معرفی و دانلود کتاب صوتی سفرهای بسیار به هایدلبرگ

معرفی کتاب صوتی سفرهای بسیار به هایدلبرگ

کتاب صوتی سفرهای بسیار به هایدلبرگ شامل داستان‌های کوتاهی از برنده جایزه نوبل ادبیات، هاینریش بل است که به قصه زندگی و حالات روحی سربازان بازگشته از جنگ جهانی می‌پردازد. روایت‌هایی تلخ از جنگی ویرانگر که تاثیرات عمیق و بدی بر روی آینده تمامی انسان‌ها و جوامع گذاشت.

درباره کتاب صوتی سفرهای بسیار به هایدلبرگ:

روایتی از قهرمانان جنگ جهانی که در ویرانه‌ها و خرابی‌های آلمان، می‌خواهند دوباره به زندگی عادی بازگردند و معنا و عشقی را برای لحظات‌شان پیدا کنند. کتاب صوتی سفرهای بسیار به هایدلبرگ، مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه هاینریش بل است که درباره تلخی‌ها و پیامدهای منفی جنگ سخن می‌گوید.

خود نویسنده چندین سال در جبهه‌های جنگ حضور داشته و شاهد مرگ، خشونت و تاریکی آن دوران بوده است. او به خوبی می‌داند که چنین واقعه خانمان‌سوزی چه تاثیراتی بر روی انسان‌ها می‌گذارد و تا آخر عمر گریبان آن‌ها را می‌گیرد.

کتاب سفرهای بسیار به هایدلبرگ با 31 داستان کوتاه، نام یکی از مجموعه داستان‌های بل به شمار می‌رود که برای اولین بار در مجلات مختلف آمریکایی منتشر شدند.

شما با شنیدن این کتاب صوتی، تصاویری از صحنه‌های نبرد، فقر و بدبختی پس از جنگ و نابودی عشق و امید در ذهن‌تان تداعی خواهد شد و نویسنده با قلم روان و قوی خود به خوبی نشان می‌دهد که جنگ چه پیامدهایی بر روی افراد و فرهنگ یک ملت می‌گذارد و می‌توان این موضوع را از منظر روانشناختی و اخلاقی بررسی کرد.

هاینریش بل را بیشتر بشناسیم:

هاینریش تئودور بل (Heinrich Theodor Böll) یکی از برجسته‌ترین نویسندگان آلمان پس از جنگ جهانی دوم بود که توانست جایزه ادبی نوبل را در سال 1972 را دریافت کند. علت اعطای این جایزه به او، وجود شخصیت‌پردازی‌های قوی و دیدگاه‌های گسترده در نوشته‌های بل است که توانسته تحولی در ادبیات آلمان پدید آورد. از زمان هرمان هسه در سال 1946، او اولین نویسنده آلمانی الاصل بود که این جایزه بین‌المللی را دریافت کرد.

اولین موفقیت هاینریش بل با نوشتن داستان‌های کوتاه در سال 1947 حاصل شد و پس از آن در سن سالگی و پس از پایان جنگ به طور تمام وقت، نویسندگی را پیشه اصلی خود کرد. اولین رمان این نویسنده آلمانی با نام «قطار به موقع رسید» در سال 1949 انتشار یافت و این شروعی قوی برای نوشتن سایر رمان‌ها، داستان‌های کوتاه، نمایش‌های رادیویی و مجموعه مقالات بل شد.

از مشهورترین کتاب‌های او می‌توان به «بیلیارد در ساعت نه و نیم (1959)، و حتی یک کلمه هم نگفت (1953)، نان سال‌های جوانی(1955)، عقاید یک دلقک (1963)، سیمای زنی در میان جمع (1971)، آبروی از دست رفته کاتارینا بلوم (1974) و شبکه امنیتی (1979)» اشاره کرد.

آثار هاینریش بل به بیش از 30 زبان ترجمه شده و او همچنان یکی از نویسندگان پرطرفدار در آلمان و جهان است. همچنین مضامین و محتوای موجود در نوشته‌های بل، درباره جنگ، تروریسم، اختلافات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است.

برخی از جوایز مهم ادبی و هنری هاینریش بل:

- جایزه‌ی فرهنگ آلمان (1953)
- جایزه‌ی منتقدان آلمان (1953)
- جایزه تریبون پاریس (1954)
-برنده‌ی جایزه‌ی بهترین رمان خارجی فرانسه (1955)
- جایزه ادوارد فن در هایت (1958)
- جایزه‌ی فرهنگستان هنر باواریا (1958)
- جایزه‌ی بزرگ وستفالیا (1959)
- جایزه گئورگ بوخنر (1967)
- جایزه نوبل ادبیات (1972)
- رویس انجمن نویسندگان جهان و قدیمی‌ترین سازمان حقوق بشر بین سال‌های 1971 تا 1973
- عضویت در آکادمی هنر و ادبیات آمریکا در سال 1974 و دریافت مدال اوسییتسکی (به دلیل دفاع و مشارکت در حقوق بشر جهانی)

برخی از سخنان ارزشمند هاینریش بل:

- انسان نه قادر به تکرار لحظات است و نه قادر به بیان آن‌هاست.
- بی‌خداها حوصله‌ام را سر می‌برند، چون فقط درباره خدا حرف می‌زنند!
- به طرز عجیبی من نوعی را که به آن تعلق دارم دوست دارم: یعنی مردم.
- یک هنرمند مانند زنی است که نمی‌تواند کاری جز عشق ورزیدن انجام دهد.
- برای اولین بار در زندگیم می‌دیدم که عادی بودن یعنی چه؛ مجبور بودن به انجام کارهایی که میل انسان در آن نقشی ندارد.

کتاب صوتی سفرهای بسیار به هایدلبرگ به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به داستان‌های کوتاه علاقه مند هستید و می‌خواهید روایت‌های گوناگون و جذاب از زندگی انسان‌ها و جنگ بدانید، این کتاب برای شما مناسب است.

در بخشی از کتاب صوتی سفرهای بسیار به هایدلبرگ می‌شنویم:

ستوان به ما گفت که استراحت کنیم، ما نیز چنین کردیم. در کناره‌ی جنگل قرار داشتیم و خورشید می‌درخشید. فصل بهار بود و همه‌ی چیز آرام و ما می‌دانستیم که جنگ به زودی به پایان می‌رسد.

کسانی که توتون داشتند آن را روشن کردند و بقیه سعی کردند که کمی بخوابند. احساس خستگی می‌کردیم؛ چیزی نخورده و ظرف سه روز گذشته، چندین ضدحمله را انجام داده بودیم. پرندگان آواز می‌خواندند و هوا رطوبت ملایمی داشت و هوا به طرز اعجاب آوری آرامش بخش بود. ناگهان ستوان شروع به فریاد زدن کرد و داد زد: هی! سپس خشمگین شد و نعره کشید. سرانجام چون از کوره در رفته بود، با صدایی دورگه فریاد زد: تو، باتوام!

تازه در این زمان بود کسی را که ستوان سرش فریاد می‌زد، دیدیم. یکی از افراد در طرف دیگر جاده جنگلی نشسته بر زمین به خواب رفته بود. سربازی عادی با لباس خاکستری که بر درخت تکیه زده بود و خوابیده بود. لبخندی دلنشین بر چهره کک و مک دار سرباز خودنمایی می‌کرد و ما فکر می‌کردیم که این حالت، اعصاب ستوان را خرد خواهد کرد.

فهرست مطالب کتاب صوتی