معرفی و دانلود کتاب صوتی داستان‌های کوتاه هرتا مولر

معرفی کتاب صوتی داستان‌های کوتاه هرتا مولر

کتاب صوتی داستان‌های کوتاه هرتا مولر، 18 داستان جذاب و حیرت‌انگیز از این نویسنده برنده جایزه نوبل است که آن‌ها را براساس خاطرات و تجربیات دوران کودکی خود در حومه کشور رومانی به تصویر کشیده و شباهت زیادی به زندگی‌نامه دارد. این مجموعه داستان در سال 1985 برنده جایزه برمر شده است.

درباره کتاب صوتی داستان‌های کوتاه هرتا مولر:

هرتا مولر این مجموعه داستان را از زبان کودکی حکایت می‌کند که واقعیت و خیال، کابوس‌ها و خنده‌های تلخ را درهم تنیده است. نویسنده زندگی بین کشاورزان پریشان و ناامید و حال و هوای ماتم‌بار آن دوران سخت رومانی را به تصویر می‌کشد. این کتاب را می‌توان مجموعه‌ای از داستان‌های شخصی با برداشت‌های کودکانه مولر از زندگی در روستا به شمار آورد. او موفق شده زندگی آشفته و سردرگم کودک حاضر در داستان‌ها را به خوبی انتقال دهد و در عین حال خشونت و فساد زندگی در یک کشور ستمگر را به درستی به تصویر بکشد.

این مجموعه 18 داستان به‌هم پیوسته دارد که در کنار هم بخشی از زندگی کاراکترهای داستانی را روایت می‌کنند. کتاب پیش رو شامل قصه‌هایی با نام‌های حمام اشوبیش، خانواده من، زمین پست، گلابی گندیده، تانگوی آتشین، پنجره، مرد و قوطی کبریت، فرق سر آلمانی و سبیل‌های آلمانی، آن روز ماه می، سپورهای خیابان، وقایع یک روستا، عقیده‌ها، این‌گه، آقای وولت اشمان، پارک سیاه، روز کار، اتوبوس بین راه و مادر، پدر و پسر کوچولو است.

جوایز کتاب صوتی داستان‌های کوتاه هرتا مولر:

- برنده‌ جایزه‌ اسپکته 1984
- برنده جایزه برمر 1985

نکوداشت‌های کتاب صوتی داستان‌های کوتاه هرتا مولر:

- اثری با اصالت و قدرت چشمگیر. (Kirkus Reviews)

- این یک کتاب کاملاً شخصی است، همان‌قدر که در مورد حماسه‌های خانوادگی خود مولر و همچنین ترس‌های اجتناب‌ناپذیر کمونیسم است. این یک موفقیت مهم در ادبیات معاصر اروپای شرقی به شمار می‌رود. (Library Journal)

- این 18 داستان لحنی خوش‌آهنگ اما هوشیارانه دارند و فضای اجتماعی بسیار ظالمانه‌ای را طنین‌انداز می‌کنند. بیشتر این داستان‌ها امپرسیونیستی با جزئیات نفسگیر و بدون خیال‌پردازی هستند. (Publishers Weekly)

کتاب صوتی داستان‌های کوتاه هرتا مولر به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر به داستان کوتاه و ادبیات اروپا علاقه‌مند هستید، هرگز این کتاب را از دست ندهید.

با هرتا مولر بیشتر آشنا شویم:

هرتا مولر (Herta Muller) در سال 1953 میلادی در یکی از روستاهای رومانی چشم به جهان گشود و در حال حاضر نیز در آلمان ساکن است. او کودکی و جوانی‌اش را در دوران حکومت پرتنش نیکولای چائوشسکو گذراند.

مولر ابتدا در رشته‌ زبان‌ آلمانی به تحصیل پرداخت و سپس در آلمان به عنوان مترجم و معلم فعالیت کرد و حتی بارها به خاطر عدم همکاری با سرویس‌های امنیتی رومانی تهدید به مرگ و از کار خود اخراج شد. اولین کتاب او به زبان آلمانی در سال 1987 به چاپ رسید.

هرتا مولر به دلیل صراحت گفتار در کتاب‌هایش، جایزه نوبل ادبیات را از طرف آکادمی نوبل دریافت کرد. او پس از دریافت این جایزه طی صحبت‌هایی بیان کرد که هنگام نگارش نخستین کتاب‌های خود مجبور بوده است با ویراستار آلمانی‌اش در جنگل‌های دورافتاده ملاقات کند تا کسی نتواند گفتگوی آن‌ها را بشنود. هرتا مولر تاکنون جوایز ادبی بسیاری مانند: جوایز ادبی کافکا، کنراد، برلین و... را از آنِ خود کرده است.

در بخشی از کتاب صوتی داستان‌های کوتاه هرتا مولر می‌شنویم:

رنگ باغ‌ها سبز تند و روشن است و نرده‌ها جاری در سایه‌های نمناک، برهنه و درخشان در پرواز بر پنجره‌ها از خانه‌ای به خانه‌ای. برج کلیسا می‌چرخد، صلیب قهرمانان شهید می‌چرخد، اسم قهرمان‌ها طولانی و ناخواناست. کتی اسم‌ها را از پایین به بالا می‌خواند. می‌گوید سومین نام از پایین پدربزرگ پدری من است. مقابل کلیسا صلیب می‌کشد. برکه کنار آسیاب می‌درخشد. خوراک مرغابی‌های وحشی به رنگ چشم‌های سبزرنگ است.

کتی می‌گوید نیزار آشیانه یک مار بزرگ است. نگهبانِ شب مار را دیده. روزها ماهی و اردک می‌خورد. شب‌ها وول می‌خورد تا آسیاب، و سبوس و آرد می‌خورد. آرد ‌مانده از بزاق مار خیس است. آسیابان آرد را می‌ریزد توی برکه چون که سمی است.

مزرعه‌ها خوابیده‌اند بر روی شکم اما روی ابرها با سر ایستاده‌اند. ریشه گل‌های آفتابگردان گره می‌خورد دور ابرها. دست‌های پدر فرمان ماشین را می‌چرخاند. موهای پدر را می‌بینم از پنجره کوچک در پشت کارتن گوجه‌فرنگی. سرعت ماشین زیاد است. در دوردست‌ها دهکده محو می‌شود در رنگ آبی و من دیگر برج کلیسا را نمی‌بینم.

فهرست مطالب کتاب صوتی