معرفی و دانلود رمان بود، هست، خواهد ماند

معرفی رمان بود، هست، خواهد ماند

در کتاب بود، هست، خواهد ماند، به قلم نازنین فروغی فر، همیشه آخر قصه، رو همون اول قصه لو نمی‌دن. همون جایی که گفتن یکی بود یکی نبود. شاید زندگی شیرین‌تر از انتظارات ما بشه.

فرزند آدم محکوم به سرنوشتی بود که پدر و مادرش برایش رقم زدند. سیبِ دندان زده همه قصه را خراب کرد. آدمیزاد محکوم شد اما سرنوشتش را بر باد نداد. بودند کسانی هم که سرنوشت را بر باد دادند ولی بعدها پشیمان شدند و بعدها درک کردند که می‌تواند راست باشد این کلمات: بود... هست... خواهد ماند.

حسین محکوم به سرنوشتی بود که امیرعلی و تی اِ ریا براش رقم زدن. سیب دندان زده‌ای که قصه زندگی حسین رو خراب کرد، سستی و ناتوانی امیرعلی در مقابل هوی و هوسش بود. حسین محکوم شد. محکوم به دنیا اومدن. حسین بزرگ شد و سرنوشتش رو بر باد نداد. با کمک فرشته‌های نجاتش «آقای فرهاد محتشم، سیویل و سوگل».

سوگل فرزند همان آدم بوده و هست. ولی سرنوشت اون به دست امیرعلی رقم خورد. سیبِ دندان زده‌ای که قصه زندگی سوگل رو خراب کرد، نحوه رویارویی غلط و نادرست امیرعلی با خطاش بود. سوگل محکوم شد. نه تنها به سرنوشتی که امیرعلی براش رقم زد. بلکه محکوم به تمام چیزهای ممکن. ولی سوگل سرنوشت رو بر باد نداد. چون خدا رو داشت و مطمئن بود که خدا همیشه بوده. می‌دونست خطاهای انسانها همیشه باهاشون هست ولی با این توصیفات به این اعتقاد داشت که خدا همیشه با انسان‌ها خواهد ماند.

امیرعلی محکوم به سرنوشتی بود که خودش برای خودش به وجود آورد. سیب دندان زده‌ای که قصه زندگی امیرعلی رو خراب کرد تصورات غلط خودش بود. امیرعلی محکوم به اشتباهات خودش شد. ابتدا سرنوشتش رو به باد داد ولی بعد پشیمون شد و با کمک سوگل فهمید که قبلاً جای خدا رو در... بود... هست... خواهد ماند خالی می‌دیده. بالاخره با کمک سوگل فهمید خدا در تمام لحظات زندگی ما آدما باهامون بوده باهامون هست باهامون خواهد ماند.

و در اینجا بود که طبق حدس خودِ حاج صادق، گفته‌ش اشتباه از آب دراومد. اون گفته بود:

- آخر قصه ما آدما رو همون اول قصه لو دادن. همون جایی که گفتن یکی بود یکی نبود.

گفته حاج صادق اشتباه بود. چون امیرعلی و سوگل با هم زندگی خوبی داشتن و در کنار حسین منتظر تولد دومین پسرشون که اسمش رو می‌خواستن حامی بذارن، بودن. حامی تا 3 ماه دیگه به دنیا میومد و مطمئنا زندگی امیرعلی و سوگل رو شیرین‌تر می‌کرد.