معرفی و دانلود کتاب صوتی ساعت بی‌عقربه

معرفی کتاب صوتی ساعت بی‌عقربه

روایتی از زندگی و مرگ، عدالت و برابری. کارسون مک کالرز در کتاب صوتی ساعت بی‌عقربه به صورت موازی داستان دو زندگی را روایت می‌کند. زندگی اول،‌ متعلق است به ملون که به تازگی متوجه شده به بیماری لاعلاجی مبتلاست و فرصت چندانی برای زندگی ندارد. و دیگری، قاضی سالخورده‌ای‌ست که از همه‌ی رنگین‌پوست‌ها متنفر است. نویسنده با گره زدن سرنوشت آن دو، داستانی جذاب را پیش‌روی مخاطبان خود قرار داده است.

درباره کتاب صوتی ساعت بی‌عقربه:

سال 1961 بود که کارسون مک کالرز (Carson McCullers)‌ کتاب حاضر را منتشر کرد؛ یعنی درست بیست سال پس از انتشار نخستین کتابش،‌ قلب شکارچی تنها. او در رمان ساعت بی‌عقربه (Clock Without Hands) تمام تلاشش را به کار گرفته تا به شیوه‌ای متفاوت از مسأله‌ی نژادپرستی سخن بگوید. او ما را با خود همراه می‌سازد و به شهری کوچک در یکی از ایالت‌های جنوبی آمریکا می‌برد؛ جایی که هنوز بزرگ‌ترین دغدغه‌ی زندگی مردمانش جدایی رنگین‌ پوست‌ها از سفیدپوست‌هاست.

«مرگ برای همه یکسان است. اما هر آدمی به شیوه‌ی خاص خود جان‌ می‌سپارد.»

داستان با این جمله آغاز می‌شود. کارسون مک کالرز در اثر نام‌برده، دو داستان اصلی و چند داستان فرعی را در کنار یکدیگر روایت می‌کند. داستان اول، قصه‌ی زندگی ملون است؛ داروسازی که به تازگی متوجه شده که به سختی بیمار است و فرصت چندانی برای زندگی ندارد. تمام این سال‌ها زندگی ملون به چند چیز محدود بوده: همسر، فرزندش و یک داروخانه که اغلب ساعات عمرش را آنجا گذرانده است.

قصه‌ی دوم، داستان قاضی سالخورده‌ای‌ست که در سال‌های پایانی عمرش سودای رئیس‌جمهور شدن در سر می‌پروراند. او که از رنگین‌پوست‌ها متنفر است، تمامی فعالیت‌هایش را در این راستا شکل می‌دهد. اما مخالفت‌های جستر، نوه‌ی نوجوانش با او ماجرا را به شیوه‌ی گوناگونی رقم می‌زند.

ساعت بی‌عقربه داستان شهر کوچکی‌ست در ایالت جورجیا. حدیث جست‌وجوی معنا و حکایتی بی‌بدیل از عشق و نفرت که تا ثانیه‌ی آخر شما را مجذوب داستان خواهد کرد. اثر حاضر را با خوانش بهناز بستاندوست می‌شنوید.

نکوداشت‌های کتاب صوتی ساعت بی‌عقربه:

- کالرز با چنان همدلی و شناختی قلب آدمی را زیر ذره‌بین گذاشته است که هیچ نویسنده‌ی دیگری به گرد پایش نمی‌رسد. (تنسی ویلیامز)
- یکی از معدود رمان‌نویسان درجه یک زمان ما... (kirkus review)
- باز هم [مک کالر] نوعی غریزه خاص را برای کاوش در مورد چیزهای پنهان در قلب و ذهن آدمی نشان می‌دهد. (New York Herald-Tribune)

کتاب صوتی ساعت بی‌عقربه مناسب چه کسانی است؟

اگر به آثار داستانی کلاسیک علاقه‌مند هستید، کتاب صوتی ساعت بی‌عقربه مناسب شماست.

با کارسون مک کالرز بیشتر آشنا شویم:

این نویسنده، شاعر و رمان‌نویس آمریکایی یکی از مهم‌ترین چهره‌های ادبی ایالات متحده آمریکا در نیمه‌ی دوم قرن بیستم به شمار می‌رفت. او موفق شد تا پایان عمرش 5 رمان، 2 نمایشنامه، 20 داستان کوتاه و یک خودزندگی‌نامه نیمه‌کاره بنویسد.

لولا کارسون اسمیت که نام کارسون مک‌کالرز (Carson McCullers) را برای خود انتخاب کرد، در سال 1917 در جورجیا به دنیا آمد. او در 17 سالگی راهی نیویورک شد تا در رشته‌ی نویسندگی خلاق به تحصیل بپردازد. کارسون در 23 سالگی نخستین رمانش با عنوان قلب، شکارچی تنها را منتشر کرد. این کتاب خیلی سریع با استقبال فراوانی مواجه شد و کارسونِ جوان را به عنوان یک چهره‌ی ادبی معرفی کرد. بسیاری از منتقدان دومین رمان او با نام آواز کافه‌ی غم‌بار را بهترین اثر او دانسته‌اند.

مک‌کالرز کمتر از یک سال بعد دومین اثر خود با نام مهمان عروسی (در جست‌وجوی یک پیوند) را نوشت. کارسون خود براساس این رمان یک نمایشنامه نوشت که در سال 1950 در سالن برادوی اجرا شد و مورد تحسین مردم و منتقدان قرار گرفت.

رمان ساعت بی‌عقربه آخرین اثر او در سال 1960 به چاپ رسید. مک‌کالرز سرانجام در سال 1967 در 50 سالگی بر اثر سکته‌های مغزی پیاپی از دنیا رفت.

در بخشی از کتاب صوتی ساعت بی‌عقربه می‌شنویم:

پس از این رفته رفته تنها و تنهاتر شد، اگرچه زندگی روزمره‌اش مثل قبل بود و تغییر محسوسی نکرده بود. به همسرش نگفت گرفتار چه مخمصه‌ای شده است؛ زیرا نمی‌خواست این داستان غم‌انگیز آن‌ها را دوباره به هم نزدیک کند و به شوهری که سال‌ها بود جایش را به وظایف پدر و مادری داده بود، دوباره بازگردد. آن سال الن سوم دبیرستان بود و تامی هشت سال داشت.

مارتا ملون زن پرانگیزه و پرانرژی‌ای بود که گیسوانش دیگر جوگندمی می‌نمود. مادری خوب و کمک خرج خانواده. در آن روزهای سخت کیک می‌پخت و به مردم می‌فروخت و ملون بسیار راضی بود؛ اما پس از اینکه داروخانه از زیر بار قرض خارج شد و شرایط بهتر شد، مارتا کیک پزی را رها نکرد و حتی برای داروخانه‌های زیادی ساندویچ تهیه می‌کرد؛ ساندویچ‌هایی با بسته‌بندی‌های مرتب و تمیز که نامش هم روی آن‌ها چاپ شده بود. از این راه پول خوبی گیرش آمد و برای فرزندانش شرایط خوبی فراهم کرد و حتی در شرکت کوکاکولا سهام خرید. ملون رفته رفته احساس کرد مارتا دارد زیاده‌روی می‌کند و ممکن است دیگران خیال کنند او از پس هزینه‌های زندگی برنمی‌آید و به همین دلیل غرورش جریحه‌دار شده بود.

فهرست مطالب کتاب صوتی