معرفی و دانلود کتاب صوتی خانهی ابر و باد
برای دانلود قانونی کتاب صوتی خانهی ابر و باد و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی خانهی ابر و باد
فرشته مولوی در کتاب صوتی خانهی ابر و باد، با لحن و قلم متفاوت و منحصربهفرد خود، آشوبها و هرج و مرجهای دوران انقلاب و زندگی چندین جوان عصیانگر را به تصویر میکشد که علیه شاه قیام کردهاند و دست به تظاهرات و اعتراض میزنند.
درباره کتاب صوتی خانهی ابر و باد:
رویدادهای این کتاب که در دهه 1980 روی میدهد، کابوسهای نسل جوان در دوران شاه را روایت میکند. این جوانان علیه استبداد دیکتاتور زمانهشان قیام کرده و خودشان را در حصار رژیم طاغوت گرفتار نکردهاند. همچنین در این اثر آداب و سنن و فرهنگ ایرانی در چند دهه اخیر را در داستانش مرور میکند و ارتباطات انسانی در خانواده و جامعه را به نمایش میگذارد.
کتاب صوتی خانهی ابر و باد (The house of cloud and wind) به چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر به داستانهای ایرانی یا درونمایه اجتماعی و سوررئال علاقهمند هستید، این کتاب را از دست ندهید.
با فرشته مولوی بیشتر آشنا شویم:
فرشته مولوی مترجم، روزنامهنگار، نویسنده و پژوهشگر ایرانیست که در 28 شهریور سال 1332 در تهران متولد شد. او فعالیت پژوهشی خود را از سال 1355 در کتابخانه ملی آغاز کرد و در سال 1377 به پایان رساند و به کانادا مهاجرت کرد.
او در کتابخانه استرلینگ دانشگاه ییل آمریکا از سال 2004 تا 2006 در سِمَت کتابدار و کتابشناس فارسی برای قسمت خاورمیانه کتابخانه مرکزی این دانشگاه به مجموعهسازی پرداخت و خدمات پژوهشی بسیاری به دانشجویان و استادان ارائه داد.
مولوی چندین سال نیز در شهر تورنتو به تدریس ادبیات و زبان مشغول شد. او در کنار نگارش رمان و داستان کوتاه مقالههای فراوانی در مجلات و روزنامههای ایران و خارج از کشور منتشر کرد و چند داستان کوتاه نیز به زبان انگلیسی نوشت.
فرشته مولوی تا به حال، چند دو مجموعه جستار، مجموعه داستان، یک کتابشناسی، چهار رمان و چند کتابِ ترجمه به چاپ رسانده است. رمان دو پرده فصل او موفق به دریافت لوح تقدیر مهرگان ادب شد.
در بخشی از کتاب صوتی خانهی ابر و باد میشنویم:
زهرا خودش را روی زمین رها کرد. خاور دوباره خم شد و به زحمت بلندش کرد. چیزی، سخت گلویش را میفشرد. دندانهایش را روی لب پایینش فشرد و زیر لب گفت: «بیچاره! چی به سرت آوردن؟»
موی زهرا که بوی عرق و چربی میداد توی صورت خاور میخورد. محسن که پیش دویده بود با دیدن آن دو پس رفت و گوشه دیوار ایستاد. قلب خاور میخواست از جا کنده شود. عرقریزان زهرا را به ایوان کشاند. عزیز ایستاده بر جایش خشک شده بود. باورش نمیشد.
عزیز: «بیاید کمکش کنید. حالش خوب نیست. چرا وایسادید؟»
عزیز یکهو جیغی کشید و توی سرش کوبید و چمباتمه زد و بِروبِر به خاور نگاه کرد. خاور زهرا را روی زیلو نشاند و به محسن گفت: «محسنجون مامانت مریضه. بیا برو تو اتاق یه ملافه و بالش بیار.» بچه که حالا ترسش ریخته بود و با کنجکاوی سراپای زهرا را برانداز میکرد، تکانی نخورد. خاور تشرزنان گفت: «بدو برو دیگه». محسن دوید و ملحفه و بالش آورد. خاور کلافه از زنجموره عزیز در دل خداخدا میکرد رحیم یا ایوب از راه برسند. نگران این هم بود که مبادا کوکب از خواب بیدار شود. زهرا خودش را توی دستهای او رها کرده بود.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی خانهی ابر و باد |
نویسنده | فرشته مولوی |
راوی | الناز شجاعی |
ناشر چاپی | نشر افکار |
ناشر صوتی | واوخوان |
سال انتشار | ۱۴۰۰ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۶ ساعت و ۵۱ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |