معرفی و دانلود کتاب خاتون معطر: شیانگ فی

معرفی کتاب خاتون معطر: شیانگ فی

لیلا امانی در کتاب خاتون معطر از مجموعه‌ی سه گانه عطر، ماجرای خواهر و برادری را روایت می‌کند که در جریان اقدام اعتراضی مسلمانان در مقابله با امپراتوری چین، گروگان گرفته می‌شوند؛ داستانی خواندنی از رویارویی مسلمانان با سایر تمدن‌ها و ادیان، موضوعی که تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است.

درباره کتاب خاتون معطر:

دربار امپراتوری چین جیان لونگ، جایی‌ست که داستان این کتاب در آن روایت می‌شود. آفاق و برادرش محمد، در حین شورش مسلمانان علیه امپراتور، توسط خواجه‌های دربار در شرایط خاصی گروگان‌ گرفته شده‌اند. حضور آن‌ها در دربار اتفاقاتی را رقم می‌زند که نشان‌دهنده‌ی پافشاری مسلمانان تا پای جان، برای برپایی عدالت است.

در حالیکه عطر ناب محمدی دین اسلام، تمام هستی را فراگرفته است؛ ذرات پراکنده‌ی این عطر یگانگی، بر روح و روان آدمیان می‌نشیند و معنای تازه‌ای به زندگی می‌بخشد. این کتاب که دومین جلد از مجموعه سه گانه معطر به شمار می‌آید فقط پیرامون زنان نیست؛ قسمتی از آن به افرادی می‌پردازد که برای همین یگانگی، جان خود را فدا کرده‌اند. برادر خانم خوشبو در کتاب خاتون معطر، کسی است که به درک عمیقی از حقیقت رسیده و از افراد دوست داشتنی داستان است؛ با این حال او سکوت اختیار کرده تا با هنرش در جستجوی آزادی، فریاد اعتراض سر دهد.

درباره مجموعه سه گانه عطر:

این مجموعه به روایت موضوعاتی می‌پردازد که کمتر کسی به آن توجه کرده است. منظور از عطرهای زندگی، عطرهایی‌ست که آدمی را به سمت مسیری می‌برند که بتواند بهترین راه را برای ادامه‌ی زندگی کشف کند. دین اسلام نیز، به عطر روح‌نواز حضرت محمد (ص) مزین شده است.

کتاب خاتون معطر برای چه کسانی مناسب است؟

علاقه‌مندان به رمان‌های مذهبی و تاریخی از مطالعه‌ی این کتاب لذت خواهند برد.

لیلا امانی را بیشتر بشناسیم:

او متولد سال 1366 در همدان و فارغ‌التحصیل رشته حقوق است. امانی از سال 1394 در زمینه‌ی داستان‌نویسی فعالیت خود را شروع کرده و در خانه‌ی رمان همدان عضو است. از او آثار گوناگونی به عنوان مقالات، یادداشت و نقد در حوزه ادبیات فانتزی انتشار یافته است. همچنین این نویسنده چندین کتاب از قبیل محافظین تپه و درخت مکاشفه‌گر را در ژانر فانتزی به رشته تحریر درآورده است. امانی موفق به دریافت افتخارات متعددی از جشنواره‌های ادبی همچون «مهراوه جوان سوره»، «ادبی استان همدان» و «داستان شهرکرد» شده است.

در بخشی از کتاب خاتون معطر می‌خوانیم:

عقاب جزیره گوشه‌نشین شده است. میلی به خوردن غذا ندارد. تکّه‌های گوشت را دیگر با منقار تکّه نمی‌کند. چنگال‌هایش را به چوب قفس گره می‌کند به جای دوری خیره می‌شود. نمی‌دانم با من قهر کرده یا می‌خواهد آرام بمیرد. نمی‌توانم مرگش را تحمّل کنم. در قفس را باز می‌کنم اما میل پریدن ندارد. ظرف آب عقابم را پُر می‌کنم. صدای هیاهوی مردان از پشت دروازه باعث می‌شود عقابم گردنش را بلند کند، اما بعد سرش را میان پرهایش مخفی می‌کند.

بدترین چیزی که در این قصر مسخره اتّفاق می‌افتد، وقتی که دیگر چیزی زیبا جلوه نمی‌کند. حتّی مراسم کشتی‌گیری مردان. صبح مراسم کشتی‌گیری بود. امپراتور لیان جونگ علاقهٔ زیادی به این مراسم دارد. از صبح زود مردها فقط با یک نیم‌تنه روبان‌های قرمز را به چوب‌های خیزران بسته‌اند و آن را می‌رقصانند. می‌دوند و روبان را مثل بادبادک می‌چرخانند. دایی‌سو را هم بین مردهایی که می‌دویدند دیدم. دایی‌سو هم مثل دیگران یک زندگی داخل قصر دارد، یک زندگی بیرون از قصر. همهٔ زندگی بیرون از قصر را دوست دارند. این دوگانگی مثل یک موریانه است که وجود همه را می‌جَوَد. وقتی نتوانی خودت باشی دوگانگی آزارت می‌دهد نمی‌گذارد لذّت زندگی را داشته باشی.

وقتی روبان‌های قرمز می‌چرخیدند خیالم سمت کوهستان رفته بود. دوست داشتم همسری شبیه دایی‌سو داشته باشم. با او به اسب‌سواری و شکار می‌رفتم. عقاب و قوش را رها می‌کردیم تا شکار را بگیرد. دایی‌سو قدِ بلندی دارد، بازوهایش هرکدام به اندازهٔ یک هندوانه بزرگ است. او هرسال قهرمان مراسم کشتی‌گیری است. نمی‌دانم ازاینکه هرسال قهرمان می‌شود خسته نمی‌شود. همان حس تکراری، همان هورا کشیدن سالیانه.

دایی‌سو متوجّه نگاه من شد. اما جواب نگاهم را نداد. احساس کردم آن‌لحظه قلبم شکست. می‌دانم به‌خاطر این است که چهرهٔ زیبایی مثل زنان دیگر ندارم، حتّی نمی‌توانم شبیه بانو پوپی شوم یا حتّی حرکات دلبرانه داشته باشم. من دختر کوهستان بودم. اینجا جای من نیست. این حرف را با خودم داد می‌زدم که صدایی شنیدم. صدای خودم نبود.