معرفی و دانلود کتاب صوتی همسر دوست داشتنی من

معرفی کتاب صوتی همسر دوست داشتنی من

داستانی تریلر و جنایی از زن و شوهری که قتل را برای گذراندن اوقات فراغتشان انتخاب می‌کنند! کتاب صوتی همسر دوست داشتنی من از سامانتا داونینگ، نامزد جایزه ادگار در سال 2020 بوده و با قصه مخوف خود لرزه به جانتان می‌اندازد. پس اگر در جستجویی رمانی هیجان‌انگیز، شوکه‌کننده و معمایی هستید این کتاب پرفروش را از دست ندهید.

درباره کتاب صوتی همسر دوست داشتنی من

این کتاب یک داستان عاشقانه است، زندگی زن و شوهری معمولی که با درآمد بالا و دو بچه دوست‌داشتنی، روزهای شادی را می‌گذرانند. آن‌ها همدیگر را با عشق انتخاب کردند،‌ بعد بچه‌دار شدند، با همدیگر دعوا و سپس آشتی کردند، تاریک‌ترین رازها و بزرگترین رویاهایشان را به همدیگر گفتند و بعد، خیلی ساده خسته شدند! البته این روایتی آشنا و تکراری است، اما کتاب همسر دوست داشتنی من (My Lovely Wife) از سامانتا داونینگ برگ برنده‌اش را درست در همین نقطه رو می‌کند، جایی که این دو نفر برای حل مسائلشان نه به صحبت یا مشاور ازدواج، بلکه به یکی از فجیع‌ترین اعمال دنیا متوسل می‌شوند: قتل!

داستان از زبان مرد قصه روایت می‌شود که ما تا پایان، نام حقیقی او را کشف نمی‌کنیم. تماشای این تفریح بیمارگونه از نگاه فردی که مرتکب آن می‌شود شوکه‌کننده است، اما به درک درست مخاطب از ماهیت مشکلات روانی شخصیت‌ها کمک شایانی می‌کند. همچنین فلش‌بک‌هایی که راوی به دوران آشنایی با همسرش می‌زند باعث می‌شود همسرش ملیسنت را از چشم او ببینیم و گاهی مرعوب قدرت، جذابیت مرگبار و سلطه بی‌چون‌وچرای او شویم.

در فصل های ابتدای داستان، دلایلی که این زن و شوهر را از زندگی سالم و طبیعی دور کرده برای ما گنگ و مبهمند. اما با پیشرفت کتاب صوتی همسر دوست داشتنی من، هربار تکه‌ای از گذشته آن‌ها را به دست می‌آوریم که فرایند شنیدن رمان را به حل معمایی هیجان‌انگیز تبدیل می‌کند. زوج جوان و عاشق قصه چگونه به اینجا رسیدند؟ چه اتفاقی برای خانواده‌های آن‌ها افتاده؟ جنایات مشترک این زن و شوهر چه تاثیری بر فرزندان آن‌ها می‌گذارد؟ آیا دختر و پسر نوجوان این دو نیز بی‌رحمی و شقاوت پدر و مادرشان را به ارث برده‌اند؟

کتاب صوتی همسر دوست‌داشتنی من به لطف ماجرای متفاوت و روایت جذاب نویسنده این احساس را به شما می‌دهد که مانند کارآگاهی هوشیار، درحال بررسی یک پرونده قتل هستید و سعی دارید مدرکی برای اثبات جرم و در نهایت محکوم کردن متهم پیدا کنید. سامانتا داونینگ نیز با افشای سرنخ‌هایی در طول داستان کمک می‌کند تا پاسخ سوالات را پیدا کنید، اما هوشیار باشید، چون هیچ معمایی بدون یافتن آخرین قطعه کاملا حل نمی‌شود!

اقتباس‌های سینمایی از کتاب صوتی همسر دوست داشتنی من

این رمان موفق و پرفروش که در سال 2019 منتشر شد، طرفداران بسیاری پیدا کرد و سبب مطرح شدن سامانتا داونینگ (Samantha Downing) به عنوان یک چهره موفق داستان‌نویسی در سال‌های اخیر گشت؛ تمام این موفقیت‌ها انگیزه‌ای شد تا نیکول کیدمن با همکاری استودیوی آمازون، فیلمی را به صورت مشترک بر اساس این کتاب تدوین نمایند. این اثر سینمایی که انتظار می‌رود همچون کتاب مرجع، فیلم‌نامه‌اش موفق باشد، این روزها در دست ساخت است.

افتخارات کتاب صوتی همسر دوست داشتنی من

- نامزد جایزه ادبی ادگار سال 2020
- نامزد جایزه گودریدز در بخش رمان معمایی سال 2019
- حضور در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌های یو اس ای تودی و نیویورک تایمز
- نامزد جایزه ITW برای اولین اثر نویسنده در ژانر جنایی

نکوداشت‌های کتاب صوتی همسر دوست داشتنی من

- حتی حرفه‌ای‌ترین خوانندگان رمان‌های جنایی و معمایی را شوکه خواهد کرد! (Real Simple)
- احتمالا در تمام طول روز شما نمی‌توانید دست از مطالعه این کتاب بردارید. (نشریه Woman's Day)
- اکتشافی تاریک و نگران‌کننده از فروپاشی یک خانواده. (واشنگتن پست)

خواندن کتاب صوتی همسر دوست داشتنی من به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر در جستجوی رمانی هستید که مبهوت‌تان کند، این کتاب برای شماست! تمامی علاقمندان رمان‌های معمایی خارجی که از خواندن روایت‌های کلیشه‌ای قتل و جنایت خسته شده‌اند، کتاب حاضر شگفت‌زده‌شان خواهد کرد.

در بخشی از کتاب صوتی همسر دوست داشتنی من می‌شنویم

هنوز باور دارم که همه چیز از اول بد نبود. سه سال پیش، عصر شنبه در ماه اکتر با روری و جنا در حیاط جلویی بودم. هنوز آن قدر بچه بودند که بدون هیچ خجالتی می‌توانستند کنارم باشند. هر سه داشتیم خانه را برای هالووین تزئین می‌کردیم. هالووین تقریبا از جشن‌های مورد علاقه‌شان بود، اولین جشن مورد علاقه‌شان کریسمس بود. هر سال خانه را با دکور تار عنکبوت، عنکبوت، اسکلت و جادوگرهای ترسناک تزئین می‌کردیم. اگر توانایی تهیه روبات‌های عروسکی را داشتیم از آن‌ها هم حتما استفاده می‌کردیم.

ملیسنت از سرکار به خانه آمد. لباس محل کارش تنش بود، در راهروی جلویی ایستاد و خندان، از کارمان برای دکور خانه تعریف می‌کرد. بچه‌ها گفتند گرسنه‌اند، ملیسنت چشم غره‌ای الکی به بچه‌ها رفت و با لبخند گفت چند ساندویچ درست می‌کند.

فکر کنم آن روز همگی لبخند به لب داشتیم.

فهرست مطالب کتاب صوتی