معرفی و دانلود کتاب صوتی ملکوت
برای دانلود قانونی کتاب صوتی ملکوت و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی ملکوت
نسخهی گویای شاهکار بهرام صادقی به انتشار رسید! در کتاب صوتی ملکوت شنوندهی داستانی غریب خواهید بود که آغازش با حلول جن است و انجامش با ظهور شیطان!... شایان ذکر است که اثر حاضر توسط بهنام تشکر، بازیگر مطرح تئاتر و سینما، خوانده شده است.
درباره کتاب صوتی ملکوت
قشر کتابخوان ایرانی، بهرام صادقی را با داستان بلند ملکوت میشناسد؛ اثری که طبق معیارهای غربی، نه آنچنان طویل است که رمان خوانده شود، و نه چندان کوتاهْ که داستان یا داستانِ کوتاه. باری، ملکوت هرچه باشد و هر نامی که بپذیرد، نه فقط بلندترین اثر در کارنامهی بهرام صادقیِ داستاننویس، بلکه مشهورترین عنوان در میان نوشتههای اوست.
سخن گفتن در باب کتاب ملکوت کاری سهل و ممتنع است. سهل، از این جهت که تفاسیر و شُروح و نقدهای گوناگون در بابش به وفور در دسترس است، و ممتنع، از آن حیث که خود اثر، علیرغم تمام شهرتی که دارد و با وجودِ طرحِ داستانی و کاراکترهای آشنایش، کماکان برای خوانندهی فارسیزبان واجد نوعی غرابت و رازآلودگیِ بعضاً دافعهآمیز است.
ملکوت پیرنگ کموبیش پیچیدهای دارد؛ این اثر با حلول جن در کالبد کاراکتری موسوم به «آقای مودت» آغاز میشود و به سلسلهای از وقایع غریب و رازآلود در دل شبی هولانگیز ختم میگردد. ملکوت داستانِ پرکاراکتری نیست و شخصیتهای معدودی دارد. همین شخصیتهای معدود نیز، بیش از آنکه تجسم سیمای انسانی باشند، نقشی تمثیلی بر عهده دارند. مثلاً دکتر حاتم که به نوعی شخصیت مرکزی اثر محسوب میشود، نه یک شخصیت بشری با منش و سلوکی نامتعارف است، و نه حتی چنانکه گمان میکنیم، تجسمِ شیطان. او، بیش از هر چیز، نمایانگر یک ایده و دیدگاه است؛ نمایندهی تلقیِ پوچگرایانهای از زندگی که تمام بنیاد آفرینش را بر هیچ استوار میبیند. از این منظر که بنگریم، تمام شخصیتهای این داستان را نماد یک اندیشه، یا به بیان درستتر، سمبل یک سبک زندگی مییابیم.
به باور بسیاری از صاحبنظران، داستان ملکوت به هیچوجه شایستهی آن نیست که شاهکار بهرام صادقی نامیده شود. در همین راستا، دکتر ضیاء موحد که خودْ دوستی نزدیکی با صادقی داشته، ملکوت را داستانی نامنسجم میداند که «رگ و پیاش با چسب و قیچی به هم پیوند خورده است.» به باور موحد، اوج هنر صادقی را باید در داستانهای کوتاهی چون «سنگر و قمقمههای خالی» و «با کمال تأسف» جُست. پذیرش این قول دشوار نیست. هر کس که دو یا سه داستان کوتاه از مجموعهی «سنگر و قمقمههای خالی» خوانده باشد، بر این واقعیت که این آثار از بسیاری جهات سرآمد ملکوتاند، صحه میگذارد. در ملکوت نه آن طنز نابی را مییابیم که مشخصهی بارز قلم بهرام صادقی در آثار دیگرش است، و نه آن انسجام روایی را میبینیم که از علل اصلی درخشش حکایتهای کوتاه اوست. منوچهر بدیعی، در توضیح همین امر، بر این نکته تأکید میکند که بهرام صادقی، ملکوت را در یکی از نابهسامانترین دورههای زندگی خویش نگاشت؛ در موقعیتی دشوار که با حادترین بحرانهای روحی دستبهگریبان بود. بنابراین، طبیعی است که در ملکوت نشانی از طنز و انسجام، یا کلیتر بگوییم، نشانی از هرآنچه به «تکنیک» مرتبط باشد، نمیبینیم.
با این همه، در این داستان نیروی توضیحناپذیری وجود دارد که تمام ضعفها و نواقص آن را جبران میکند. نیرویی که چه بسا مایهی اصلی خود را از همین ضعفهای ظاهری میگیرد؛ در این اثر، بهرام صادقی را نه در مقام داستاننویسی حرفهای، بلکه در مقام یک پیامبر یا پیشگو مییابیم. انسانی با بینشی غریب که تفکرات هولناکش در باب فلسفه و معنای زندگی، جز از مجرای تمثیل و استعاره بیان نمیشوند. شاید به همین خاطر است که هنگام خواندن ملکوت، احساس میکنیم مخاطب شعری بیکرانیم که با ضرب و زور به قالب نثر درآمده است. آری، ملکوت شعر است؛ شعری عجیب و هولانگیز که کمتر کسی یارای درگیریِ تمامعیار با آن را دارد. ملکوت را نباید خواند؛ بلکه باید ذرهذره جوید و طعم تلخش را با تأنی بر زبان احساس کرد. شاید تنها از طریقِ چنین مواجههای، ارزش این رمان/شعر/داستان/واگویه بر ما آشکار شود.
اقتباس از کتاب صوتی ملکوت
خسرو هریتاش در سال 1355 فیلمی سینمایی بر اساس رمان ملکوت ساخت.
کتاب صوتی ملکوت مناسب چه کسانی است؟
دوستداران ادبیات معاصر ایران و علاقهمندان به داستانهایی با تم فلسفی، دو گروه از مخاطبینیاند که بیشک شیفتهی کتاب صوتی ملکوت خواهند شد.
با بهرام صادقی بیشتر آشنا شویم
بهرام صادقی (Bahram Sadeghi)، شاعر و داستاننویس پرآوازهی ایرانی، در سال 1315 دیده به جهان گشود و به سال 1363 از دنیا رفت. زندگی او افتوخیزهای فراوانی داشت. چنانکه شرح آن در این نوشتار کوتاه، نه میسر است، نه ضروری. تنها همینقدر بگوییم که صادقی، علیرغم کمکار بودنش، از شأن و جایگاهی بیبدیل در ادبیات داستانی ایران برخوردار است. در همین راستا، بسیاری از بزرگان ادبیات ما، از جمله هوشنگ گلشیری و ضیاء موحد، بر استادیِ او در حیطهی داستان کوتاه شهادت داده، و خبرگیاش را در این قالب ادبی، ستودهاند.
در بخشی از کتاب صوتی ملکوت میشنویم
ناشناس همانطور که بیحرکت روی صندلی نشسته بود، با سماجت در چشمهای ملتهب و عمیق دکتر حاتم خیره شد. دکتر حاتم اینبار و بیصبرانه سوال کرد:
- بالاخره چیست؟
مرد جوان، شرمزده و اندیشناک، چنانکه گویی بار سنگین همهی مسئولیتها و خرابیها را به دوش میگیرد، بریدهبریده و با اشارات سر و دست پاسخ داد:
- جن... ظاهراً جن در بدنشان... جن در بدنشان رفته است.
دکتر حاتم آه بلندی کشید. معلوم بود که اهمیت قضیه را عمیقاً دریافته است. گفت:
- بنابراین کارمان خیلی مشکل است. در چه ساعتی اتفاق افتاد؟
- تقریباً یک ساعت پیش.
دکتر حاتم ریش بلند خود را خاراند. در گرمای اتاق به نظر مرد جوان آمد که برجستگی طرفین پیشانی دکتر هر دم بزرگتر میشود.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی ملکوت |
نویسنده | بهرام صادقی |
راوی | بهنام تشکر |
ناشر چاپی | انتشارات نیلوفر |
ناشر صوتی | رادیو گوشه |
سال انتشار | ۱۴۰۱ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۳ ساعت و ۴۵ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان علمی و تخیلی ایرانی |
و بعد هرچه جلوتر میروی شخصیتهای غریب این داستان غریبتر میشوند و حرفهایشان به گوش آشناتر.
انجا که حاتم که هم شیپور مرگ میزند، هم و نامیراست، هم تنها از ندانستن میگوید. انجا که انسانها را بخاطر طمع زندگی و باروری بیشتر تمسخر میکند. و خلاصه انجا که زمینی بودن و هبوط را بهجای اتصال به آسمان تمسخر میکند.
اما دیگری هم هست که با صدای دیگری در درونش گناه میکند.
ناظر و همراهش را لال میکند تا از او درباره گناهانش نشنود و چند تن دیگر که این روایت اصلی را کامل میکنند.
کتاب ملکوت خواندنی بود و سختتر شنیدنی. چرا که خواندنش دقت میخواست. دقت در کلمات و جملاتی که هرکدام مانند یک کلید داستان را پیش میبرد.
قران و انجیل در کنار مولانا آغازگران هربخشند در این کتاب که روایت انسانند و تحسینکنندگان رستاخیز. رستاخیزی که...
درباره این کتاب کوتاه زیاد میشود نوشت، اما اگر به خواندن کتابهای با درونمایه فلسفی و اگزیستانس علاقمندید خواندن یا شنیدنش تجربه متفاوتیست که حتما میارزد.