معرفی و دانلود کتاب صوتی پدرم
برای دانلود قانونی کتاب صوتی پدرم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی پدرم
اورهان پاموک، در کتاب صوتی پدرم به شرح مختصری از زندگی خود و پدرش میپردازد، پدری که در دوران کودکی او و خانوادهاش را ترک کرده است اما با این وجود هنوز برای اورهان عزیز است.
اورهان پاموک در کتاب پدرم (My Fathers Suitcase: The Nobel Lecture) بخشهایی از سخن خود در هنگام دریافت جایزه نوبل را بیان میکند.
او در بخشی از سخنانش گفته است: «زندگی اغلب چیزی نیست جز دشواری و ملال، اگر چیزی برای دیدن و حکایتی برای شنیدن نباشد. بچه که بودم، مردم در جدال با این ملال یا رادیو گوش میدادند یا از پنجره به عابران توی کوچه یا ساکنان آپارتمان روبهرو نگاه میکردند. آن روزها یعنی روزهای سال 1985، در ترکیه هنوز تلویزیون نبود. «نبود» فعل مناسبی نیست. مردم اینطور نمیگفتند. بلکه مثل حرف زدن از فیلمهای جنجالی هالیوود که معمولاً بعد از چهار پنج سال در سینماهای استانبول به نمایش در میآمد، با خوشبینی تمام میگفتند "هنوز نیامده".»
اورهان پاموک (Orhan Pamuk) در سال 1952 درشهر استانبول ترکیه دیده به جهان گشود. بعد از گذراندن دورهی متوسطه بر خلاف میل باطنی در دانشگاه استانبول رشتهی معماری را انتخاب و بعد از مدتی آن را رها کرد و به تحصیل در رشته روزنامهنگاری پرداخت.
پاموک بعد از نوشتن اولین کتابش «جودت بیک و پسران» جوایز ملی ارهان کمال و کتاب سال را به خود اختصاص داد. در سال 1998 کتاب «نام من سرخ» باعث به شهرت رسیدن وی شد و جایزهی نوبل برای وی به ارمغان آورد. وی در مصاحبه خود چنین گفت: «مانند هر نویسنده دیگری دوست داشتم نوبل ادبیات را ببرم اما فکر نمیکردم آن را به این زودیها به من بدهند. فکر میکردم این جایزه را در 75 سالگی، وقتی سیگار را ترک کردهام، میگیرم و بعد از بردنش یک سیگار روشن میکنم. نوبل برای سلامت خوب است.»
اورهان پاموک تاکنون دوبار به ایران سفر کرده و در مورد ایران میگوید: «خوشحالم که در طول 25 سال گذشته آثارم در ایران ترجمه شده است. به باور من تاریخ و فرهنگ ایران و ترکیه در هم آمیخته است، به ایران که میآیم برایم همان حس بودن در استانبول تداعی میشود و اینجا را مانند وطن خودم میدانم.»
پاموک از داستانهای ایرانی و فضای فرهنگی حاکم بر ایران نیز تاثیر پذیرفته و این تاثیرپذیری در آثار وی نیز به چشم میخورد. پاموک در طول دوران حرفهای خود کتابهای زیادی را تالیف کرده که به بیش از 40 زبان ترجمه شده است از آن جمله میتوان به: «نام من سرخ»، «موزهی معصومیت»، «جودت بیک و پسران»، «زنی با موهای قرمز»، «کتاب سیاه»، «استانبول شهر و خاطرهها»، «برف» و... اشاره کرد.
در قسمتی از کتاب صوتی پدرم میشنویم:
آن شب دیر به خانه آمدم. گفتند پدرم مرده است. تصویری بهجایمانده از دوران کودکی در برابر چشمهایم ظاهر شد، پدرم با شلوارک و پاهای لاغرش، و این به شکلی دردناک درونم را میخراشید.
ساعت دوی بامداد به خانهاش رفتم تا برای آخرین بار ببینمش. گفتند: «توی اتاق است.» به اتاق رفتم. ساعتها بعد، نزدیک صبح، در مسیر برگشت، خیابانهای محلهی نیشانتاشی که پنجاه سال بود در آن زندگی میکردم خالی و سرد، و نور ویترین مغازهها دور و بیگانه مینمودند.
صبح، خسته از شدت بیخوابی، طوری که انگار در عالم رویا هستم، به تلفنها پاسخ دادم، با کسانی که برای دیدنمان آمده بودند صحبت کردم، و در امور اداری کفن و دفن غرق شدم. وقتی حین نوشتن آگهی فوت دیدم که چطور مشغول یادداشتها و درخواستها و مباحث و موضوعات کوچک شدهام، فهمیدم که چرا در مواجهه با مرگ، مراسم تشییع با همهی جزئیاتش همیشه از خود مفهوم مرگ اهمیت بیشتری پیدا میکند.
عصر، برای انجام دادن کارها و آماده کردن قبر به گورستان اِدیرنهکاپی رفتیم. برادر بزرگتر و پسرعمویم از ماشین پیاده و وارد ساختمان اداری کوچک قبرستان شدند. من که روی صندلی جلوی تاکسی نشسته بودم، با راننده تنها ماندم. آن وقت بود که راننده گفت مرا میشناسد.
گفتم «پدرم مرده» و بدون فکر قبلی و کاملاً غیرمنتظره شروع کردم به صحبت دربارهی پدرم.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی پدرم |
نویسنده | اورهان پاموک |
مترجم | بهاره فریس آبادی |
راوی | فریاد موسویان |
ناشر چاپی | انتشارات ققنوس |
ناشر صوتی | آوانامه |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۲ ساعت و ۱۴ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای اتوبیوگرافی |