معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی ساعت من

عکس جلد کتاب صوتی ساعت من
قیمت:
رایگان
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی ساعت من و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی ساعت من و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی ساعت من

کتاب صوتی ساعت من نوشته مارک تواین داستان مردی است که ساعت گران‌بهایی دارد و روزی ساعتش از دستش به زمین می‌افتد و مرد مجبور می‌شود ساعتش را برای ترمیم نزد ساعت سازی ببرد.

در قسمتی از کتاب صوتی ساعت من می‌شنویم:

عمویم ویلیام می‌گفت: اسب تا روزی که سرکش نشود اسب خوبی است و ساعت تا وقتی که به دست ساعت ساز سپرده نشود قابل استفاده است حق هم با او بود زیرا این ساعت که در بدو امر آن را دویست دلار خریده بودم برای من هفتصد دلار خرج تراشیده و عاقبت هم به راه نیفتاد.

فهرست مطالب کتاب صوتی

نمونه
11 دقیقه
ساعت من

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی ساعت من
نویسنده
راویمهدی رضایی، علی شمسی
ناشر صوتی خانه داستان چوک
سال انتشار۱۳۹۶
فرمت کتابMP3
مدت۱۱ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های نمایشنامه فلسفی خارجی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی ساعت من

Fatemeh.V ‌
۱۴۰۰/۰۴/۳۰
عمری که میذاریم سر یه شک که در ابتدا ناچیز به نظر میرسه اما پس از صرف زمان زیادی میفهمیم بخاطر یه توهم و شک از دستش دادیم.
زمانی که حاضر نیستیم چیزی که دیگه قابل درست شدن نیست رو رها کنیم و بهترش رو جایگزینش کنیم. در واقع ترس و فرار از تغییر.
جامعه (که در این داستان جامعه ساعت سازی نمادی ازش از
بوده) پره آدمایی که حتی وقتی چیزی رو بلد نیستن هم تظاهر میکنن که بلد و دانا هستن و با همین ادعاهای الکی، دست به اقدام در زندگی دیگران میزنن!
و خودمون که به هر کسی که فقط ظاهرش عاقل به نظر میرسه ناآگاه از واقعیتِ اون شخص، اجازه میدیم اثرات بد و مخرب بزرگی روی افکار و زندگیمون بذاره.

