معرفی و دانلود کتاب صوتی مغازه خودکشی

عکس جلد کتاب صوتی مغازه خودکشی
قیمت:
۹۳,۰۰۰ تومان
خرید کتاب صوتی
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی مغازه خودکشی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی مغازه خودکشی و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی مغازه خودکشی

کتاب صوتی مغازه خودکشی اثر ژان تولی، یکی از درخشان‌ترین و تکان‌دهنده‌ترین آثار فانتزی سیاه است. این رمان عجیب در سال 2007 منتشر شد، مورد توجه همگان قرار گرفت و تاکنون به بیش از 20 زبان ترجمه شده است.

درباره‌ی کتاب صوتی مغازه خودکشی

در سراسر کتاب صوتی مغازه‌ی خودکشی (The Suicide Shop) حضور مرگ حس می‌شود، ژان تولی (Jean Teule) در مقابل تلاش برای ایجاد امید به زندگی، جنگی نمادین و پر از شوخی‌های ظریف را به وجود آورده که در نهایت قرار است شما را شگفت‌زده کند. در واقع این کتاب، هجوی تمام‌عیار درباره‌ی مرگ و امید است.

در سرزمینی دور، انسان‌ها بسیاری از منابع طبیعی را نابود کرده‌اند. هوا بسیار آلوده است و دیگر گُلی نمی‌روید. شاد بودن و خندیدن از عجیب‌ترین چیزها به حساب می‌آید و مردم دلیلی برای زنده بودن ندارند. خودکشی کردن عادی و بسیار رایج است و مردم برای پایان دادن به زندگی تلخ خود به مغازه خودکشی می‌آیند تا روش خودکشی خود را برگزینند. مغازه‌ای که در آن ابزار و ادوات خودکشی وجود دارد. همه‌جور وسیله‌ای در آن یافت می‌شود. از انواع سم تا طناب‌های دار، از انواع سلاح‌های کمری مناسب برای انتحار تا ویروس‌های کشنده. یک فروشگاه منحصربه‌فرد در زمان و مکانی نامعلوم. مغازه خودکشی به خود افتخار می‌کند که به آدم‌ها کمک می‌کند تا از شر زندگی راحت شوند و شعارش هم این جمله است:

«آیا در زندگی شکست خورده‌اید؟ لااقل در مرگ‌تان موفق باشید.»

مالک این مغازه خانواده تواچ هستند. آن‌ها به کسانی که قصد خودکشی دارند خدمات ارائه می‌دهد. خانواده تواچ حتی به مشتریان خود مشاوره خودکشی نیز می‌دهند و انواع و اقسام شیوه‌های گوناگون برای پایان دادن به زندگی عذاب‌آورشان را به آن‌ها پیشنهاد می‌کنند. این خانواده یک دختر به اسم مرلین و یک پسر به اسم ونسان دارند. اسم این دو فرزند از روی مرلین مونرو و ونسان ونگوک، شخصیت‌های مهمی که خودکشی کرده‌اند، گرفته شده است. همه‌چیز در مغازه خودکشی و در خانواده تواچ خوب پیش می‌رود. پسر خانواده وسایل جدیدی برای خودکشی اختراع می‌کند و میل به خودکشی روز به روز بیشتر می‌شود. اعضای خانواده کار خود را به خوبی انجام می‌دهند تا اینکه آلن به دنیا می‌آید. آلن یادآور نام آلن تورینگ، دانشمند و ریاضیدان نابغه انگلیسی است. تورینگ در اواخر عمر به دلایلی شخصی افسرده شد و جسد بی‌جان او را روی تخت‌خواب پیدا کردند، به طوری که در کنار تختش، سیبی گازده و آغشته به سیانور افتاده بود. آلن با تمام خانواده‌ی افسرده و دلمرده‌اش فرق دارد. او کاملاً شاد و سرزنده است، قوانین مغازه را رعایت نمی‌کند و به شکل غیر قابل باوری مثبت‌اندیش و خوش‌بین است. تفاوت‌های آلن باعث می‌شود که مشتری‌های افسرده مغازه نیز تغییر کنند.

ژان تولی نویسنده، طراح و کارگردان فرانسوی در این رمان با مهارتی بالا مسئله خودکشی یا ادامه زندگی در شرایطی تیره و تاریک را در قالب طنز شرح می‌دهد. مغازه‌ی خودکشی معروف‌ترین اثر او است. در ذهن خود تصور کنید در جهانی مملو از ناکامی و تیرگی زندگی می‌کنید. امید به زندگی هر لحظه کم‌رنگ‌تر می‌شود و هر روز خبرهای ناراحت‌کننده به گوش‌تان می‌رسد. کره زمین به سمت نابودی حرکت می‌کند و وضعیت زندگی روز به روز دشوارتر می‌شود. مردم در این شرایط ممکن است چه کاری انجام دهند؟ آیا با عشق و علاقه به زندگی ادامه می‌دهند؟ اغلب مردم در این شرایط شاید خودکشی نکنند اما به احتمال زیاد به خودکشی فکر می‌کنند. در این شرایط وجود مغازه خودکشی چندان هم دور از ذهن و غیر ممکن نیست. مغازه‌ای که فلسفه وجود خود را کمک به اشخاص شکست‌خورده و ناامید می‌داند. اشخاصی که با وجود همه شکست‌هایشان می‌توانند در مرگ موفق باشند.

ژان تولی در سراسر این رمان شما را به امیدوار بودن و ادامه دادن زندگی سوق می‌دهد. او به شما می‌گوید که زندگی با تمام مشکلات، همچنان زیبا باشد. در واقع این خود شما هستید که انتخاب می‌کنید چه چیزی را ببینید. هم‌چنین به شما یاد می‌دهد که عشق به زندگی بیشتر از خودکشی طرفدار دارد. اما شما وقتی به جملات پایانی کتاب می‌رسید، به شدت غافلگیر می‌شوید. جملات پایانی کتاب ضربه‌ای خردکننده به شما وارد می‌کند، ضربه‌ای که قابل پیش‌بینی نیست و تمام چیزی که شما در ذهن ساخته‌‌اید را نابود می‌کند. پایان این کتاب یکی از چالشی‌ترین پایان‌هایی است که برای مدت زیادی ذهن شما را درگیر خود می‌کند. پایانی که می‌توان برداشت‌های متفاوتی از آن داشت.

اقتباس‌های فرهنگی از کتاب مغازه‌ خودکشی

پاتریس لوکنت (Patrice Leconte) در سال 2012 انیمیشنی به نام مغازه‌ی خودکشی، بر اساس این کتاب ژان تولی ساخت که در این انیمیشن بازیگرهایی مانند برنارد آلن و ایزابل اسپید در نقش صداپیشه حضور دارند. همچنین اقتباس‌های زیادی از کتاب‌های او مثل مغازه‌ی خودکشی، در کشورهای فرانسه، آمریکا، ایران و... بر صحنه‌ی تئاتر اجرا شده است.

جوایز و افتخارات کتاب مغازه خودکشی

  • ترجمه به بیش از 20 زبان زنده‌ی دنیا
  • از پرفروش‌ترین کتاب‌ها در اروپا و آمریکا
  • در فهرست پرفروش‌ترین رمان‌ها در ایران
  • در فهرست 1001 کتابی که باید پیش از مرگ بخوانید

در قسمت‌هایی از کتاب صوتی مغازه‌ی خودکشی می‌شنویم

«آلن! آخه چندبار باید بهت بگم؟ وقتی مشتری‌هامون از مغازه خرید می‌کنن، به‌شون نمی‌گیم به‌زودی می‌بینمت. ما باهاشون وداع می‌کنیم. چون دیگه هیچ‌وقت برنمی‌گردن. آخه کِی این رو توی کله‌ت فرو می‌کنی؟، لوکریس تواچ با عصبانیت کاغذی را پشت خود در دستان گره کرده‌اش پنهان کرده بود که با تکان‌های عصبیِ او می‌لرزید. بچه‌ی کوچکش روبه‌روی او ایستاده بود و بشاش و مهربان نگاهش می کرد. خانم تواچ خم شد و با لحن سرزنش‌آمیز محکم‌تری گفت «و یه چیز دیگه؛ این جیک‌جیک کردنت رو تموم کن. وقتی یکی می‌آد این جا نباید به‌ش بگی، ادای آلن را درمی‌آورد، «صبح به خیر.» تو باید با لحنِ یه بابامُرده به‌شون بگی «چه روزِ گندی مادام.» یا مثلا بگی «امیدوارم اون دنیا جای بهتری براتون باشه، موسیو.» خواهش می‌کنم لطفا این لبخندِ مسخره رو هم از رو صورتت بردار. می‌خوای این یه لقمه نون رو ازمون بگیری؟ آخه این چه رفتاریه که وقتی یکی رو می‌بینی چشم‌هات رو می‌چرخونی و دست‌هات رو می‌بری پشت گوشت و تکون‌شون می‌دی؟ فکر کردی مشتری‌ها می‌آن این جا لبخندِ ابلهانه‌ی تو رو ببینند؟ واقعا می‌ری روی مُخم. مجبورمون می کنی پوزه بند به‌ت ببندیم.»

«ما خودکشی رو تضمین می‌کنیم. اگه نمُردید، پول‌تون رو پس می‌دیم. حالا بفرمایید، از این خرید پشیمون نمی‌شید. ورزشکاری مثل شما! فقط یه نفس عمیق بکشید و برید سمت هدف‌تون. در ضمن همون‌طور که همیشه می‌گم، شما فقط یک‌بار می‌میرید، پس کاری کنید که اون لحظه فراموش‌نشدنی باشه.»

«ما همیشه با محصولات طبیعی و حیات‌وحش مشکل داشتیم. از قورباغه‌های طلایی بگیر تا افعی و عنکبوت سیاه! می‌دنید چیه؟ مشکل اینه که مردم به‌قدری تنهان که حتا وقتی این موجودات زهردار رو هم به اون‌ها می‌فروشیم، باز جذب‌شون می‌شن. عجیب این‌که این موجودات هم همون حس رو دارند و نیش‌شون نمی‌زنند.»

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه 1
نمونه 2
نمونه 3
1 دقیقه
مقدمه
4 دقیقه
بخش اول
5 دقیقه
بخش دوم
6 دقیقه
بخش سوم
10 دقیقه
بخش چهارم
9 دقیقه
بخش پنجم
3 دقیقه
بخش ششم
4 دقیقه
بخش هفتم
7 دقیقه
بخش هشتم
7 دقیقه
بخش نهم
3 دقیقه
بخش دهم
6 دقیقه
بخش یازدهم
6 دقیقه
بخش دوازدهم
2 دقیقه
بخش سیزدهم
6 دقیقه
بخش چهاردهم
3 دقیقه
بخش پانزدهم
15 دقیقه
بخش شانزدهم
4 دقیقه
بخش هفدهم
5 دقیقه
بخش هجدهم
4 دقیقه
بخش نوزدهم
6 دقیقه
بخش بیستم
3 دقیقه
بخش بیست و یکم
6 دقیقه
بخش بیست و دوم
5 دقیقه
بخش بیست و سوم
3 دقیقه
بخش بیست و چهارم
6 دقیقه
بخش بیست و پنجم
1 دقیقه
بخش بیست و ششم
3 دقیقه
بخش بیست و هفتم
4 دقیقه
بخش بیست و هشتم
5 دقیقه
بخش بیست و نهم
7 دقیقه
بخش سی‌ام
2 دقیقه
بخش سی و یکم
3 دقیقه
بخش سی و دوم
8 دقیقه
بخش سی و سوم
13 دقیقه
بخش سی و چهارم

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی مغازه خودکشی
نویسنده
مترجماحسان کرم ویسی
راویهوتن شکیبا
ناشر چاپینشر چشمه
ناشر صوتی رادیو گوشه
سال انتشار۱۳۹۸
فرمت کتابMP3
مدت۳ ساعت و ۷ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان و رمان فلسفی خارجی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی مغازه خودکشی

