معرفی و دانلود کتاب صوتی جادوگر
برای دانلود قانونی کتاب صوتی جادوگر و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی جادوگر
کتاب صوتی جادوگر اثر شرلی جکسون، دربردارندهی پنج داستان کوتاه است که ظلم و ستمگری را به طرزی ترسناک و تکان دهنده بیان میکند. جادوگر برندهی جایزهی بهترین داستانهای کوتاهِ ادگار آلنپو در سال 1966 شده بود.
کتاب صوتی جادوگر (The Tooth) قدرت بیهمتایی در دلسرد کردن و مغشوش کردن افکار دارد، و این قدرت را با به تصویر کشیدن جنون، مضطرب کردن مخالفان، آزار دادن بچهها و یک بختآزمایی بد یمن و بد شگون در دل داستانها به دست میآورد.
اولین اثر شرلی جکسون (Shirley Jackson) در سال 1938 به چاپ رسید. اما او شهرتش را مدیون کتابی با عنوان قرعهکشی یا لاتاری است که به سرعت و در عرض چند ساعت نوشته شد و در همان روز به دفتر نشریه برای انتشار ارسال شد. در آن زمان همهی کائنات دست به دست هم دادند تا شرلی را به شهرت جهانی برسانند.
شرلی جکسون داستانهایش را چنان ساده مینویسد که برخی از مخاطبان گمان میکنند او نویسندهی داستانهای بدون ظرافت و پیچیدگی است. اما امروزه داستانهای او در بسیاری از دانشگاههای جهان آموزش داده میشود و بعد درونی آن برای دانشجویان بررسی، تجزیه و تحلیل میشود.
در بخشی از کتاب صوتی جادوگر میشنویم:
واگن آنقدر خالی بود که پسرک یک صندلی کامل برای خودش داشت و مادرش روی صندلی دیگری کنار خواهر کوچکاش نشسته بود. دخترک تکهای نان تُست در یک دست و جغجغهای در دست دیگرش داشت. او را با تسمهای محکم به صندلی بسته بودند تا بتواند بیرون را تماشا کند. و هرگاه آرام به این طرف و آن طرف سُر میخورد، تسمه او را نگه میداشت و مادر برمیگشت و او را دوباره سر جایش میبست. پسرک از پنجره بیرون را تماشا میکرد و کلوچه میخورد. مادر آرام به مطالعه مشغول بود و بدون اینکه سرش را بلند کند به سوالات پسرک جواب میداد.
پسرک گفت: ما روی رودخانه هستیم، زیر پایمان رودخانه است و ما روی آن هستیم.
مادرش گفت: خیلی خوب است.
پسر باخود گفت: ما روی پلی بالای رودخانه هستیم.
چند نفر دیگری که در واگن بودند، در سمت دیگر نشسته بودند. اگر با هر یک از آنها در راهرو برخورد میکرد، پسرک میگفت: سلام! و بیگانه هم معمولا جواب میداد: سلام. و برمیگشت. گاهی هم از او میپرسیدند که آیا از سفر با قطار لذت میبرد؟ یا حتی میگفتند که چه مرد بزرگی شده است. پسرک از این تعاریف خوشاش نمیآمد و با ناراحتی به سمت پنجره برمیگشت. پسرک در حالیکه آه میکشید، گفت: این گاو است، چهقدر راه باید برویم؟
و مادر هربار میگفت: راهی نمانده.
یکبار بچهی کوچک که خیلی آرام و سرگرم جغجغه و نان تست بود و مادر پیوسته از او مراقبت میکرد، بیش از حد سُر خورد و سرش به پنجره خورد. شروع به گریه کرد، یک دقیقه سروصدا و تکانهایی در اطراف صندلی مادر ایجاد شد. پسرک از روی صندلیاش سُر خورد و پایین آمد و به این سوی راهروی واگن آمد تا پاهای خواهرش را نوازش کند و التماسکنان از او بخواهد که گریه نکند. بالاخره طفل خندید و سرگرم خوردن نان شد. مادر یک آبنبات به پسرک داد و او سر جای خود نزدیک پنجره برگشت.
پس از یکدقیقه پسرک به مادرش گفت: من یک ساحره دیدم. بیرون یک جادوگر پیر زشت بد دیدم.
مادر گفت: خب.
یک جادوگر پیر گنده، به او گفتم گمشو و او گم شد و داستاناش را با صدایی آرام ادامه داد: آن زن گفت میخواهم تو را بخورم. و من گفتم نه نمیتوانی، و دنبالاش کردم تا بیرون رفت. جادوگر پستفطرت پیر.
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی جادوگر |
نویسنده | شرلی جکسون |
مترجم | نسرین مجیدی |
راوی | معصومه نورزاد |
ناشر چاپی | نشر روزگار نو |
ناشر صوتی | نشر ماه آوا |
سال انتشار | ۱۳۹۸ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱ ساعت و ۵۵ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان کوتاه خارجی |