معرفی و دانلود کتاب صوتی جاسوس اول شخص

معرفی کتاب صوتی جاسوس اول شخص

سام شپارد در آخرین اثر خود که واپسین کلمات مکتوب او در روزهای پایانی عمرش هستند، داستان مردی را روایت می‌کند که در آستانه‌ی مردن است. کتاب صوتی جاسوس اول شخص بازنمایی وضعیتی است که خود نویسنده هنگام نگارش این اثر به آن دچار بوده است.

درباره‌ی کتاب صوتی جاسوس اول شخص

سام شپارد (Sam Shepard) کتاب جاسوس اول شخص (Spy of the First Person) را در روزهای پایانی زندگی خود و در بستر مرگ نوشته است. او تا آخرین ساعات عمر خود به نوشتن این کتاب پرداخت و در حالی که از بیماری سختی رنج می‌برد، از مرگ مهلت خواست تا آخرین اثر خود را به سرانجام برساند. شپارد در مراحل اولیه‌ی بیماری با ضبط کردن صدای خود از خانواده‌اش می‌خواست تا متن را پیاده کنند. اما رفته‌رفته با گسترش بیماری مجبور شد کتاب را کلمه به کلمه برای خانواده‌اش دیکته کند و اینگونه بود که در نهایت رنج و سختی شپارد توانست آخرین اثر خود را به دست ما برساند.

شپارد در این کتاب ماجرای زندگی مردی را روایت می‌کند که بی‌شباهت به وضعیت خودش نیست. این مرد که در تمام کتاب نامی از او نمی‌دانیم، مشغول دست‌وپنجه نرم کردن با بیماری سختی است. او در حالی که اغلب روز روی یک صندلی گهواره‌ای در ایوان خانه‌اش می‌نشیند، گاهی یک لیوان چای سرد می‌خورد، گاهی با خودش حرف می‌زند و گاهی جزئیات اطرافش را به‌دقت برانداز کند. فرزندان و خواهران مرد گاهی به دیدن او می‌آیند به حرف‌های او گوش می‌دهند. حرف‌هایی که آمیزه‌ی واقعیت و خیال هستند؛ چنان که تمیز آن‌ها گاهی برای شنوندگان حرف‌های او در داستان و ما مخاطبان سخت به نظر می‌رسد.

مرد بی‌نام در طول کتاب و در حالی که مشغول انجام آزمایشات و درمان‌های پزشکی است، خاطرات خود را از ماجراجویی‌ها و سفرهایش روایت می‌کند. اما جز او پای راوی دیگری هم در میان است که از او هم نامی نمی‌دانیم. در فصل‌های مختلف این رمان که برخی از آن‌ها به کوتاهی تنها چند جمله هستند، این دو راوی به مشاهدات خود از یک پدیده می‌پردازند. راوی دوم همسایه‌ی کنجکاو راوی اول است و به‌دقت جزئیات زندگی او را زیر نظر دارد. راوی اول توسط راوی دیگری زیر نظر گرفته شده است. آیا این دو مرد یک نفر هستند؟ با هم نسبتی دارند؟ اصلاً عنوان کتاب به کدام‌یک از این دو ارجاع دارد؟ شپارد به طرح این سؤالات علاقه‌مند است اما چندان به دنبال پاسخ دادن به آن‌ها نیست.

در تئاتر «احمق برای عشق» که شپارد آن را نویسندگی و کارگردانی کرده است، پیرمردی مرموز وجود دارد که روی یک صندلی گهواره‌ای نشسته است. برخی از منتقدان معتقدند که راوی بی‌نام جاسوس اول‌شخص همان پیرمرد است و صندلی گهواره‌ای همان. با این تفاوت که پیرمرد حالا به‌سبب بیماری شرایط بغرنجی را تجربه می‌کند.

