معرفی و دانلود کتاب صوتی دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد
برای دانلود قانونی کتاب صوتی دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد
کتاب صوتی دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد اثر آنا گاوالدا، مجموعهای از 12 داستان کوتاه است که همهی آنها حول محور زندگی، عشق و مسائل انسانی و احساسی میچرخند.
در کتاب صوتی دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد (I Wish Someone Were Waiting for Me Somewhere)، با داستانهای مختلفی روبهرو میشویم. داستانهایی که بسیار ساده و روان نوشته شده و با وجود سادگی مشغولیت ذهنی مخاطب را در پی دارد.
در حال و هوای سن ژرمن، سقط جنین، این مرد و زن، اُپل تاچ، آمبر، مرخصی، حقیقت روز، نخ بخیه، پسر کوچولو، سالها، تیک تاک و سرانجام، عنوان داستانهای این مجموعه است.
موضوع داستان "در حال و هوای سن ژرمن" در مورد آشنایی یک دختر و پسر جوان است که این آشنایی در یک خیابان صورت میگیرد. "سقط جنین" داستان غمانگیزی که روایتگر زندگی زن بارداری است که بیصبرانه منتظر به دنیا آمدن فرزندش است، اما در نهایت مجبور به کورتاژ جنین خود میشود. "این مرد و زن" روایتگر زندگی زناشویی یک زن و مرد میانسال است. "اپل تاچ" دربارهی زندگی خصوصی یک دختر و افکار و عقایدش است که زندگی او را تحت تاثیر قرار داده است. "آمبر" روایتگر عشق میان دختری عکاس و پسری جوان است. "مرخصی" دربارۀ زندگی دو برادر است، دو برادری که یک در زندگی خود موفق و دیگری در زندگیاش ناموفق است. وجه اشتراک این دو برادر این است که بر سر یک دختر با یکدیگر رقابت میکنند. "حقیقت روز" از روایتی جذاب و پرکشش بهرهمند است و تصادف و عذاب وجدانهای مردی را به تصویر میکشد. "نخ بخیه" در خصوص زن جوان دامپزشکیست که در یک روستا مشغول به کار است. "پسر کوچولو" روایتگر پسری مثبت و به اصطلاح پاستوریزه است که به مرور زمان تغییر شخصیت داده و به شخصیتی منفی تبدیل میشود. "سالها" زندگی مردی را به تصویر میکشد که عاشق دختر جوانی شده که او را رها کرده است، علیرغم ازدواج مرد و با گذشت چندین سال، اما همچنان مرد به فکر عشق دوران جوانیاش است. "تیکتاک" از داستانی عاشقانه بهرهمند است و بین دو کارمند یک شرکت روایت میشود و داستان "سرانجام" آخرین داستان این کتاب صوتی نیز دربارهی خود نویسنده است.
این کتاب پس از انتشار به موفقیت بزرگ در دنیای ادبیات دست یافت. داستانهای آن هم خارقالعادهاند، هم گزنده و در عین حال غمانگیز، جذاب و تا اندازهای غیرمعمول. در هر داستان، عشق مانند زندگی موضوع اساسیست، عشقی که هم دلانگیز و اسرارآمیز و هم دردآور و صدمه زننده است.
بیشتر شخصیتهای داستانها به نوعی دچار روزمرگی و ناراضی از شرایط زندگی هستند و نویسنده به خوبی توانسته است زندگی خالی از شور و شوق آنها را با جملاتی زیبا و دل انگیز به تصویر بکشد. او به خوبی موفق شده است که سادگیهای روزمره و آنچه که دور و برمان میگذرد را در قالب داستانهایی پرکشش بیان کند و به سادگی هرچه تمامتر احساسات شخصیتهای کتاب را روایت کند.
کتاب صوتی دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد به عنوان یکی از پرفروشترین و مشهورترین کتابهای فرانسه به شمار میرود که بلافاصله پس از انتشار مورد استقبال بینظیر مخاطبان قرار گرفت و تاکنون به بیش از 20 زبان زنده دنیا ترجمه شده است و موفق به کسب جوایز متعددی در فرانسه و بلژیک شده است.
