معرفی و دانلود کتاب صوتی زنی که با من در یک خانه زندگی میکرد
برای دانلود قانونی کتاب صوتی زنی که با من در یک خانه زندگی میکرد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی زنی که با من در یک خانه زندگی میکرد
کتاب صوتی زنی که با من در یک خانه زندگی میکرد از مجموعه داستانهای برگزیده جایزه ادبی اُ. هنری، شامل داستانهای برگزیده سال 2012 است.
داستانهای این مجموعه به خاطر نگاه انسانیشان مورد توجه مخاطبان و منتقدان بودهاند. در این مجموعه مخاطب با چندین داستان کوتاه همراه میشود که هر یک به نوعی تشریح کننده این موقعیت به شمار میروند. برگزیده شدن این داستانها بیشتر به دلیل نگاه انسانی و متفاوت آنها به زیست انسانی در زمین و نیز خلق نگاهی تازه و بدیع به انسانیت بوده است.
مجموعه حاضر، از نقطه نظر نویسندگان انگلیسی زبان در جامعه فرا مدرن معاصر به زیست انسانی و نیز نوع زاویه دید آنها به زندگی و روابط خانوادگی قابل اعتناست و به نظر میرسد این موضوع در انتخاب آنها به عنوان اثر داستانی برگزیده خالی از تأثیر نبوده است.
در داستان نخست از مجموعه با عنوان «زنی که با من در یک خانه زندگی میکرد» نویسنده تلاشی تحسینبرانگیز برای نمایش شیوههای زیستن و همزیستی را به نمایش میکشد. در این اثر با مجموعهای از افراد روبروییم که به نوعی با یکدیگر دارای پیوند انسانی بوده و از این نقطه نظر هر یک در مواجهه با دیگری ناچار از اخذ رفتاری متفات هستند که بتواند زندگی در کنار هم را تجربه کنند.
در داستان دوم با عنوان «ژرفا» روایتی است جذاب از تلاش یک کودک برای درک معنای زندگی در حالی که او با بیماریای مواجه است که زندگی را برای وی بسیار محدود کرده است. او در این وقت اندک فرصت دارد تا رابطه خود را با تمامی نهادههای جهان پیرامونی خود تنظیم و زندگی را با توجه به موقعیتش برای خود تعریف کند.
در داستان «تولدی میان جنگل» مخاطب با فضایی مواجه میشود که طی آن پدر و مادر سعی دارند باور و تصور زیستی خود را بر کودکشان تحمیل کرده و او را از فضای عادی و معمول زندگی اجتماعی خود جدا و بر پایه تصورات خود به زندگی وادارند.
حشام متر نویسنده انگلیسی زبان لیبیاییالاصل که سالهاست در نیویورک زندگی میکند نیز در این مجموعه داستانی با عنوان «نعیمه» منتشر کرده است که در آن شرح تلاشهای یک کودک برای درک ساختار زیستی تعریف شده میان وی و پدر و مادرش است.
از مارک اسلوکا نویسندهای که در سال 2011 و 2012 در فهرست آثار برگزیده جایزه اُ. هنری قرار داشت، داستانی با عنوان «صورتک خرگوش» برگزیده شده که روایت کننده تلاش یک پسربچه برای کشف ساختار فکری و همذات پنداری با پدرش است و در ادامه تلاش او برای پذیرش برخی از مسئولیتهای پدر و نیز آرزو برای قرار گرفتن در موقعیت او به منظور رفع و رجوع کارها را روایت میکند که در قاموس داستان تلاشی است قابل احترام.
داستانهای دیگر این مجموعه نیز هر یک راوی نوعی نگاه تازه و بدیع به زندگی انسانی و انسانیت به عنوان صفتی محوری برای زندگی انسانی است؛ نگاهی که هر زاویه از آن یادآوری نوعی نگاه بدیع و تازه و تحسینبرانگیز به مسئله حیات جسمی و روحی انسانی است که این روزها کیمیایی کمیاب به شمار میرود.
در قسمتی از کتاب صوتی زنی که با من در یک خانه زندگی میکرد میشنویم:
وقتی پیشخدمت رستوران کانال تلویزیون را عوض کرد و گذاشت روی شبکه سی اِن اِن، خبر دستگیری سِرگِی را شنیدند. اسموندور و همسرش که طبق عادت، آخر هفتهها را توی رستورانی در آمستردام سپری میکردند، با نگرانی به صفحه تلویزیون زل زده بودند. این زوج براساس یک قانون نانوشته یکشنبهها به یکی از رستورانهای شهر میرفتند، در آنجا قهوه و شیرینی سفارش میدادند و روزنامه میخواندند. البته مرد به زبان انگلیسی و زن به زبان هلندی. همسر اسموندور با لحنی ناامیدانه پرسید: «حالا دیگر به جز پوتین و دیگر سردمداران حکومت روسیه، رهبران جماهیر شوروی هم تمام پولها را توقیف میکنند، این طور نیست؟»
چهره اسموندور از شدت اضطراب و خشم سرخ شده بود. انگار تمام خون بدنش یکجا دویده بود به سمت صورت. آن قدر حواسش پرت بود که سیگارش را به اشتباه در ظرف شکر خاموش کرد: «احتمالاً». و هر دوشان خوب میدانستند که در آن شرایط، این «احتمالاً» گفتنِ مرد یعنی «بله. حتماً.»
پیشرفت شغلی و مالی سِرگِی در میادین گازی سیبری حتمی بود. آن قدر همه چیز خوب و مرتب بود که اصلاً احتمال شکست و از بین رفتن سرمایه وجود نداشت. ارتباطاتی که او به طور پنهانی با سران مملکت داشت جای هیچ گونه احتمال برای لو رفتن باقی نمیگذاشت. پروژههای او آن قدر موفق بودند که تمام آنهایی که به عنوانی با او نسبت داشتند تمام سرمایه و گیلدرهایشان را دست او سپرده بودند. حتی بعضیها هم از بانک وام گرفته بودند و خانهشان را در ازای باز پرداخت آن به رهنِ بانک سپرده بودند.
در راه برگشتن به خانه، زن مدام فریاد میزد: «این شد آخر و عاقبت ما.» بیشک آن ساعاتی که او یک دستش را در بازوی مرد قلاب کرده و با دست دیگر گره روسریاش را نگه داشته بود و با ناراحتی قدم در راه خانه برمیداشت، تلخترین ساعات آخرین روز هفتهشان بود. هوا هر چه که بود به نظر او سرد و جانسوز میآمد.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی زنی که با من در یک خانه زندگی میکرد |
نویسنده | سالواتور سیبونا، جیم شوپارد، مارک اسلوکا، میروسلاو پنکو، کوین ویلسون، کارل تارو گرینفلد، هاشم متر، وندل بری، استیون میلهاسر، آن پکر |
مترجم | زهرا سلیمی |
راوی | شاهین علایی نژاد، مژگان استواری، مریم محمدی، سیمین وزیر، مصطفی عبدالهی، میلاد طبری، علیرضا سلیمانی، ندا کلکته چی |
ناشر صوتی | انتشارات نیستان |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۹ ساعت |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |