معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی سنگ نابینا

عکس جلد کتاب صوتی سنگ نابینا
قیمت:
رایگان
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی سنگ نابینا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی سنگ نابینا و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی سنگ نابینا

کتاب صوتی سنگ نابینا اثر جیمز آنژه داستان مردی است که در حال پایین آمدن از صخره‌ای بزرگ با سنگی سخن‌گو مواجه می‌شود. سنگ از یکنواختی زندگی خود برای مرد می‌گوید و با او درد و دل می‌کند، مرد برای اینکه به او کمک کند شمشیر خود را بیرون می‌آورد و...

فهرست مطالب کتاب صوتی

5 دقیقه
سنگ نابینا

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی سنگ نابینا
نویسنده
مترجمبهمن صادقی
راویمائده مرتضوی، مهدی رضایی، علی شمسی
ناشر صوتی خانه داستان چوک
سال انتشار۱۳۹۶
فرمت کتابMP3
مدت۴ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های نمایشنامه فلسفی خارجی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی سنگ نابینا

Sin90
۱۴۰۳/۰۳/۰۶
کتاب سنگ نابینا کتاب کوتاه و در عین حال پر مفهوم و زیبایی هستش که باعث میشه بعد از خوندن کتاب درمورد عمق زیبا و تامل برانگیز داستان فکر کنید داستان در مورد سنگ نابینایی هستش که در یک مسیر دور در دنیا افتاده که تقریبا هیچ انسانی از آن مسیر عبور نمیکند و به علت تکرار روزهای زندگیش که در رکود هستش و و فاقد تغییرات مثبت سازنده احساس کسالت میکنه و از این موضوع گلایه مندهروزی یک پیرمرد گوژپشت از اون مسیر رد میشده از کنار این سنگ عبور میکنه و حین عبور از کنار سنگ، سنگ شروع میکنه به صحبت کردن راجع به رکود خودش پیرمرد اول به اون بی اعتنایی میکنه اما بعدش با نگاه به چشمان سنگ دلش میسوزه بهش گوش میده و بعد سنگ با امید شروع یک تغییر در خودش سوالاتی رو از اون پیرمرد میپرسه که بتونن به خود شناسیش کمک کنن! اگرچه اون مرد نمیتونه به سوالات سنگ پاسخی بده اما چون سنگ بهش میگه من از اینهمه رکود احساس کسالت میکنم و هر تغییری رو دوست دارم، پیرمرد شمشیرش رو درمیاره و سنگ رو به دونیم تقسیم میکنه در ابتدا سنگ احساس خوبی نسبت به شمشیر نداره اما بعد از تقسیم به دو نیم دو تکه‌ی سنگ تغییر میکنن و حتی نظراتشون هم متفاوت میشهدر این داستان اگرچه پیرمرد فرد خیلی عاقل و باحالی نیست (حتی به عقیده‌ی خودش) اما با ایجاد این تغییر در سنگ میتونه کمک کنه در آینده اون سنگ به تغییر خوبی دست پیدا کنه که به جای قرار گیری در یک مکان دورافتاده برای سنگ فرش یک خیابان عریض (استعاره از توسعه یافتگی) این حکایت از این موضوع داره که برخی تغییرات در زندگی ما اگرچه ممکنه ناخوشایند به نظر برسه اما برای رسیدن به اهداف والا بهشون نیاز داریم و در ابتدا این خود ما هستیم که باید برای ایجادش تلاش کنیم با پرسش و پافشاری روی اهداف خوب
betWeen دامنی
۱۴۰۲/۰۷/۲۹
داستانی با تمثیل‌های فراوان ‌داستان‌های کوتاه شگفت انگیز! داستان‌های کوتاهی که کوتاه بودن دال بر کم محتوا بودنشان نمیکند جان بخشی به اشیا چیژ‌های بی جان! البته این بی جان بودن از نظر ماست و دلیلش نوع نگاه ماست ما دنیارا جوری میبینیم که ذهن میخواهد و ذهن سنگ سخنگو نمیخواهد! جادو نمیخواهد و افسانه هم نمیخواهد اما تخیل ما برعکس و به همه چیز و همه کس رنگی نو میبخشد. دیدن از زاویه سنگ و شعور بخشیدن به اون و بطور کلی ازین دست مطالب تجربه‌ی منحصریه و در بعضی مواقع حتی شاید ضروری هم باشد چرا که به رشد شعور کمک شایانی میکنه و گوش دادن به دغدغه‌های سنگ سنگ‌های بجا مانده در اعماق زمین انگار گویای موقعیت‌های مختلف انسان هاست که انگار عده‌ای از فرصت بیشتری جهت تصاعد و پیشرفت برخوردارند و اما آن مرد نادان! او تمثال چیست؟! نوع خاصی از آدم ها؟ که چشم و گوششان را به همه چی بسته‌اند و اصلا نمیدانند چ میخواهند چ میکنند؟ اما دو نیم شدن سنگ جالب بود و تامل بر انگیز باشد که تعمل کنیم و از سوالات اساسی فرار نکنیم
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۰۶/۱۰
🍁 داستان کوتاه و جالبی بود. اولین کاری بود که از این نویسنده فرانسوی خوندم. دو بار گوش دادم. اسم کتاب برای من جالب بود. ما همیشه اگر برای سنگ صفتی بشناسیم اون صفت صبور هستش! نابینا برام جدید ‌و جالب بود…
حس دلسوزی و جهان بینی سنگ هم خلاقانه نوشته شده بود. او حتی برای سنگ‌های دیگر همنوع‌اش که زیر
فرسنگ‌ها زمین بودند و احتمالا فشار و دمای خیلی بالایی را تحمل میکردند دلش میسوخت. این سنگ همچنین جایگاه خودشان را در مقایسه با حیوانات و انسان‌ها که قدرت حرکت و تحرک هستند بسیار ناعادلانه می‌دونست! سنگ حتی از مانا بودن و نمردن و از بین نرفتن خودش هم ناراضی بود، چون خواستار تغییر بود و احساس کسلی می‌کرد!
تا اینکه مرد با شمشیرش آن را به دو تکه تقسیم کرد! حالا دیگر آن دو‌تکه سنگ همزبان هم شده بودند و درباره مسایل صحبت و بحث میکردند!
سه قرن به همین منوال گذشت، تا اینکه هر دو‌تکه برای سنگ فرش یک خیابان بعد از سه قرن استفاده شدند!!
چشمای سنگ خاکستری تعریف شده بود که به نظر من ‌زیبا بود.
اول داستان سنگ توی مسیری قرار داشت که خیلی کسی از اونجا عبور نمی‌کرد، اما آخر داستان توی به خیابون سنگ‌فرش شده بود. فکر می‌کنم براش جالب می‌تونسته باشه، و هر روز آدم‌های جدیدی رو ببینه و اون تغییری رو که توی زندگی می‌خواسته پیدا کرده باشه. ممنون دوست عزیزم کتابراه ☘️
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۱۱/۱۷
داستان کوتاه سنگ نابینا نوشته‌ی جیمز آنژه داستان جالبی بود. داستان درباره سنگی است که سوال هایی دارد که دنبال جواب برای آن ها است ولی مرد رهگذر جوابی برای سوال های او ندارد. نویسنده اسم داستان را سنگ نابینا گذاشته است در صورتی که سنگ می بیند و این موضوع سوال برانگیز است. وقتی مرد با شمشیر سنگ را به دو نیم میکند سنگ با نیمه‌ی خودش گفتگو می کند و از نظر وجودی تغییر میکند ولی سنگ ها برای سالیان طولانی در همان مکانی که قرار داشته‌اند زندگی می کنند تا این که بعد از سه قرن برای سنگ فرش خیابانی از آن‌ها استفاده می شود و به این ترتیب در زندگیشان تغییر دیگری ایجاد می شود. تا به حال به این موضوع فکر نکرده بودم که اگر مجبور باشیم برای سال های زیاد در یک مکان مشخص زندگی کنیم زندگی چه قدر کسالت بار می شود. با تشکر از کتابراه و کانون فرهنگی چوک برای تهیه‌ی رایگان این داستان