آنا گاوالدا (Anna Gavalda) در سال 1970 در بولین پاریس دیده به جهان گشود. وی دوران کودکی پر فراز و نشیبی را پشت سر گذاشت، تا 14 سالگی در کنار پدر و مادر خود با آرامش روزگار را سپری کرد. ناگهان دنیا روی دیگر خود را به او نشان داد، زیرا پدر و مادرش از هم جدا شدند و او و خواهران و برادرانش را به عمهها و خالهها سپردند. بعد از مدتی با بورس تحصیلی به سوربن رفت. در سن 22 سالگی با یک دامپزشک ازدواج کرد ولی بعد از گذشت چند سال همسرش او را ترک کرد.
اما هماکنون آنا گاوالدا یک رماننویس مشهور فرانسوی است. او یکی از نویسندگانی است که طی چند سال اخیر توانسته به یکی از پرمخاطبترین نویسندگان در ایران و جهان تبدیل شود. اکثر داستانهای او رگههایی عاشقانه دارند و در آنها تصاویر پراحساسی از روابط زن و مرد در جوامع امروزی ارائه شده است. تاکید نوشتههای او بر نیازهای عاطفی و خلاءهای عاطفی انسان معاصر است. گاوالدا در داستانهایش زندگی روزمره انسانها را به تصویر میکشد. آنا گاوالدا آثار بسیاری را به رشته تحریر در آورد از جمله آثار وی که در ایران نیز ترجمه شده است میتوان به «من او را دوست داشتم»، «گریز دلپذیر»، «پس پرده» اشاره کرد.
اجرای دلنشین مریم پاکذات در کنار صدای زیبای مجتبی مسافرینژاد، روح و رنگ خاصی به داستانهای کتاب میدهد که آن را از سطح یک کتاب صوتی معمولی بالاتر میبرد و ما را در دنیای بیریای گاوالدا غرق میکند.
در قسمتهایی از کتاب صوتی دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد میشنویم:
«زندگی را آموختم. دسته گلهای کوچک برای همسران و دسته گلهای بزرگ برای معشوقهها.»
«فکر میکردم دیگر به او فکر نمیکنم اما کافی بود لحظهای در محلی کمی آرام، تنها شوم تا دوباره یاد او به سراغم بیاید.»
«مانند همه آدمهایی که تنها زندگی میکنند، من هم شبها هنگام برگشتن به خانه اول به چراغ قرمز کوچک پیغامگیر تلفن نگاه میکردم، حتی آرزو داشتم برایم پیغام گذاشته شده باشد. فکر میکنم هیچکس از این وسوسه در امان نیست.»
«سالها بود که با لطف و مهربانی به دوران جوانیاش نگاه میکرد. همیشه وقتی به او فکر میکرد، همه چیز را نسبی میانگاشت، وانمود میکرد گذشته لبخند بر لبش میآورد و چیزی از آن دستگیرش میشود. اما حقیقت این بود که هرگز چیزی دستگیرش نمیشد.»
«امروز صبح در بلوار سن ژرمن مردی را دیدم. من بلوار را بالا میرفتم و او درست روبروی من پایین میآمد. سمت پلاکهای زوج خیابان بودیم، یعنی سمت خانههای اعیانیتر. دیدم از دور میآید. نمیدانم شاید حالت بیقید قدم زدنش توجهام را جلب کرد یا لبه پالتویش که گویی جلوتر از او حرکت میکرد. خلاصه در بیست متریاش بودم و خوب میدانستم که از دستش نخواهم داد.
چندان هم ناکام نماندم، به یک قدمیام رسید، دیدم نگاهم میکند. لبخندی شوخ طبعانه زدم؛ از نوع لبخندهای الهه عشق رومیها که چون تیری از کمان رها میشود، البته کمی محافظه کارانهتر. او نیز به من لبخندی زد...»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی دوست داشتم کسی جایی منتظرم باشد |
نویسنده | آنا گاوالدا |
مترجم | مینا آذری |
راوی | مریم پاک ذات، مجتبی مسافری نژاد |
ناشر چاپی | انتشارات یوبان |
ناشر صوتی | آوانامه |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۴ ساعت و ۵۷ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |