معرفی و دانلود کتاب صوتی سه تفنگدار

معرفی کتاب صوتی سه تفنگدار

کتاب صوتی سه تفنگدار نوشته‌ی فیلیپ ادواردز، داستانی هیجان‌انگیز و جذاب درباره‌ی شجاعت، قهرمانی و دلاوری‌های سه تن از تفنگداران در زمان پادشاه فرانسه است.

موضوع کتاب صوتی سه تفنگدار (The Three Musketeers) چیست؟

کتاب صوتی سه تفنگدار درباره‌ی جوانی به اسم دارتانیان است که می‌خواهد تفنگدار درخشانی شود و این رویای همیشگی‌اش بوده است. زیرا حدود 400 سال قبل در کشور فرانسه، تفنگدار بودن افتخار مهمی به شمار می‌آمد. تفنگداران انسان‌های بسیار شجاع، وفادار و سرباز­های حرفه‌ای بودند که برای پادشاه و حفاظت از جان او کار می‌کردند. آن‌ها آنقدر حرفه‌ای بودند که همراه خودشان فقط یک تفنگ داشتند که فقط یک تیر می‌زد، اما همان یک تیر همیشه به هدف می‌خورد.

مهارت آن‌ها با شمشیر شگفت‌انگیز بود و داستان‌های مبارزات‌شان در سراسر جهان شنیده می­‌شد. به همین خاطر بود که تمام جوان­‌ها دوست داشتند هم‌چون آن‌ها شوند و ماجراجویی­‌های حیرت‌آوری را تجربه کنند. دارتانیان، شخصیت اصلی این کتاب صوتی نیز یکی از آن‌ها بود.

کتاب صوتی سه تفنگدار مناسب چه کسانی است؟

این کتاب صوتی برای کودکان 8 تا 11 سال مناسب است. کتاب صوتی سه تفنگدار، داستانی هیجان‌انگیز و پرکشش است و برای بچه‌هایی که هیجان‌طلب و دوستدار ماجراجویی هستند، به شدت پیشنهاد می‌شود. این داستان‌، قوه‌ی تخیل کودکان شما را به چالش می‌کشد و به آن‌ها می‌آموزد که نیازها و رویاهایشان ارزش سعی و تلاش برای دستیابی را دارند. قوه‌ی تخیل و رویاسازی برگ برنده‌ی زندگی کودکان هستند.

فیلیپ ادواردز را بیشتر بشناسیم:

فیلیپ ادواردز (Philip Edwards) چندین سال از عمر خود را به آموزش ادبیات انگلیسی در دانشگاه شاه آلفرد لیورپول پرداخت. او مجموعه‌ی «کلاسیک‌های 10 دقیقه‌ای» را به نگارش درآورده که هر جلد از آن یک رمان کلاسیک درخشان و برجسته‌ مانند رابین هود، شاه آرتور، ماجراهای تام سایر، زنان کوچک، نهنگ دریا و سه تفنگدار را برای کودکان سنین کم، خلاصه و ساده‌سازی کرده است.

در قسمتی از کتاب صوتی سه تفنگدار می‌شنویم:

دارتانیان که از اتفاقِ پیش اومده خیلی ناراحت بود، هنوز امید داشت و راهش به پاریس رو ادامه داد. اون به ساختمون اصلیِ تفنگ‌داران رسید و خودش رو به فرمانده ترِویل معرفی کرد. با اینکه نامه‌ی پدرش رو به همراه نداشت.

اون پسر جوون وارد سالن اصلی شد و چیزی که دید رو نمیتونست باور کنه. اتاق پر از سرباز بود. اون‌ها توی گوشه و کنار سالن تمرین شمشیربازی، تیراندازی و مشت‌زنی می‌کردن. روی راه‌پله، میز و صندلی. برای اون‌ها هیچ‌چیز غیر ممکن نبود. حتی یکی از تفنگدارها از لوستر آویزون بود.

همین‌طور که دارتانیان مات و مبهوت جلو می‌رفت، خیلی اضطراب داشت. آب دهانش رو محکم قورت داد، نگاهش رو از تفنگ‌داران برداشت و به سمت دفترِ فرمانده رفت. فرمانده ترِویل مهربون اما قاطع بود.

فهرست مطالب کتاب صوتی