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۱/۰۳/۱۰
سنگ‌هایی که در پایین هستن میتونن در اثر تحمل فشار و دما به چیز با ارزش تر وقیمتی تری تبدیل بشن. سوالات سنگ در مورد خودش از رهگذری سوالاتایی که برای هر کس در مورد خودش پیش میاد و باید خودش و در درون خودش به دنبال جواب این سوالات باشه تا به خودشناسی بهتری برسه و بتونه به موفقیت دست پیدا کنه و برای و موفقیتش شناختن خووش دست به دامن دیگران نشه. چون دیگران باعث گمراهی ما میشن و باعث میشن ذهن ما به غلط درگیر خودمون و مسائل بیهوده بشه و از حقیقت وجودی خودمون غافل بشیم. دیگران در نهایت باعث میشن ما احساس بی ارزشی بکنیم و استعدادهای مارو لگدمال میکنن. مثل سنگ داستان که برای یافتن جواب از مرد کمک خواست و مرد با دو نیم کردن سنگ باعث شد اون وقتشو برای کل کل در مورد چیزهای بیهوده تلف کنه و در نهایت شد سنگ فرش خیابون و زیرپای و لگد رهگذران ماند.
بهروز داوطلب📚
۱۴۰۲/۰۴/۰۸
کتاب صوتی جالب و کوتاه وفوق العاده‌ای بود برام خیلی جذاب بودموضوع وداستانش
پیشنهاد میکنم حتماگوش کنید.
ارزشو خیلی داره
کتاب درموردیک تکه سنگی است که توی یک مسیرشیب دارثابت وبی حرکت مونده ورفت امدخیلی کمی ازاون مسیرمیشه
یک روزسنگ یک مردرومیبینی که داره ازمسیرباریک جاده میره پایین جلوشومیگیره و و
بامرد از رفت آمد کم وبی حوصله‌گی خودش کلی سوال‌های بی جواب گله میکنه
مرد هم بااینکه ادمی سردوساکتی بود اول بهش توجه نمیکنه وراه شومیگیره که بره که بادیدن چشم‌های سنگ دلش به رحم میاد وشمشیری که به پشتش بسته بودراازغلاف درمیاره ودریک ثانیه سنگ رابه چندین تکه سنگ وهمچنین نصفه نیمه‌های مختلفی درمیاره.
ودرچندین قرن بعدازاون تکه ونصفه نیمه‌های سنگ برای پیاده روها وسنگ فرش‌های شهرانتخاب واستفاده کردن
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۲/۱۲/۲۲
جیمز آنژه، در کتاب صوتی سنگ نابینا، نشان می‌دهد که به خوبی از این حرفه آگاه است. و بلد است خواننده را حتی در داستان کوتاه‌ نیز جذب کند و کشش در نوشته‌هایش برای مخاطب می‌تواند ایجاد کند. جیمز آنژه از ضعف در کاراکترش بهره برای ایجاد هم‌دردی در مخاطبش استفاده نمی‌کند. و از ناتوانی و قربانی کردن برای و شخصیت‌های داستان‌هایش قضاوت خواننده جلب توجه اجتناب می‌کند. جانبخشی به جمود و جاندار در آثار قصه جیمز آنچه همراه با حکمت است و تفکر را در زمان کوتاه داستانش نیز در خواننده یا شنونده ایجاد می‌کند و این‌ها از مزایا جیمز آنژه و آثارش است.
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۸/۲۶
از خواندن این داستان لذت بردم. سنگی که در مکانی افتاده که کسی از آن جا عبور نمیکند و روزمرگی و رکود آزارش میدهد. دلش میخواهد از جایی به جای دیگر برود و به حال انسانها غبطه میخورد. سوالاتی دارد که کسی به آن‌ها پاسخ نمیدهد. در آخر مرد او را دو نیم کرده و هر تکه سنگ با دیگری کاملا متفاوت است و این از نشان تغییر دارد. جالب اینکه آن‌ها را برای سنگفرش یک خیابان بزرگ میبرند. یعنی میروند به جایی پر از انسان.. برخلاف آنجایی که در ابتدا زندگی میکردند و به آرزویشان میرسند.
هما نجفی
۱۴۰۳/۰۳/۱۲
سلام این کتاب دارای داستان کوتاه و جالبی بود. که در آن سنگ نابینایی که در یک مسیر دورافتاده است از پیرمردی که از آن جا رد می‌شود سوالاتی می‌پرسد که جواب دادن به آن‌ها سخت است و حتی ما هم جواب آنهارا راجب خودمان هم نمی‌دانیم و پیرمرد هم همین را می‌گوید پس کمی گفت وگو سنگ می‌گوید که هر تغیری را دوست دارد. و مرد آن را با شمشیرش به دو سنگ تقسیم می‌کند تا با هم صحبت کنند در کل خوب بود و ارزش یک بار شنیدن را دارد.
A.asgari
۱۴۰۱/۱۰/۱۴
واقعا چه حس بدیه همش یه جا سکون داشته باشی کسی و نبینی و جایی نری داستان یه سنگ بود نمیدونم چرا نابینا شاید بخاطر اینکه اصلا تکون نمیخورد یا جایی نمیرفت چون تویه داستان چشم‌های سنگ و خاکستری عنوان کردبه رنگ خود سنگسنگی که دلش برایه هم نوعان خودش میسوخت و میگفت زیر زمین گرما و فشار تحمل میکننیا میگفت برایه چی تویه دنیا امده و.. داستان جالبی بود
حسین نوری
۱۴۰۱/۰۹/۲۶
فقط چهار دقیقه و چهل ثانیه است. پس میشه به جای اینکه کلی نظر زیر این کتاب رو خوند که نتیجه گیری کرد مناسبه یا نه خیلی راحت و کوتاه به کتاب گوش کرد. از طرفی اینطوری داستان هم لو نمیره مزش کم بشه، خلاصه نظر عمیقی ندارم ولی به نظرم داستان کلمات عمیقی داشت و دارای حالتی انتزاعی بود که از قسمت‌های مختلفش میشد نتیجه گیری‌های مختلفی برداشت کرد
مژگان دیانتی
۱۴۰۲/۰۷/۱۸
کتاب در مورد یک تکه سنگ است که می‌تواند صحبت کند و از یک جا ماندن خسته شده و تنوع می‌خواهد و در نهایت یک رهگذر تغییر در زندگی سنگ میدهد با تغییری که بِه شکل سنگ میدهد و در پایان سنگ به مکانی دیگر منتقل میشود و برای همیشه اًنجا میماند و دیگر با نویسنده صحبتی نمیکند و شاید در مکان جدیدش با رهگذران همصحبت شده باشد. شما صدایش را نشنیده اید؟
Sadaf Akhlaghi
۱۴۰۱/۰۷/۱۵
جالب بود اینکه سنگ به دنبال خود شناسی بود و از زندگی یکنواختش کسل بود دنبال یه غایت برای زندگیش بود و در فکر سنگ‌های زیرین.
وقتی به دونیم تقسیم شد با کسی که بخش از خودش بود هم صحبت شد و تا ۳ قرن باهم بودن و بعد از اینکه هر دو سنگ فرش خیابون شدن به هدف نهایی زندگیشون رسیدن و حالا میتونست هر روز داستان تازه‌ای داشته باشه.
محدثه محمدی
۱۴۰۱/۰۲/۳۱
به جای اینکه چشممون به دیگران باشه که چرا اونا اینطورین و ما نیستیم و وقت و زندگی رو هدر بدیم میتونیم روی استعداد و توانایی خودمون تمرکز کنیم و اونارو به بهترین نحو پرورش بدیم. اون وقته که میشیم یک شخص منحصر به فرد که دنیا تا به حال نظیرش ندیده وگرنه شبیه این سنگ لگدمال میشیمو به دست فراموشی سپرده میشیم بدون اینکه اثری ازمون باقی بمونه
بیکران سوری
۱۴۰۰/۰۸/۱۷
به نظرم بد نیست به اون سنگهای زیر زمین‌که تحت فشار و حرارتن هم توجه کنیم اونا ممکنه با خودسازی الماس بشن ولی سنگهایی که به جای ارزش نهادن به توانایی‌های خودشون ناراضی دنبال چراهاشون از ادمهای نا آگاه هستن در نهایت بازم سنگ پیش پای رهگذران هستن تازه سنگ فرش و لگدمال
نظر باقی دوستان هم محترم یکم تاثیر گزارتر اجرا میشد بهتر بود تا کمیک
مشاهده همه نظرات 97

راهنمای مطالعه کتاب صوتی سنگ نابینا

برای دریافت کتاب صوتی سنگ نابینا و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.