معرفی و دانلود کتاب صوتی خاطرات اردیبهشت

معرفی کتاب صوتی خاطرات اردیبهشت

کتاب صوتی خاطرات اردیبهشت نوشته جعفر مدرس صادقی، روایتگر روزهای زندگی پیرمردی جنگجو و چالشگر در ماه اردیبهشت است.

کتاب خاطرات اردیبهشت داستان مردی است که همچنان خود را جوان می‌پندارد. می‌خواهد با تمام دنیا بجنگد و همه را شکست دهد. دوست دارد چیزهایی را که می‌خواهد به راحتی به دست آورد. او نمونه‌ای از یک انسان امروزی است. فردی که کارهای بسیاری را در زندگی‌اش انجام نداده و حسرت‌ها و حرف‌های نگفته و کارهای انجام نداده بسیاری دارد.

او از خود نزد دیگران تصویر یک مرد لجوج، یک‌دنده و بی‌حوصله را ساخته و اطرافیانش انجام بسیاری از کارها را مناسب سن و سال و شأن او نمی‌دانند و آن‌ها را سبک‌سرانه می‌شمارند. با این وجود او به مرحله‌ای از زندگی‌اش رسیده که دیگر علاقه‌ای به سنجیدن و سبک سنگین کردن حرف‌ها و رفتارهایش ندارد. او به حالتی دست یافته که گویی کسی او را نمی‌بیند و توجهی به او ندارد، درست مثل یک شبح. به هر طرف که می‌خواهد می‌رود و هر کاری که دوست دارد می‌کند و کسی با او کاری ندارد.

جعفر مدرس صادقی اثر خود را مانند کتاب‌های پیشین خود با ضمیر اول شخص روایت می‌کند. این کتاب از نثری آهنگین و روان برخوردار است. صادقی با استفاده از طنز موقعیت و زبانی شخصیت‌ها، دیالوگ‌های کنایه‌وار و سفر به خواب‌ها و کابوس‌های راوی توانسته اثر خود را جذاب و شنیدنی کند.

سهل و ممتنع بودن مهم‌ترین خصیصه این کتاب صوتی است. تمامی حوادث و اتفاقات داستان اعم از سیر خاطرات، روابط بین آدم‌ها و شخصیت‌های آشنا، کاملاً برای شما باورپذیر است. جعفر مدرس صادقی بدون پیچیده نوشتن و با ساده‌گویی هر چه تمام‌تر و بدون استفاده از شیطنت‌های زبانی و روایی، شما را از سطحی آشنا و مبتذل به یک سطح عمیق‌تر که ترس‌ها و امیدها و آرزوهای آدمی را در خود دارد می‌برد و با زندگی و چرایی آن مواجه می‌کند.

کتاب صوتی خاطرات اردیبهشت به تنهایی انسان اشاره می‌کند و به تقلا و تلاش پیرمردی برای فرار از تنهایی می‌پردازد. پیرمرد که همسرش را از دست داده، قصد دارد به‌روز باشد تا بتواند همچنان مانند دوران جوانی‌اش رفتار کند اما این به‌روز شدن دردناک، دردسرساز، مضحک و تأثربرانگیز است. در واقع این به‌روز شدن نه تنها فرار از سنت به مدرنیته نیست بلکه یک نوع درجا زدن است. پیرمرد مردی کاملاً سنتی نیست اما تصور می‌کند برای زنده ماندن و رفع نیازهای روحی و روانی باید مطابق با سلیقه روز جامعه عمل کند هر چند که در دل از این موضوع خوشحال نیست.

تمامی شخصیت‌های کتاب از شخصیت اصلی تا شخصیت‌های فرعی به نوعی تنها و سرگردان و سردرگم‌اند. نویسنده به خوبی ترس از مرگ و مردن را در لایه‌های زیرین اثرش گنجانده و از همان ابتدای داستان، راوی مرگ را در کنار خود احساس می‌کند و با آن دست به گریبان است.

جعفر مدرس صادقی تلاش کرده با دیالوگ‌ها و موقعیت‌های طنزی که در کتابش خلق می‌کند، بسیاری از مسائل زندگی را به تمسخر و انتقاد بگیرد. از نوشته روی سنگ قبر همسر راوی تا وضعیت دید و بازدیدهای عید نوروز، بحث‌های سیاسی، کتاب و کتاب‌خوانی، مجالس و نشست‌های هنری و...

با جعفر مدرس صادقی بیشتر آشنا شویم:

جعفر مدرس صادقی در سال 1333 در اصفهان متولد شد و در سال 1351 برای ادامه تحصیلات خود به تهران رفت. او کار مطبوعات را از سن 23 سالگی و با گزارش‌نویسی در روزنامه اطلاعات شروع کرد و بعدها به کار ترجمه هم مشغول شد. اولین داستان کوتاهش در ماهنامه رودکی و در تیرماه 1352 و نخستین کتابش به نام بچه‌ها بازی نمی‌کنند در تابستان 1359 به چاپ رسید. عمده شهرت او به دلیل نوشتن رمان گاوخونی است. این رمان به زبان‌های مختلف ترجمه شده و بهروز افخمی نیز فیلمی بر اساس این کتاب ساخته است.

او علاوه بر نوشتن کتاب به کار ترجمه هم می‌پردازد و تاکنون داستان‌های کوتاهی از شرلی جکسون، آن بیتی، جان آپدایک، آن تایلر، توبیاس ولف، کازوئو ایشی‌گورو و ریموند کارور ترجمه کرده است.

از دیگر آثار او می‌توان به بهشت و دوزخ، سفر کسری، بچه‌ها بازی نمی‌کنند، آن طرف خیابان، وقایع اتفاقیه و کافه‌ای کنار آب اشاره کرد.

در بخشی از کتاب صوتی خاطرات اردیبهشت می‌شنویم:

تهمینه که آمد، نشسته بودم پشت میز کارم و یک تپه کاغذ پاره‌پوره ریخته بود روی میز و زیر میز و کف اتاق هم. همه جا پر از پاره‌کاغذ بود. از همان دقیقه‌ای که با طاها گلاویز شده بودم، تلفن بنا کرده بود به زنگ زدن. معلوم بود تهمینه است اما فرصت نبود جواب بدهم. بعد دوباره زنگ زد، سه‌باره، پشت سر هم. بعد به موبایلم زنگ زد. جواب ندادم. معلوم بود به همین زودی‌ها سروکله‌اش پیدا می‌شود.

وقتی که از دم در صدای جیغش را شنیدم، تازه یادم افتاد چه اتفاقی افتاده است. یکی دو ساعتی بود توی اتاق کارم بودم و مشغول پاره کردن کاغذها. دسته‌دسته پاره می‌کردم اما هر دسته‌ای را که پاره می‌کردم، اول یک نگاهی می‌انداختم که ببینم چی بود که دارم پاره می‌کنم. دست‌نوشته و تایپ‌شده هر چه بود، همه را از دم پاره کردم. نمی‌خواستم چیزی به دست کسی بیفتد.

فهرست مطالب کتاب صوتی