی بود میتوانست چتر را به او بدهد. ویا در او آخر گربه برای فراهم میکند. به نظر من دید مسئولان هتل مادی بوده. اما زن مسافر بدنبال حس توجه وحس نوازش گربه وحس مورد توجه گرفتن توسط همسرش است که متاسفانه دیده نمیشود. به قولی این توجه را در آینه ویا یک گربه معطوف میدارد.
Pooya Parsa
۱۳۹۸/۶/۲۶
کامنتهاتو که میخونم یاد این حقیقت میافتم که هرکه از ظن خود شد یار من... و این خیلی جالبه، نگرش من این بود که وقتی کسی رو بدست میاریم، با بی‌تفاونی و عدم توجه به دنیای درونش باعث مرگ خیلی چیزها در درونش میشیم، واقعا ممنون بابت باز نشر این اثر زیبا
Mm
۱۴۰۱/۶/۲۹
داستان در مورد زنی هست که دنبال تغییر روحیه است حتی کارهای ساده مثل عوض کردن مدل مو یا چند دست لباس یا داشتن گربه چون همسرش با اینکه کتاب خوان اما بی احساسه، کتاب خون بودن شعور و شخصیت نمیاره، صاحب هتل فقط با کمی احترام و توجه مورد محبت خانم قرار گرفت، کمی محبت و توجه و نیکی کردن بیشتر باعث شخصیت و احترام میش کاری که صاحب هتل میکرد،، گوینده هم خوب بود صدای خانم هم استفاده میشد بهتر بود تا خودش تغییر صدا بده 😂😂😂😂 هوای به اون قشنگی منظره خوب انوقت نشسته کتاب میخونه ☹️☹️☹️ طلاقش بگیر بره والا😂😂😂😂
مشاهده همه نظرات 383

راهنمای مطالعه کتاب صوتی گربه زیر باران

برای دریافت کتاب صوتی گربه زیر باران و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.