معرفی و دانلود کتاب صوتی محلل
برای دانلود قانونی کتاب صوتی محلل و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی محلل
کتاب صوتی محلل نوشتهٔ صادق هدایت، داستان کوتاهی از دو مرد را روایت میکند که زندگیشان بعد از چند سال به هم گره میخورد و رازهایشان برای هم آشکار میشود. این داستان با غافلگیری پایان آن یکی از بهترین آثار این نویسنده برجسته به شمار میآید.
درباره کتاب صوتی محلل:
داستان از روزی شروع میشود که «مشهدی شهباز» در قهوهخانهای نشسته و بهصورت اتفاقی با مردی به نام «آمیرزا یدالله» همکلام میشود. این دو پس از مدتی شروع به تعریف داستان زندگی خود برای یکدیگر میکنند. زندگی هر یک از آنها توسط زنی به ورطهی نابودی کشیده شده است. بعد از اینکه هر دو به پایان داستان خود میرسند، متوجه میشوند که زندگیشان به هم پیوند خورده و درواقع دشمن یکدیگر هستند. کتاب محلل یکی دیگر از داستانهای کوتاه صادق هدایت است که با وجود کوتاهی آن، خواننده را در پایان غافلگیر میکنند و برای چند دقیقه او را در بهت و حیرت تنها میگذارد.
در سال 1350 فیلم سینمایی کمدی عاشقانه «محلل» به کارگردانی «نصرت کریمی» برگرفته از این داستان ساخته شد.
کتاب صوتی محلل مناسب چه کسانی است؟
اگر به داستان کوتاه فارسی و آثار صادق هدایت علاقه دارید، شنیدن این کتاب برایتان لذتبخش خواهد بود.
صادق هدایت را بیشتر بشناسیم:
او نویسنده بزرگ ایرانی و یکی از اولین بنیانگذاران ادبیات داستانی مدرن ایران بود که آثار برجستهای از خود به جا گذاشته است. صادق هدایت (Sadegh Hedayat) در خانوادهای صاحب منصب و اهلقلم به دنیا آمد و در سال 1281 تحصیلات را از دارالفنون آغاز کرد و پس از مدتی وقفه، در مدرسهٔ فرانسوی سنلویی آن را ادامه داد.
وی در داستاننویسی، همان جایگاهی را دارد که نیما در شعر فارسی. هر دو آنها فرزند زمانهٔ خود بودند؛ نگاه و صدایی نو داشتند، و خواهان ایجاد تحول اساسی در فرم و محتوای ادبیات فارسی بودند. بهعلاوه، هر دو در کار خود با حملهها و کجفهمیهای بیشماری مواجه شدند. بااینحال، هم نیما یوشیج و هم صادق هدایت، در نهایت چنان تغییرات اساسیای در ساختمان شعر و داستان فارسی ایجاد کردند که کمترین ارمغان آن، ظهور استعدادهایی چون مهدی اخوان ثالث، رضا براهنی، هوشنگ گلشیری و... در نسلهای بعدی بود.
ازجمله آثار مهم و تأثیرگذار هدایت میتوان به «سه قطره خون»، «علویه خانم»، «بوف کور» و «سگ ولگرد» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب صوتی محلل میشنویم:
حالا دیدی حقبهجانب من بود؟ حالا فهمیدی چرا از بقال جماعت بیزارم؟ وقتیکه گفت یکی مویش را نمیدهم هزار تومان بگیرم، فهمیدم میخواهد بیشتر پول بگیرد. ولی کی فرصت چانه زدن داشت؟ نمیدانی کجای آدم میسوزد. دود از کلهام بلند شد. بهاندازهای حالم منقلب بود، بهاندازهای از زندگی بیزار شده بودم که دیگر جوابش را ندادم. یکی نگاه به او کردم که از هر فحشی بدتر بود. از همان راه رفتم بازار سمسارها. عبا و ردایم را فروختم، یک قبای قدک خریدم. کلاه نمدی سرم گذاشتم، گیوههایم را ورکشیدم راه افتادم. از آنوقت تا حالا سلندر و حیران، از این شهر به آن شهر، از این ده به آن ده میروم. دوازده سال آزگار دیگر نمیتوانستم در یکجا بمانم. گاهی نقالی میکنم، گاهی معلمی... برای مردم کاغذ مینویسم. در قهوهخانهها شاهنامه میخوانم، نی میزنم. خوشم میآید که دنیا و مردم دنیا را سیاحت بکنم. میخواهم همینطور عمرم بگذرد. خیلی چیزها آدم دستگیرش میشود، وانگهی دیگر پیر شدیم. برای مردهها مردار سنگ میساییم. یکپایمان این دنیا است، یکیش آن دنیا. افسوس که تجربههایمان دیگر به درد این دنیا نمیخورد.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی محلل |
نویسنده | صادق هدایت |
راوی | حسین نصیری |
ناشر صوتی | انتشارات گیوا |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۲۸ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای صوتی داستان و رمان اجتماعی ایرانی، کتابهای صوتی داستان کوتاه ایرانی |
در فقه، فردی که زنش را سه طلاقه کند، اجازه ازدواج مجدد با او را ندارد الا اینکه فردی دیگر بنام محلل (حلال کننده) با آن زن کند ازدواج و طلاقش دهد و بعد از گذشتن عده آن زن، مجددا میتواند او را به عقد خود در آورد.
«مُحَلِّل» داستان کوتاهی از صادق هدایت است که آن را در سال ۱۳۱۱ انتشار داد. در این داستان آشنایی تصادفی مردی با محلل همسر سابقش روایت میشود. این دو مرد کهنسال پس از شرح زندگی خود، یکدیگر و آشنایی قدیمی خود را به یاد میآورند.
خلاصه داستان از این قرار است که در یک قهوه خانه که تعدادی آدم نشسته است و هر کسی از هر دری سخنی میگوید، بقالی بنام شهباز، ماجرای زنش را میگوید که یه شب بعد از منبر به منزل آمد و گفت باید برود زیارت کربلا و رفت و دیگر برنگشت.
شخصیت دوم که در قهوه خانه، ماجرایش را میگوید، فردی است بنام یدالله. میگفت از "بقال جماعت متنفرم"، چراکه در 30 سالگی، بعنوان دعا خوان بر بالین یک دختر هشت نه ساله رفته که عاشق او میشود و با او ازدواج میکند. ولی سه سال بعد، این زن متوجه میشود که یدالله میخواهد زنی مطلقه را صیغه کند. دعوا راه میاندازد و کار به جایی میرسد که شبانه، او را سه طلاقه میکند. بعد از چند روز، مرد پشیمان میشود و سراغ بقال محله بنام شهبازی رود که بعنوان محلل، در ازای مبلغی پول، آن زن را بگیرد و فوری طلاق دهد که بتواند مجددا با او ازدواج کند. از قضا بقال زیرقولش میزند و طلاق نمیدهد و شوهر اول، ناکام مانده از وعده بقال، سر به مسافرتی طولانی میگذارد و...