s a
۱۳۹۸/۰۵/۰۵
این کتاب طنزی تلخه که مرگ و افسردگی، تنهایی، افکار غم انگیز و از این قبیل حالات رو به صورت مجزا در جای جای کتاب بیان میکنه، خوب و علمی هم هست و حتی در بعضی قسمت‌ها پیشنهاداتی برای مقابله با اون‌ها رو هم در همان قالب داستان و از زبان افراد مختلف میگه. در ابتدا از لحن بیتفاوت تمام شخصیت‌های کتاب حتا آلن در برابر افراد غمگین با افکار خودکشی متعجب میشیم ولی کم‌کم همراه کتاب و با همان شیب ملایم شاهد بهبود اوضاع خواهیم بود و البته با نوساناتی که برای از یک نواخت درامدن کتاب نیاز بود. و البته شوک‌هایی بود که وارد بشه ولی باز هم برای یادآوری این که انتظار مرگ چه اتفاقی چه خودخواسته همواره وجود داره این شوک‌ها لازم بود.
انتهای کتاب دو پهلو بود و کلمات رو میشد با معانی و مفاهیم مختلف درک کرد ولی حتی بدترین نوع معنیش هم یاداور بایستی امادگی در برابر هر اتفاق و خبر بود. از هرکس و در هر کجا و هر حالت.
کتاب لذت بخشیه که با ناراحتی‌ها ناراحت میشیم و با خوشحالی‌ها خوشحال. میفهمیم خیلی از چیزهایی که ما رو غمگین میکنه، دیگران هم درگیرشن پس از این حس اشتراک، حس سبک شدن و فهمیدن بیهودگی حداقل نصف غم‌های خودساخته‌ی ذهنی به ادم دست میده.
به افرادی که شاید دائم در ذهنشون خودشون رو نکوهش میکنن بیشتر توصیه میشه تا افرادی که این مشکلات رو ندارن و حتی مضحک میدونن.
مهسا شاکر
۱۳۹۸/۱۱/۰۳
خطر اسپویل:
این کتاب یه کمدی تلخه... شهری رو به تصویر میکشه که آدماش وقتی از زندگی خسته میشن خودشون رو میکشن و این آسون‌ترین راه برای فرار از حل مشکلاتشونه... و خانواده‌ای توی مغازشون امکان هر نوع مرگی رو برای مشتریانشون فراهم کردن و افسرده تر از همه مردم شهر هستن... شخصیت آلن فوق العاده جذابه و ۲۵
بنظرم پارت بهترین قسمت کتابه همونجایی که آلن به زنی که بخاطر ظاهر نچندان زیباش میخواد خودش رو بکشه، یاد میده که چطور خودش رو دوست داشته باشه... ولی پایان کتاب بنظرم عجیب و غیرمنتظره بود و کل شخصیت آلن رو زیر سوال برد البته میتونم این طور تصور کنم که آلن یه منجی بود برای خانواده ش... اومده بود تا اونها رو به زندگی برگردونه و امید و شادی رو تو قلب شون زنده کنه و بعد پایان ماموریت ش اونها رو ناگهانی ترک کنه همونطور که کاملا اتفاقی و ناخواسته وارد زندگی شون شده بود... بعد تموم کردن کتاب انیمیشن ش رو هم دیدم... ولی خود کتاب خیلی بهتر بود و پایان اونها با هم خیلی فرق داشت و انیمیشن امیدبخش تر بود و تو شعر پایانی که همه مردم شهر میخونن مفاهیم ارزشمندی رو به ببیننده منتقل میکرد... آقای شکیبا لحن و طنز رو خیلی خوب منتقل کردن ولی تو انتقال حس‌ها چندان موفق نبودند دوس داشتم متناسب با موقعیت‌ها، احساسات مختلف مثل خشم، هیجان، شادی، ناراحتی و... به شنونده منتقل میکردن ولی بجز پارت مربوط به خنده مشتری به ماسکی که آلن و ونسان درست کرده بودن و چند مورد مشابه دیگه با دوز کم، اغلب شنونده رو در درک احساسات شخصیت‌های مختلف ناکام گذاشته بودن و این بنظرم بزرگترین ایراد ایشون بود...
Marry Jafari
۱۳۹۹/۰۵/۱۵
مغازه خودکشی اثری است درباره‌ی مردن، اما از نوع فانتزی آن. داستان فضاسازی پیچیده و چندلایه‌ای دارد؛ گفت‌وگو‌ها، رفتار و عادت‌های شخصیت‌ها و برخی ماجراهای داستان ماهیتی طنزآلود دارند.
یکی ازجذاب‌ترین صحنه‌های این اثر تبدیل مریلین چاق و افسرده به ملکه‌ای زیبا است که بوسه‌ای مرگ‌آور دارد. رمان پر از
است صحنه‌ها و دیالوگ‌های کمیک و خنده‌دار اما درعین‌حال فضایی تاریک و وهم آلود بر اثر حاکم است. توصیف فضای شهر با جملاتی چون «خورشید در خون خود غرق می‌گردد، پرندگانی که با خود آنفلونزا می‌آورند، ریزش باران‌های اسیدی، تششعات هسته‌ای و مردمی که همچون باران ریز پاییزی خود را از بالکن برج‌های بلند به زیر می‌افکنند» مؤید فضای وحشت‌آور و پراضطرابی است که درنتیجه‌ی غارت منابع طبیعی زمین و ویرانی محیط زیست و … دوره‌ای آخر‌الزمانی را فراهم آورده. و در پایان صدای بسیار خوب راوی، این فضا را کاملا منتقل کرد.
زهرا ماهوری
۱۴۰۱/۱۱/۱۰
این کتاب طنز تلخ روزگار ماست
شاید ما طنابی را به دیگری برای گرفتن جانش ندهیم
اما فشار‌هایی را غیر مستقیم به او وارد میکنیم
صاحب خانه‌ای که اجاره خانه‌اش را با وجود استطاعت مالی زیاد میکند، دکتری که بیمارش را چون توانایی پرداخت ویزیت را ندارد نمی‌پذیرد
کودکانی که در خیابان‌ها کار میکنند
و که و
انسان‌هایی خوابیدن روی پشت بام کارتن بخشی از زندگی شان شده و هزاران و دیگر
شاید در دنیا زندگی میکنیم که مغازه‌ای تحت این عنوان وجود نداشته باشد اما غیر مستقیم انسان‌ها را به نامیدی و فشار سوق میدهیم ما انسان‌ها با خود هم بی رحمیم چه برسد با حیوانات
در دنیای بی رحم امروزه انسان‌هایی که از امید حرف بزنند مسخره میشوند اما زندگی در تقابل با امید و ناامیدی چراغ روشن افروز امید را از پس هر صبح می‌افراشد تا به انسان‌ها بگویید از پس تاریکی شب روشنایی روز نمایان میشود و اگر امروز هیچ هستی فردا میتوانی همه چیز شوی و به تمام ارزوهایت جامه عمل بپوشانی
سارا
۱۳۹۸/۰۵/۱۲
این کتاب به ما میفهمونه که اگه بخوایم طرف بد و سیاه زندگی رو بچسبیم کم کم فکر خودکشی در ذهنمون قوی تر میشه. انسان تشنه امید و شادی هست این دو چیزایی هستن که باعث میشن دلمون بخواد زندگی کنیم. اگه امید و شادی رو از خودمون بگیریم دلمون میخواد بمیریم. آلن میگه (باید زندگی رو ساده بگیریم و توقع زیادی از ازش نداشته باشیم). میتونیم زندگی متنفر باشیم از خودمون متنفر باشیم میتونیم شاکی شاکی باشیم و نتونیم از روی تخت خواب بلند شیم. یا اینکه از هر قضیه‌ای تو دنیا نکته مثبتش رو بچسبیم و هی بخونیم رام رام دی رام رام هستیم ما شادکام رام رام دی رام رام هستیم ما شادکام و اینو تو زندگیمون ادامه بدیم تا یکم زندگی کنیم تا یکم خوش بگذرونیم.
آخر کتاب یکم عجیب تموم میشه: / من که نتیجه خاصی از آخر کتاب نگرفتم و گذاشتم همین طور ک نویسنده دلش کشیده تموم شه همین جور معلق: ) ) )
گوش کنید و لذت ببرید: *: ) ) )
رام رام دی رام رام هستیم ما شادکام
رام رام دی رام رام هستیم ما شادکام
؛ )
مریم مهدی
۱۴۰۱/۰۶/۲۱
کتاب را به توصیه مجتبی شکوری و سروش صحت در برنامه کتاب باز گوش دادم. تقریبا کتاب کوتاهیه. یه فانتزی تلخ و طنز درباره شهری که آدم هاش وقتی امیدشون را به زندگی از دست دادن میان و از فروشگاهی که ادوات خودکشی می‌فروشه وسایلی می‌خرن تا مرگ خودشون را انتخاب کنن. اسامی و طراحی این تجهیزات واقعا با مزه از است. خیلی وقت‌ها مکالمه هاشون می‌خندیدم. کتاب مغازه خودکشی، دنیایی را برای خواننده به تصویر می‌کشد که شاید در نگاه اول جهانی آخرالزمانی به نظر برسد اما با کمی تأمل، دنیایی آشنا برای تمام انسان‌ها است؛ دنیایی با آسمانی تیره از دود کارخانه‌های بزرگ، فجایع زیست محیطی، جنگ، بلایای طبیعی و فجایع اتمی. به نظرم می‌تونه موضوع خوبی برای یه فیلم هالیوودی باشه البته اگه تا الان ساخته نشده باشه. در آخر هم از طریق پسر کوچک خانواده که گویا شادی توی وجودش بوده یه تغییرات جالب توجهی توی طرز فکر بقیه اعضا به وجود میاد و همه چیز ختم به خیر میشه. ارزش سه ساعت وقتی را که براش گذاشتم داشت. بر خلاف نقدهای متعددی هم که از خوانش آقای شکیبا اینجا نوشته بودن و راضی نبودن، من خوانش ایشون رو هم دوست داشتم. روان و سلیس. دوستان اگر می‌خوان روایت بد بشنون تازه باید یه کتاب از آقای مسعود فروتن و یا خیلی‌های دیگه بشنون متوجه بشن که بد خوندن یعنی چی. ممنون از کتابراه
سمانه دینی
۱۴۰۲/۰۸/۲۲
خطر اسپویل. از همان ابتدا، متوجه می‌شویم که با داستانی متفاوت از همه داستانهایی که تاکنون خوانده ایم، مواجه هستیم. خانواده‌ای عجیب که نماینده‌ی جامعه و دنیای عجیب و متفاوتی هستند. آنچنان اندوهگین و غمزده و افسرده و ناامید، که خودکشی پدیده‌ای عادیست و مغازه‌هایی برای خرید ابزار این کار وجود دارد و و مردم هر روزه برای انتخاب روش خودکشی شان به آن جا مراجعه می‌کنند. دنیا درگیر جنگ، فقر مشکلات محیط زیستی است و مردم به جایی رسیده‌اند که ترجیح می‌دهند به جای اصلاح خود و جامعه، خود را از بین ببرند. اما در چنین جامعه‌ای تنها یک پسر کوچک وجود دارد که در نهایت بذر امید و خوش بینی را در دل خانواده‌ی خود و مردم می‌کارد. غافلگیری ما توسط نویسنده به همینجا ختم نمی‌شود و درست در پایان کتاب و جایی که فکر می‌کنیم اوضاع رو به بهبود است، این‌پسر قهرمان، مرگی خودخواسته را انتخاب می‌کند!! اینجاست که ذهن مان درگیر می‌شود که آیا او پیام آور عشق و صلح بوده و ماموریتی خطیر داشته؟ و یا خود دچار افسردگی و اندوه شده و به خط پایان رسیده است؟ نمی‌دانیم؛ و همین تعلیق و غافلگیری، داستان را از کلیشه‌ای که ممکن بود به آن مبتلا شود، می‌رهاند.
سولماز گوهری نژاد
۱۴۰۳/۰۲/۱۶
بسیار کتاب شنیدنی و اگر چاپی باشد خواندنی است، فوق العاده جالب بود و افسوس آلن، کسی که به همه انگیزه زندگی و لذت بردن از زندگی را می‌داد. و باز صدای گرم و تحریر‌های آقای هوتن شکیبا بر لذت بخشی این داستان افزوده است ‌.
آدم وقتی لبخند یه بچه رو می‌بینه، قلبش آروم می‌گیره.
«ما همیشه با محصولات و
طبیعی حیات‌وحش مشکل داشتیم. از قورباغه‌های طلایی بگیر تا افعی و عنکبوت سیاه! می‌دونید چیه؟ مشکل اینه که مردم به‌قدری تنهان که حتا وقتی این موجودات زهردار رو هم به اون‌ها می‌فروشیم، باز جذب‌شون می‌شن. عجیب این‌که این موجودات هم همون حس رو دارند و نیش‌شون نمی‌زنند.
سم به مقدار زیاد می‌خواهیم «برای دولته، ظاهراً به بی‌کفایتی خودش پی برده. امشب می‌خوان دسته‌جمعی خودکشی کنند. توی تلویزیون زنده پخش می‌شه! اون سم‌ها رو می‌تونی آماده کنی یا نه؟»
کاش دولت بی کفایت ما هم یاد می‌گرفت.
RIP
۱۴۰۳/۰۱/۰۸
خطر اسپویل این کتاب درباره ی دنیاییه که ادما همگی افسردن و دلیلی برای ادامه دادن به زندگیشون ندارن و این افسردگی به قدری تو جامعه رخنه کرده که خودکشی امری طبیعی و مجاز به حساب میاد و نه تنها از خودکشی افراد جلوگیری نمیکنن بلکه مغازه هایی با عنوان مغازه خودکشی تو سطح شهر ها ساختن که ابزار های خودکشی رو برای انواع روش های خودکشی در اختیار تمامی مردم قرار میدن حالا بین این همه ادم افسرده یک پسر بچه ای به دنیا میاد که برخلاف بقیه همیشه شاد و خرمه و باعث میشه دیگران و اعضای خانوادش هم به این شادی مبتلا بشن ولی درپایان داستان وقتی که پسر بچه تمامی اعضای خانوادش رو بخصوص پدرش رو از افسردگی نجات میده و دلیلی برای زندگی کردن براشون پیدا میکنه تصمیم میگیره که زندگی خودش رو به پایان برسونه و داستان همینجا تموم میشه یعنی اون وانمود میکرد که شاد بود؟ چرا به بقیه امید زندگی کردن داد درحالی که میخواست این جوری جون خودش رو بگیره؟
دلی
۱۴۰۳/۰۱/۰۴
سلام. اگه کتاب را هنوز نخواندی این پیام موضوع را اسپویل میکند؛)
مغازه خودکشی درباره خانواده تواچ و کسب و کار عجیب آن‌هاست که با شعار《 آیا در زندگی شکست خورده‌اید؟ حداقل در مرگتان موفق باشید. 》مشغول به کار هستندبا وجود تربیت و روند یکسان خانواده برای هر ۳ فرزند اما آلن پسر که کوچک خانواده است و با
دارای روحیات احساسات کاملا متفاوت خانواده است. برای آلن قوانین موجود مهم نیستند بلکه آنچه که به اون احساس شادی و رضایت میده مهمتر است و این رفتار آلن بدای خانواده در ابتدا غیر قابل تحمل و مایه‌ی شرمساری است. اما درنهایت اول بچه‌ها و بعد مادر به سبک و روحیات آلن تمایل نشان میدهند و روند جدیدی را پیش میگیرند و در نهایت پدر هم بر خلاف میل باطنی با آن‌ها همسو میشود. اینکه خانواده تمایل ندارد نقطه امیدی برای زندگی وجود داشته باشد و اینکه حتی بهت اجازه فکر کردن درباره‌ی اینکه که چیزی میتواند تغییر کند یا چیز زیبایی ممکن است وجود داشته باشد. و حتی خوردو خوراک باید در بدترین حالت ممکن پخته و سرو شود و... خودش جای سوال است که چه چیزی باعث میشود یک جامعه به این سو برود!؟ و در نهایت نکته‌ی اصلی بنظرم درمورد پایان ناگهانی و غیر قابل پیش‌بینی داستان بود که شنونده و خواننده را یک لحظه کیشومات می‌کند و نمی‌داند چه اتفاقی افتاد! داستان شاید میتوانست پایان بهتری داشته باشد. چطور میشود آلن با آن همه شور زندگی رسالت خودش را فقط تا آن جا بداند و در نهایت خودش به سمت چیزی برود که دیگران را از آن منع میکرد (شاید اگر از دید دیگری به داستان نگاه کرد بشود به این نتیجه رسید که واقعیت افراد همیشه آن چیزی نیست که نشان می‌دهند و ممکن است قسمت تاریکی در وجود آن‌ها باشد که کسی هیچ وقت قادر به درک آن نباشد..)
فریماه پیرهادی
۱۴۰۲/۱۲/۱۸
من این کتاب یک کتاب فلسفیه که برای فهمیدن محتواش، باید اون رو چند بار خوند همچنین کتاب نکات خیلی ریزی داشت که اگه به هر کدوم از اون ها توجه نکنیم بخشی از کتاب رو نمی‌فهمیم. من میتونم بگم هم این کتابو دوست داشتم و هم نه در واقع آلن یک شخصیت متفاوتی بود که تونست نظر دیگران رو عوض کنه و لبخند رو به لب تموم آدم های اون شهر بیاره که این کار خیلی سخته. اون تونست به مرلین اعتماد به نفس بده و به اون بفهمونه که خیلی زیباست و ونسان رو هم تعییر بده در کل من در طی زمانی که کتاب رو میخوندم از کتاب خیلی خوشم اومد ولی وقتی به آخرش رسیدم کمی از اون هیجان و ذوقم کمتر شد در واقع آلن نباید حتی با وجود این که مادر و پدرش اون رو نمیخواستن و دعواش میکردن و طرز تفکر خاصی داشتن خودکشی می‌کرد چه برسه به این که اخرای کتاب همه چیز خوب شده بود اما در کل با خوبی‌ها و بدی‌های این کتاب، تقریبا اون رو دوست داشتم و به نظرم ارزش یک بار خوندن رو داره. همچنین از کتابراه تشکر میکنم که ان قدر وقت میگذارن و با حرف هاشون محتوای کتاب رو برامون روشن تر میکنن.
afsaneh mousavi
۱۴۰۲/۱۱/۲۳
«خطر اسپویل» خیلی کتاب زیبا و متفاوتی بود طنزی تلخ در ستایش زندگی و زنده بودن داشت. آلن از ابتدا وصله‌ای نچسب در خانواده‌ای که به صورت ارثی و پشت در پشت دچار ناامیدی و افسردگی بودن، بود. ولی این بچه‌ی کوچولو مثل یک فرشته برای همه‌ی اعضای خانواده و مشتری‌های مغازه‌ی خودکشی بود. کاری که آلن می‌کرد ساده اما بسیار تاثیرگذار بود، ان در وجود همه زیبایی‌ها رو می‌دید و به زبون می‌آورد و چه قدر این تحسین‌ها برای همه‌ی ان آدم ها زندگی بخش و امیدوار کننده بود، آلن در هر چیز و هر موقعیتی زیبایی‌ها رو می‌دید و نیمه‌ی پر لیوان رو نگاه می‌کرد و این انرژی کم کم به همه‌ی آدم هایی که باهاش در ارتباط بودند منتقل شد. وجود آلن در داستان همان طور که بارها در کتاب یادآوری شد ناخواسته بود و مرگش هم همین طور. دقیقا وقتی همه با جون و دل می‌خواستند که آلن بمونه و نجات پیدا کنه آلن دستمال رو رها میکنه. می تونم پیش خودم دو تا تعبیر برای انتهای داستان داشته باشم اول این که: آلن فرشته‌ی نجات خانواده و همه‌ی مشتری‌های مغازه‌ی خود کشی بود و بعد از انجام ماموریتش کارش رو در دنیا تموم شده دید. دوم این که: به نظرم آلن می‌تونه بالا اومده و دستمال رو رها کرده باشه چون آدمی با ان همه عشق به زندگی نمی‌تونه خودکشی کنه.
خانم زاهدی
۱۴۰۲/۱۰/۰۲
کتاب جالبی بود، بخاطر داستان متفاوتش خوندم که از همون اول هم این تفاوت حس میشه
در واقع داستان متفاوت نیست و انتظار چیز تخیلی ازش نداشته باشید، همون داستان همیشگیه جامعه است فقط این بار از دید دیگه‌ای و از زاویه‌ی دیگه‌ای بهش نگاه شده و طنز تلخی رو با خودش همراه کرده.
روند داستان بد نیست ولی بعد
به مدت برای من خسته کننده شد و فقط میخواستم ببینم آخرش چی میشه.
(خطر اسپویل)
آلن توی این خانواده مثل نقطه‌ی سفید کوچولویی بود که تویه صفحه‌ی سیاه و خاکستری گذاشته شده. اون توی خانواده‌ای به دنیا اومده بود که هدف زندگیشون خودکشی کردن بود و کسی رو نمی‌دید جز اونایی که میومدن تو اون مغازه تا خودکشی کنن. این برام عجیب بود چطور ممکنه تو همچین خانواده‌ای چنین بچه‌ای با این حجم از شادی و دید مثبت به زندگی وجود داشته باشه ولی با توجه به آخر داستان انگار فقط داشته خودش و ما و خانواده اشو گول میزده تا به هدف متفاوتی که داشته برسه. شاد کردن خانواده اش، تغیر هدفشون، نشون دادنش لذت‌های زندگی به عزیزترین هاش...
توقع چنین پایانی رو براش نداشتم
رها زند
۱۴۰۲/۰۷/۰۷
این رمان درباره خانواده تواچ و کسب‌ و کار منحصر به‌ فرد آن‌هاست. خانواده تواچ مغازه‌ای با این شعار دارند: «آیا در زندگی شکست خورده‌اید؟ لااقل در مرگ‌تان موفق باشید.» مغازه آن‌ها که مغازه خودکشی نام دارد، به افرادی که قصد خودکشی دارند خدمات ارائه می‌دهد. خانواده تواچ حتی به مشتریان خود مشاوره خودکشی هم می‌دهند و انواع و اقسام روش‌های مختلف برای پایان دادن به زندگی فلاکت‌بارشان را به آن‌ها پیشنهاد می‌کنند.
رمان در زمان و مکان نامشخصی اتفاق می‌افتد. اما چیزی که مشخص است، این است که ناامیدی فراگیر شده و بیشتر مردم دلیلی برای زنده بودن ندارند. شاد بودن و خندیدن از عجیب‌ترین چیزها به شمار می‌رود و آمار خودکشی بسیار بالا است. در این میان، مغازه خودکشی به خود افتخار می‌کند که به آدم‌ها کمک می‌کند تا از شر زندگی راحت شوند.
همه‌چیز در مغازه خودکشی و در خانواده تواچ خوب پیش می‌رود. پسر خانواده وسایل جدیدی برای خودکشی اختراع می‌کند و میل به خودکشی روز به روز بیشتر می‌شود. اعضای خانواده کار خود را به خوبی انجام می‌دهند تا اینکه آلن به دنیا می‌آید. آلن برعکس همه آدم‌هایی است که ما تا به حال در رمان دیده‌ایم. او شاد است! لبخند می‌زند و عاشق کمک به دیگران است. قوانین مغازه را رعایت نمی‌کند و به شکل غیر قابل باوری مثبت‌اندیش و خوش‌بین است. رفتارهای آلن کم‌کم باعث ایجاد تغییرات اساسی می‌شود و…
Ghazale Ghasemi
۱۴۰۱/۰۳/۲۶
اگر کتاب رو‌ نخوندید کامنت منو نخونید داستان لو میره.
و آلن خودش را رها کرد...
شوک شدم، صدا رو سه دقیقه کشیدم عقب تا دوباره گوش کنم، بله درست شنیدم! بلافاصله رفتم تا کامنتها رو بخونم، ببینم نظر سایر افراد در مورد پایان کتاب چیه؟ چرا کسی که دم از امید و زندگی میزد بعد از رسیدن به هدفش باید به که
زندگیش پایان بده؟ جواب درستی نگرفتم تنها چیزی به ذهنم خطور کرد این بود: “افسردگی خندان” اصطلاحیه برای توصیف افرادی که در درون خودشون با افسردگی زندگی می‌کنن اما در ظاهر کاملا خوشحال یا آروم به نظر می‌رسن و تو زندگی اجتماعیشون معمولا مشکل و اختلالی دیده نمیشه. همین...
مشاهده همه نظرات 934

راهنمای مطالعه کتاب صوتی مغازه خودکشی

برای دریافت کتاب صوتی مغازه خودکشی و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.