نکوداشت‌های کتاب صوتی جاسوس اول شخص

- درگیرکننده. یک خودنگاره‌ی تب‌آلود وصیت‌نامه‌وار. (الیزابت وینسنتلی، Newsday)

- شپارد در این کتاب با دقتی فوق‌العاده، هم جنب‌وجوش دائمی طبیعت و هم رکود بیماری را به تصویر می‌کشد. (دانا سیمن، Booklist)

- زیبا، بی‌تکلف، بامزه و تأثیرگذار. ظریف اما قدرتمند. کتاب خواننده را به‌آرامی تا لبه‌ی زندگی و مرگ همراهی می‌کند. (هفته‌نامه‌ی ناشران)

- این صدای شپارد است. او به شخصیت‌هایش اجازه می‌دهد رازهایشان را حفظ کنند، حتی اگر حقایق جاودانه‌ای را فاش کنند. جاسوس اول شخص یک تک‌گویی شیوا با پایانی خیره‌کننده است. (لو جی. ویتینگتون، مجله کتاب نیویورک)

- قدرتمند. شپارد تمام تظاهرها و بهانه‌ها را کنار می‌گذارد و این رمان را با دو فصل دلخراش که جزئیات روزهای پایانی او را شرح می‌دهد، به سرانجام می‌رساند و خواننده را به چیزی نزدیک می‌کند که ریلکه آن را «مرگ رقیق‌ناشدنی» می‌نامد. (جان وینترز، WBUR)

کتاب صوتی جاسوس اول شخص برای چه کسانی مناسب است؟

این رمان یک پیشنهاد فوق‌العاده برای علاقه‌مندان به ادبیات آمریکاست. با گوش دادن به آن و با آگاهی به این که این اثر در چه شرایطی نوشته شده است، می‌توانید تجربه‌ی فوق‌العاده‌ای برای خود رقم بزنید.

با سام شپارد بیشتر آشنا شویم

این نویسنده‌ی آمریکایی در سال 1979 و در سن سی‌وشش سالگی توانست با نگارش نمایش‌نامه‌‌ی کودک مدفون، جایزه‌ی پولیتزر بهترین اثر را از آن خود کند. سام شپارد علاوه‌بر نگارش بیش از 40 نمایشنامه در زندگی خود، در زمینه‌ی فیلمنامه‌نویسی، داستان‌نویسی، کارگردانی و بازیگری هم فعالیت‌های فراوانی داشته است. خواب خوب بهشت مجموعه داستانی از اوست که به فارسی ترجمه شده است. شپارد یکی از نویسندگان فیلم سینمایی پاریس تگزاس به کارگردانی ویم وندرس بوده است.

در بخشی از کتاب صوتی جاسوس اول شخص می‌شنویم

دارودسته‌های مکزیکی آمریکایی لباس یکدست سبز لیمویی پوشیده‌اند. ماشین‌های شاسی‌کوتاه مرکوری بنفش. دخترهای حامله‌ای که به‌زور پانزده‌سالشان می‌شود. کشیش‌هایی با ردای سیاه. گروه کُری که دعاهای کاتولیکی می‌خوانند. ناقوس‌های کلیسا ساعت دوازده ظهر را اعلام می‌کنند. و جی پیاده برمی‌گردد سر کارش. ازش می‌پرسند کدام تیم راگبی را ترجیح می‌دهد. گرین‌بیپکرز یا پیتبورگس‌تیلرز؟ ازش می‌پرسند چند سالش است. اهل کجاست. می‌گوید اهل شرق است. اهل شرق. جی برمی‌گردد خانه. قدم‌هایش به‌سمت خانه لرزان است. یک کیسه‌ی برگ غذای گربه انداخته روی دوشش. از مغازه آورده است. دوروبر خانه‌اش پر است از گربه‌های خیابانگرد وحشی. بعضی‌هایشان بچه‌اند. غذای گربه را جلوی جدول خانه‌اش خالی می‌کند. برمی‌گردد توی خانه. کیسه‌ی خالی را مچاله می‌کند. در را می‌بندد و صندلی‌ای می‌کشد جلوی پنجره. به بیرون نگاه می‌کند و می‌بیند گربه‌ها دارند از هر طرف می‌آیند غذا بخورند. شروع می‌کنند به خوردن ولی همیشه یک چشمشان به اطراف است.

فهرست مطالب کتاب صوتی