معرفی و دانلود کتاب صوتی داش آکل
برای دانلود قانونی کتاب صوتی داش آکل و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی داش آکل
کتاب صوتی داش آکل اثر صادق هدایت، یکی از داستانهای مجموعه «سه قطره خون» بود که در سال 1311 به رشته تحریر درآمد. این کتاب که جزو برجستهترین و ماندگارترین داستانهای کوتاه ادبیات فارسی به شمار میرود، داستان جوانمردی را روایت میکند که عاشق دختری به نام «مرجان» میشود.
درباره کتاب صوتی داش آکل:
داش آکل مرد لوطی و با مرام شیرازی است که جوانمردی او در بین مردم شهر محبوبیت و شهرت زیادی دارد. او به مردم فقیر و بیپناه شهر کمک زیادی میکرد و سعی میکرد حق ضعیفان را از زورگویان بستاند. وی رقیبی دارد به اسم «کاکارستم» که گردنکلفتی ناجوانمرد است و از داش آکل نفرت زیادی دارد و همیشه به دنبال فرصتی است که با او درگیر شود و انتقام خود را بگیرد.
وقتی که یکی از اهالی معتبر و بزرگ شهر شیراز به اسم «حاجی صمد» از دنیا میرود، داش آکل برخلاف خواستهاش وصی او میشود. او در این میان به دختر چهاردهسالهٔ حاجی صمد دل میبندد. ولی به دلیل جوانمردی و قولی که به آن مرد داده بود، به مرجان ابراز علاقه نمیکند و این عشق را در دل خود مخفی نگه میدارد. بعد از مدتی طوطی میخرد و درد دلش را به او میگوید تا کمی دلش آرام بگیرد.
از آن به بعد داش آکل دیگر مثل سابق نیست و از جمع گوشهگیری میکند. بیشتر وقت او صرف نگهداری و نظارت بر اموال حاجی صمد و خانواده او میشود و دیگر با لوطیهای دیگر دعوا و تنشی ایجاد نمیکند. تا زمانی که برای مرجان خواستگار آمد و داش آکل وظیفه خود دانست که برایش جهیزیه آماده کند و او را به خانهٔ بخت بفرستد. در شب عروسی مرجان، داش آکل بعد از اینکه حسابی مست میکند، با کاکارستم گلاویز میشود و از او چاقو میخورد.
فردای آن روز قبل از اینکه جان بسپارد، طوطیاش را به پسر حاجی صمد واگذار میکند. بعد از آن مرجان که به قفس طوطی نگاه میکرد، ناگهان شنید که طوطی با صدایی غمگین میگفت: «مرجان... تو مرا کشتی... به کی بگویم... مرجان... عشق تو... مرا کشت.»
صادق هدایت داستان داش آکل را به همراه ده داستان دیگر در مجموعه کتاب سه قطره خون نوشت. مسعود کیمیایی در سال 1350 فیلم سینمایی به همین نام با اقتباس از این داستان ساخت. همچنین در سال 1396 فیلمی جدید با اقتباس از این داستان به کارگردانی محمد عرب ساخته شد.
کتاب صوتی داش آکل مناسب چه کسانی است؟
علاقهمندان به داستانهای کوتاه عاشقانه ایرانی از شنیدن این داستان لذت خواهند برد.
صادق هدایت را بیشتر بشناسیم:
او نویسنده بزرگ ایرانی و یکی از اولین بنیانگذاران ادبیات داستانی مدرن ایران بود که آثار برجستهای از خود به جا گذاشته است. صادق هدایت (Sadegh Hedayat) در خانوادهای صاحب منصب و اهلقلم به دنیا آمد و در سال 1281 تحصیلات را از دارالفنون آغاز کرد و پس از مدتی وقفه، در مدرسهٔ فرانسوی سنلویی آن را ادامه داد. در آنجا بود که با فرهنگ و ادبیات غربی آشنایی بیشتری پیدا کرد و برای مجلات فرانسوی مینوشت.
این داستاننویس مشهور تا به حال چندین خودکشی ناموفق در زندگیاش داشته که اولین بار در شهر پاریس اتفاق افتاد و میخواست خودش را در رودخانهای غرق کند و براساس گفتههای دوستانش، دلیل آن شکست عاطفیاش بوده است.
پس از آن به ایران بازگشت و نویسندگی را به طور جدیتر ادامه داد و ملاقات و آشنایی با بزرگ علوی، مجتبی مینوی و مسعود فرزاد، سبب تشکیل گروهی به نام ربعه شد که میزبان روشنفکران و ادبیان بزرگ ایرانی بود. درواقع بیشتر آثار منتشر شده از هدایت، در دهه بیست شمسی بوده و کتابهای ارزشمندی را نیز به فارسی ترجمه کرده و حتی او اولین فردی به شمار میرود که متونی را که به زبان پهلوی (پارسی میانه) نوشته شده بودند، به فارسی امروزی برگردانده است.
او در همان دوران به خاطر نوشتن داستانهایی انتقادی که مسائل اجتماعی و اقتصادی را هدف گرفته بود، در سال 1314 به عنوان یکی از نخستین ممنوع القلمهای ایران لقب گرفت و پس از فشارها و سانسورهای داخلی، مدتی به کشور هندوستان سفر کرد و با ادبیات و فرهنگ شرقی آشنا شد و این سفر تاثیر زیادی بر روی افکار و نوشتههای این نویسنده گذاشت. ازجمله آثار مهم و تأثیرگذار هدایت میتوان به «سه قطره خون»، «علویه خانم»، «بوف کور» و «سگ ولگرد» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب صوتی داش آکل میشنویم:
هنگامیکه داش آکل واردِ بیرونیِ حاجی صمد شد، ختم را ورچیده بودند، فقط چند نفر قاری و جزوهکش، سر پول کشمکش داشتند. بعد از اینکه چند دقیقه دم حوض معطل شد، او را وارد اتاق بزرگی کردند که ارسیهای آن رو به بیرون باز بود. خانم آمد پشت پرده و پس از سلام و تعارف معمولی، داش آکل روی تشک نشست و گفت: خانم سر شما سلامت باشد، خدا بچههایتان را به شما ببخشد.
خانم با صدای گرفته گفت: همان شبی که حال حاجی به هم خورد، رفتند امامجمعه را سر بالینش آوردند و حاجی در حضور همهٔ آقایان، شما را وکیل و وصی خودش معرفی کرد، لابد شما حاجی را از پیش میشناختید؟
- ما پنج سال پیش، در سفر کزرون باهم آشنا شدیم.
- حاجی خدابیامرز همیشه میگفت اگر یک نفر مرد هست فلانی هست.
- خانم! من آزادی خودم را از همهچیز بیشتر دوست دارم، اما حالا که زیر دین مرده رفتهام، به همین تیغهی آفتاب قسم، اگر نمردم به همهی این کلم به سرها نشان میدهم.
بعد همینطور که سرش را برگردانید، از لای پردهی دیگر دختری را با چهرهی برافروخته و چشمهای گیرندهی سیاه دید. یک دقیقه نکشید که در چشمهای یکدیگر نگاه کردند، ولی آن دختر مثلاینکه خجالت کشید، پرده را انداخت و عقب رفت. آیا دختر خوشگل بود؟
شاید، ولی درهرصورت چشمهای گیرندهی او کار خودش را کرد و حال داش آکل را دگرگون نمود، او سر را پایین انداخت و سرخ شد..
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی داش آکل |
نویسنده | صادق هدایت |
راوی | حسین نصیری |
ناشر صوتی | انتشارات گیوا |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۳۳ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان عاشقانه ایرانی |