معرفی و دانلود کتاب صوتی پرها و خزها

معرفی کتاب صوتی پرها و خزها

کتاب صوتی پرها و خزها داستانی کودکانه به قلم جنت هافمن است. در این اثر ماجرای دختری کوچک روایت شده که با توسل به قدرت خیال خود، با حیوانات جنگل وارد گفت‌وگویی جذاب می‌شود...

درباره کتاب صوتی پرها و خزها

اسم قهرمان کوچک داستان ما سوفیاست. او دختری شیرین و دوست‌داشتنی است که عادت دارد پیش از خواب به قصه‌هایی که مادرش برایش می‌خواند گوش کند. در این شب خاص امّا، غوغای باد و زوزه‌های طوفان، این اجازه را به او نمی‌دهد. پس سوفیا، رفته‌رفته با تنی لرزان و دلی ترسان، به خواب می‌رود. تا اینکه در عالم خواب، خود را در میان حیوانات جنگل می‌بیند. شیر و روباه و خرس و گوزن و فیل او را دوستانه در میان گرفته‌اند. همه چیز ظاهراً خوب و خوش به نظر می‌رسد، تا اینکه دوباره باد و بوران از سر گرفته می‌شود...

کتاب پرها و خزها (Fur and Feathers) داستانی شیرین به قلم جنت هافمن است؛ اثری که مطالعه‌اش ضمن سرگرم ساختن مخاطبین خردسال، نکاتی چند نیز در باب لزوم برخورداری از رفتار مهربانانه به آن‌ها می‌آموزد.

نکوداشت‌های کتاب صوتی پرها و خزها

- یک داستان استثنایی. (Katie's Literature Lounge)
- قصه‌ی پرها و خزها به کودکان یادآوری می‌کند که به رؤیاهایشان باور داشته باشند. (Story Time Under the Stars)

کتاب صوتی پرها و خزها مناسب چه کسانی است؟

کودکان 5 تا 8 ساله مخاطبین اصلی این کتاب صوتی‌اند.

با جنت هافمن بیشتر آشنا شویم

جنت هافمن (Janet Halfmann) نویسنده‌ی پرکار و جایزه‌برده‌ی ادبیات کودک و نوجوان است. اغلب قصه‌هایی که او نوشته درباره‌ی طبیعت و حیوانات است. تاکنون کودکان زیادی در سراسر دنیا از طریق کتاب‌های خانم هافمن با شگفتی‌های حیات زمینی آشنا شده‌اند. بهترین اثر به فارسی ترجمه‌شده از او، کتاب خانه‌ای در غار است؛ اثری آموزنده و سرگرم‌کننده که در سال 2012 جایزه‌ی Gellet Burgess را برای نویسنده به ارمغان آورد.

در بخشی از کتاب صوتی پرها و خزها می‌شنویم

کم‌کم چشم‌ها‌ی سوفیا سنگین شد و به خوابِ عمیقی فرو رفت. دختر کوچولو تو‌ی خواب حیوانات داستان رو دید که تو‌ی جنگل بازی می‌کردن. ناگهان هوا طوفانی شد و ابر‌های سیاه به هم برخورد کردن. گردباد بزرگی نزدیک به جنگل شد، دورِ حیوانات چرخید و همگی رو از زمین بلند کرد. باد انقدر اون‌ها رو سریع چرخوند که پوشش‌های بدنشون از جا کنده شد. یه عالمه خز، پشم، پر‌های رنگارنگ، صدف‌ها‌ی پیچ‌پیچی و فلس‌های رنگی توی هوا در حال پرواز بودن. کمی بعد طوفان آروم شد. حیواناتی که باد پوشش‌شون رو برده بود، از سرما به خودشون می‌لرزیدن.

- نگران نباشین، من کمکتون می‌کنم تا گرم بشین.

همه‌ی سر‌ها به سمت سوفیا برگشت، اون فوراً سراغ کمداش رفت و همه‌ی لباس‌هاش رو برای حیوانات آورد.

فهرست مطالب کتاب صوتی