معرفی و دانلود کتاب صوتی دوشنبههایی که تو را میدیدم
برای دانلود قانونی کتاب صوتی دوشنبههایی که تو را میدیدم و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی دوشنبههایی که تو را میدیدم
کتاب صوتی دوشنبههایی که تو را میدیدم نوشته لئا ویازمسکی، داستانی جذاب و فوقالعاده از عشق میان دختری جوان و پیرمردی هشتاد ساله است. این اثر در سال 2017 موفق به دریافت جایزه منتخب خوانندگان فرانسه شد.
رمان دوشنبههایی که تو را میدیدم (Le vieux qui dejeunait seul) با استقبال بسیار خوب خوانندگان و منتقدان و همچنین رسانهها مواجه شد. نشریه بابیلو درباره این اثر مینویسد: «این کتاب زیبا و متأثر کننده است. با شخصیتهایی ماندگار در ذهن، که تنها ایرادش، کوتاه بودن آن است!»
خلاصهای از داستان دوشنبههایی که تو را میدیدم:
کلارا خدمتکار 27 ساله در زندگیاش زخمهای پنهان بسیاری دارد و با خلأ و بحران عاطفی دست به گریبان است. مادرش زمانی که او خیلی جوان بود به آشفتگی روانی دچار و بستری شد. کلارا و پدرش ناچار بودند خودشان زندگیشان را اداره کنند و این موضوع باعث کابوس و هراسی دائمی در او شده بود. او همیشه دوست داشت مادربزرگ و پدربزرگی داشته باشد.
کلارا که بسیار تنهاست، عاشق یکی از مشتریهای پیر رستوران میشود که روزهای دوشنبه به آن جا میآید و یک غذای مخصوص سفارش میدهد، اما چیز زیادی از او نمیداند. اولین برخوردش با آنری، حسهای متفاوت و نویی را در او به وجود میآورد. با خود فکر میکند این پیرمرد هشتاد ساله هم تنهاست و در همان نگاه نخست، مهر او را به دل میگیرد.
کلارای جوان روزها و شبها را با تصور پیرمرد در خیالش میگذراند، شادیها و ترسهایش را در کنار او تصور میکند، شهامتش را در بیان مشکلات زندگیاش میسنجد و در دل آرزو میکند تا موفق شود به او نزدیک شود. پیشخدمت مهربان در نهایت به آرزوی خود دست مییابد و با پیرمرد دیدار میکند. دیداری که خیلی چیزها را تغییر میدهد.لئا ویازمسکی (Lea Wiazemsky) که علاوه بر نویسندگی بازیگر سینما نیز هست، در کتابش داستان زیبایی را روایت میکند که شاید نتوان آن را کاملاً عاشقانه دانست اما پر از لحظههای خاص و درخشانی است که برای مدتها در ذهن شما به یادگار میماند.
در بخشی از کتاب صوتی دوشنبههایی که تو را میدیدم میشنویم:
چه احمقانه! دستبوسی... من دستبوسش شدم! معمولاً وقتی دختری را تا دمِ در خانهاش همراهی میکنم، مخصوصاً اگر از او خوشم بیاید، رویش را میبوسم، یا بالا میروم و نوشیدنی دیگری با او مینوشم. این بازیِ همیشگی من است. اما امشب دلم نمیخواست بازی کنم. با آنکه زیاد نوشیده بودم و حال طبیعی نداشتم، به خودم اطمینان داشتم. یعنی چه اتفاقی افتاده بود؟ دیگر خودم را نمیشناختم. تقریباً ترس برم داشته بود. تمام اصولم را نادیده گرفته بودم. احساس میکردم مرد جدیدی هستم که برای بار دوم متولد شده.
کنارش که راه میرفتم، خوشبخت بودم. لحن صدایش، بدن و نگاهش که گویاتر از کلماتی بود که به ندرت ادا میکرد مرا تحت تأثیر قرار میداد به نظرم دیروز خوشگل بود اما امشب به لعبت زیبارویی میمانست. وزشِ گاه و بیگاهِ باد که موهایش را روی گونهام میریخت، نوازشی بود که قلبم را از شوق آکنده میکرد. ماهها بود که به او فکر میکردم. دلم میخواست تصاحبش کنم، اما امشب فهمیدم چیز دیگری میخواهم. چیزی بیشتر ... چیزی بزرگتر... وجودش شوقی بیانتها در من برانگیخته بود و میترسیدم آنقدر که باید، بزرگ نباشم. احساس میکردم برایش زیادی کمسنوسال و جوانم. نگاهم که میکرد، دستپاچه میشدم، گویی پسرک احمق و بیچارهای بیشتر نیستم اما به حرفهایم که گوش میداد، احساس میکردم قهرمانی بزرگم. در نگاهش هم مهم میشدم و هم ناچیز و کوچک. میترسیدم حرف نابجایی بزنم و به ناگاه او را از دست بدهم.
بعد از شیفت کاریِ شب، در یکی از پاتوقهای همیشگیمان به دوستانم ملحق شدم تا مثل همیشه با اذیت کردن دخترها خوش بگذرانیم. امشب اما هیچ دختری به نظرم زیبا نرسید. برای نخستین بار آنها را همان طوری که بودند، دیدم: با آرایش زیاد و جلف، که مصرف الکل و تور کردن کسی را راهی برای آرام کردن روح سرکششان میدیدند. خشمگین شده بودم و میفهمیدم که هیچ یک از این دخترها نمیتوانند کلارا را از ذهن من بیرون کنند. از بار که بیرون آمدم، لبریز از اطمینانی بودم که کمکم جای خود را به احساس خوشبختی بزرگی میداد.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی دوشنبههایی که تو را میدیدم |
نویسنده | لئا ویازمسکی |
مترجم | صدف محسنی |
راوی | رضا عمرانی، راضیه هاشمی، بهادر ابراهیمی، میلاد تمدن |
ناشر چاپی | بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه |
ناشر صوتی | نشر ماه آوا |
سال انتشار | ۱۳۹۹ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۴ ساعت و ۱۸ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه خارجی |