کتاب از محتوا کم نداشت. پر از نکاتی که برای هر شخصی میتونه یه معنا و برداشت متفاوت داشته باشه. و هر بخشی از داستان میتونه نماد خیلی چیزا و خیلی آدما باشه. پیشنهاد شنیدن و تفکر...
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۰۶/۲۳
🍁 من کارهای مارک تواین رو واقعا دوست دارم. کارهایی مثل ماجراهای تام سایر و هاکلبرفین رو ازش خوندم. و برام همیشه جالبه که مارک تواین دایی جین وبستر نویسنده بابالنگ دراز هستش! پس فکر کنم نویسنده گی توی خانواده، توی خونشون بوده.
طرز فکرش همیشه برای من جالب بود. درمورد این داستان هم چیزای جالبی وجود
داشت؛
داستان درمورد مردی هستش که یه ساعت قدیمی داره و فکر میکنه که هیچ وقت خراب نمیشه! ولی یک روز از دست اون می‌افته و مشکل دار میشه! اون که درواقع به شدت به ساعتش وابسته بود و از نبودن ساعتش می‌ترسیده، به فکر تعمیرش می‌افته!
بعد از اولین تعمیر ساعت توسط تعمیرکار اول، اون میبینه که ساعتش یا خیلی عقب می‌مونه و یا جلو میره! که با این مورد هم تواین میخواد اهمیت فراوان زمان رو توی زندگیمون بهمون بگه! اینکه همه‌ی ساعتساز‌ها ناشی و کار نابلد بودن هم این رو میگفت که چطور در ارس کار آدم‌های ناشی دارن کار میکنن و از عهده وظایف محول شده به بهشون بر نمییان!
برای مرد درست کار کردن ساعتش خیلی مهم بود، پس زمانش رو صرف بردن ساعت از یه ساعت ساز به ساعت ساز دیگری میکرد، اما نتیجه‌ای نمی‌گرفت! و جایی که فکر می‌کرد ساعت درست شده، یه دفعه همه چی بهم میریخت. و در نهایت فرد متوجه شد، که آن آخرین مرد ساعتساز را می‌شناخت! و میدانست که او ساعتسازی بلد نیست! پس با کشتن اون انتقام ساعتش رو از همه یادت ساعت سازهای آماتور گرفت!!!
جمله‌ی عموی مرد هم جالب بود؛ که ساعت تا زمانی که دست ساعت ساز نیوفته قابل استفاده هستش!
از داستان لذت بردم، به امید آنکه ساعتهای همه مون کوک و میزون باشه و هرگز به پست ساعتساز ناشی نیوفتیم! … ممنون دوست عزیزم کتابراه ☘️
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۱/۰۴/۰۸
داستان ساعت من داستان مردی است که ساعتش خوب کار میکرد و او احساس میکرد ساعتش هرگز دچار ایراد نخواد شد تا اینکه یکبار ساعت از دستش می‌افتد و ان را نزد ساعت ساز میبرد پس از ان مجبور میشود تا بارها و بارها ان را نزد ساعت سازان مختلف ببرد‌. داستان کوتاه معانی و مفهوم‌های زیادی داره و این بستگی به هر رو برداشت شخص داره. اینکه مرد نمیخواست ساعت جدیدی جایگزین ساعت کنه نشان دهنده وابستگی او و ترسش از تغییر بود. اینکه مدام با دقت زمان‌های عقب ماندن ساعت رو محاسبه میکرد و تاثیرش رو روی کارهاش میگفت نشان دهنده ارزشمند بودن زمان در زندگی ما داره. ساعت سازهای غیرحرفه‌ای و کار نابلد نشان دهنده افرادی که بدون داشتن سواد و استعداد کاری و صرفا جهت امرار معاش خودشون به اون کار روی میارن و باعث ضربه زدن به بقیه میشن. شاید هم ساعت و ساعت سازها نشان دهنده شخصیت انسانی است که از تغییر فرار میکند و برای اشتباهاتش به روش‌های مختلف یا انسان‌های مختلف متوصل میشود غافل از اینکه هم عمر خود را به هدر میدهد و هم متحمل اثرات جبران ناپذیر میشود. نام کتاب هم که مشخصا از ماجرای داستان برگرفته شده و اینکه در اسم کتاب به کلمه من در کنار ساعت اشاره شده نشان دهنده این است که ماجرای ساعت ماجرای خود من است و این من صرفا برای نشان دادن مالکیت نبوده.
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۱۱/۰۱
داستان کوتاه ساعت من داستانی زیبا و جذاب نوشته‌ی مارک تواین است که درباره‌ی ساعتی است که برای هجده ماه به خوبی کار میکند اما روزی از دست صاحبش به روی زمین می‌افتد و آن را به نزد بهترین ساعت ساز شهر میبرد و ساعت ساز میگوید ساعت چند دقیقه کند کار میکند و آن را جلو میکشد و این باعث میشود ساعت خیلی تند کار کند و صاحب ساعت هم همه کارها را زودتر از وقتشان انجام دهد ولی دوباره برای رفع این مشکل دوباره ساعت پیش ساعت‌ساز برده میشود و ساعت ساز آن را کمی عقب میکشد ولی باز هم مشکل ساعت برطرف نمی‌شود و خیلی عقب میماند و صاحب ساعت هم همه‌ی کارهایش را با تاخیر انجام می‌دهد. صاحب ساعت بارها ساعت را نزد ساعت سازان مختلفی می‌رود و هر دفعه مشکل جدیدی برای ساعت به وجود می‌آید و آخرین ساعت ساز یکی از دوستان مارک تواین است که هیچ تخصصی در این کار ندارد و مارک تواین به این نتیجه می‌رسد که چون افرادی که کاری را به عهده میگیرند تخصص لازم برای انجام آن کار را کسب نکرده‌اند باعث میشوند کارها درست انجام نشود و هر روز مشکلی به مشکلات اضافه شود.
با تشکر از کتابراه برای تهیه‌ی رایگان این داستان جذاب.
ن د ا ز ر ن د ی
۱۴۰۳/۰۹/۲۰
شنیدن صوتی ساعت من از مارک تواین، شنونده را یاد رفتارشناسی فردی و خودشناسی اصولی می کشاند. وقتی خودت را به افراد نامرتبط رجوع می دهی و از آن ها حال خوش می خواهی؛ ناگزیر در مورد زندگیت نظر می دهند و وارد روابط فردی و اجتماعی شما فراخوانده می شوند و قضاوت و دخالت می کنند آن هم با اجازه و دست خودت؛ که همان طور در این کتاب به خوبی به آن عنوان شد. ساعت من شاید نمادین از نگاه نویسنده مارک تواین به عنوان رفرنس مرجع هر کدام از ما در تراپیست رفتاری و خودسازی باشد. حال خود نویسنده خبر داشته باشد یا نه؟! اما صحبت پایانی و اتفاقات عجیب در این مجال، به زبان ساده مارک تواین، مخاطب خاص و اهل فن را به این سو می کشاند.
بهروز داوطلب📚
۱۴۰۲/۰۹/۰۱
من اولین باره دارم ازاین نویسنده خوش زوق کتابی گوشی میکنم.
واقعا زیبا وجالب بود. پیشنهادمیکنم ازدستش ندیدن
موضوع کتاب درموردمردی است که ۱۸ ماه یک ساعتی داره که خیلی خوب کارمیکنه تااینکه بابت یک مشکل خیلی ناچیزوجزعی میره ساعت سازی وساعت سازیک کاری میکنه که ساعت ۱۵ ساعت به جلوبره وتموم روزمره یک
وایام مرد۱۵ روزجلومیره بااجبارمیره جای دیگه امابدترمیشه و تموم زندگیش کندوازهمه چیزعقب میمونه. میره یک جای دیگه و اونجا هم ساعتش ۲۳ ساعت خواب میمونه ولی به یک دفعه باسرعت جبران خواب بودنشوجبران میکنه و همینطور ادامه میده ازاین ساعت سازی به اون یکی ووووووو اما دیگه اون ساعت قدیمی خودش نشد.
Zahra Rahimi
۱۴۰۱/۱۲/۰۲
بسیار جذاب و آموزنده بود. مخصوصا پایانش. درضمن اینکه آهسته و پیوسته بودن رمز ماندگاری و موفقیت هست از این داستان کاملا استنباط میشه. و بنظرم کسی که میزان نباشه از رده خارج میشه باید خودمون رو همیشه مرتب و منظم و دقیق نگاه داریم تا بتونیم موفق باشیم و تاثیر گذار و پیشرو و در ضمن راهنمای دیگران. چون کسی که گاهی تند و گاهی خسته گاهی جلو جلو و گاهی عقب تر باشه نمیشه بهش اعتماد کرد. به نظرم عالی بود ممنون برای کتاب صوتی رایگان تون ممنون از همه دست اندرکاران موفق پیروز و پایدار باشید و امیدوارم که کتاب‌های صوتی بیشتری آماده کنید چون واقعا برای افراد شاغل مناسب هستن
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۷/۲۴
در این داستان بسیار زیبا اشاره شده به اینکه هرکسی باید کاری را انجام دهد که در آن سررشته دارد. واقعا به قول عموی شخصیت اصلی داستان، شاید اگر ساعت را به دست ساعت‌سازهای مختلف نمیسپردند، ساعت تا این حد مشکل پیدا نمیکرد. بهتر بود از ابتدا ساعت جدیدی را جایگزین میکردند و این اندازه وقت و هزینه به نظرم نمیکردند. به اهمیت زمان و برنامه ریزی هم خوب پرداخته است. از هماهنگی صدای تیک تاک ساعت در پس زمینه با روایت قصه خیلی خوشم آمد. زمانی که ساعت کند کار میکرد، صدای تیک تاک هم شمرده و زمانی که ساعت تند کار میکرد، این صدا سریعتر میشد.
Hadis Gholipour
۱۴۰۱/۰۲/۱۱
درود، داستان جالب و خلاقانه‌ای با درون مایه طنز داشت داشت. شروع آن با معرفی ساعت گذشت و کاملا می‌شد فهمید شخص اصلی به ساعتش وابسته و به خرافات اعتقاد زیادی دارد. داستان به نهوی ادامه یافته بود که شنونده را بسیار سرگرم و کنجکاویش را برای فهمیدن پایان داستان تحریک می‌کرد. پایان داستان نیز به شیوه‌ای غیر قابل حدس و شگفت انگیز پایان یافت. صدا‌ی گوینده اندکی آزار دهنده و گنگ بودند. تیک تاک پس زمینه داستان که در کل زمان ما را همراهی می‌کرد نیز روشی خلاقانه برای تحریک مخاتب برای دنبال کردن داستان بود. امیدوارم این دیدگاه مفید باشد. سپاس.
Amir Abbas Shamsi
۱۴۰۰/۱۱/۱۳
با عرض سلام و خسته نباشید خدمت عزیزانی که در گردآوری این کتاب زیبا زحمت کشیدند.
مفهوم داستان از نظر بنده این است که ساعت
شاید اصلا هیچ مشکلی نداشته است و اگر مشکلی هم داشته است اساسی نبوده اما بدلیل مراجعه کردن به تعمیرکارانی که در کار کار خود خبره و با تجربه نبود و نداشتن اطلاعات کافی از ساعت
سازی هر کاری که صلاح دیده شان بوده است را انجام می‌دادند.
متاسفانه از این نوع اتفاقات هم در زندگی شخصی‌
ما نیز بوجود می‌آید که با مشورت کردن با افرادی که اطلاعاتی از آن موضوع ندارند تشدید می‌شود.
باتشکر از کتابراه.
حسن بیکدلی
۱۴۰۰/۰۸/۱۵
درمورد خودِ داستان که ازمارک تواین نمیشه ایرادگرفت، اونم من کی باشم که ایرادبگیرم ازاینکه زحمت کشیده میشه دراین عرصه‌ی مهم فرهنگی جای بسی تقدیروتشکرداره...
ولی گوینده‌ی محترم در دقیقه5 به جای واژه‌ی مُبادِرَت، از مُبارِدَت استفاده کرد که خیلی به ذوقم خورد، باخودم گفتم ازاین همه اسامی که دراول وسط
وآخرو داستان به نامشون اشاره میشه
یعنی هیچکدام متوجهِ این اشتباه نشدند که رفع بشه یااینکه اصلا اهمیتی نداشته براشون.
حالا خداروشکر فقط۱۰ دقیقه است اگر مثلا یکی دوساعت بود چندتاازاین اغلاط میخواست تکراربشه!؟
Mozhgan
۱۴۰۲/۰۸/۰۱
داستان ساعت من بیانگر نظم و بی نظمی بود. ساعت ساز ساعت را تنظیم کرد و ساعت راحرکت به جلو تنظیم کرد ونظم کارهای مردبهم ریخت و ساعت را هرساعت سازی تعمیر کرد ولی درنهایت تنظیم نشد یا کند بود یا تند کار میکرد و مرد خسته شد. در اصل قصه در مورد آدمها بود که بی نظمی چقدر در زندگی تاثیر می‌گذارد و بهم و که برنامه‌ها میخورد هدف دیگر نویسنده این بود کار باید دست کاردان سپرده شود. اگرما برای حل مشکلات راه را اشتباه می‌رویم باید مسیری جدیدی را انتخاب کنیم و با تکرار اشتباهات همه چیزبهم میخورد‌
قلی پور قلی پور
۱۳۹۹/۰۱/۲۹
اون ساعت نمادی از خود اون آدمه، کسی که نقاط ضعف خودشو میدونه و نمیخواد تغییر کنه چرا که تغییر، درد داره! در ضمن نقاط ضعف و کاستی‌های خودشو به گردن دیگران میندازه، در واقع فرافکنی میکنه، آدمهایی که به جای اصلاح خودشون مرتب غر میزنن و علت مشکلات رو در عوامل بیرونی توصیف میکنن. این داستان میخواد بگه به جای تعمیر ساعت و سرکار گذاشتن خودت و دیگران، خودتو اصلاح کن!
مهسامحمدی
۱۴۰۱/۱۱/۲۴
جالب بود اینکه شخصی از وسیله‌ای که داره با وجود اینکه خرابه و هیچ تعمیری براش کارساز نیست، نمیتونه از اون دل بکنه و وابستگی بیش از حد انسان به اموالش چقدر میتونه دردسر ساز باشه. ضمن اینکه هر آدمی بدون مهارت کاسبی تعمیرات راه میندازه چون از این دلبستگی مردم به اشیا پول خوبی میتونه دربیاره.
کتاب کوتاه جالبی بود ارزش خواندن داره ضمن اینکه کتابراه مهربون نسخه صوتی رایگان در اختیارمون گذاشته.
رها زند
۱۴۰۰/۱۱/۰۷
مردی یک ساعت می‌خرد. پس از مدتی دچار مشکل می‌شود. برای تعمیر می‌برد. ساعت درست میشود ولی مشکل عجیبی پیدا میکند. سعی میکند با مشکل جدید مدارا کند ولی این تا مدت محدودی امکان پذیر است. مجدد نزد تعمیرکار دیگری می‌برد و تعمیر می‌کند. این بار نیز مشکل عجیبتری رخ میدهد و باز تعمیرکار دیگر و باز مشکل دیگر.
این اتفاق بارها و بارها می‌افتد تا اینکه صاحب ساعت تصمیم می‌گیرد....
مشاهده همه نظرات 152

راهنمای مطالعه کتاب صوتی ساعت من

برای دریافت کتاب صوتی ساعت من و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.