معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی تپههایی همچون فیلهای سفید
برای دانلود قانونی کتاب صوتی تپههایی همچون فیلهای سفید و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی تپههایی همچون فیلهای سفید
کتاب صوتی تپههایی همچون فیلهای سفید نوشته ارنست همینگوی داستان مرد آمریکایی و دختر جوانی است که قصد سفر به سمت بارسلون را دارند.
در قسمتی از کتاب صوتی تپههایی همچون فیلهای سفید میشنویم:
«فکر میکنی کار و بارمون روبهراه میشه و خوشبخت میشیم؟»
«البته. ترسی نداره. خیلیها رو میشناسم که این کارو کردن.»
دختر گفت: «پس من هم همینکارو میکنم؛ که گفتی بعد همهشون خوشبخت شدن؟»
مرد گفت: «خوب، اگه دلت نمیخواد مجبور نیستی. اگه دلت نمیخواد مجبورت نمیکنم؛ اما مثل آبخوردنه.»
«تو واقعاً دلت میخواد؟»
«نظر منو بخوای این بهترین کاره؛ اما اگه واقعاً دلت نمیخواد مجبورت نمیکنم.»
«اگه این کارو بکنم تو خوشحال میشی و همهچیز مثل اول میشه، اونوقت دوستم داری؟»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی تپههایی همچون فیلهای سفید |
نویسنده | ارنست همینگوی |
راوی | مهدی رضایی، زیبا حاجیان، علی شمسی |
ناشر صوتی | خانه داستان چوک |
سال انتشار | ۱۳۹۶ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۱۱ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای نمایشنامه اجتماعی خارجی |
1. دختر به شدت بلندپرواز بود و خام!
2. دختر بسیار کنجکاو بود و دوست داشت خیلی چیزها رو امتحان کنه. مثلا نوشیدنی رو که نمیشناخت پیشنهاد داد. نمیدونست حتی با چی طعمش خوبه، و ندونسته با توجه به حرف مرد و گارسون، نوشیدنی رو با آب سفارش داد.
3. سفیدی برف روی تپهها رو با قدرت تخیلاش به فیل تشبیه کرده بود، اما وسطها گفت که خیلیام شبیه فیل نیست! یعنی قدرت تصمیم گیری نداشت. پس نمیدونست چی براش خوبه و چی بد!
4. با وارد کردن هوا میخوان بچهی دختر رو سقط کنن. که این فقط خواستهی مرد بود.
5. دختر خودش توانایی تصمیم نداره، چه در حال حاظر، چه برای آینده. اون به شدت دهن بین هست و هر چیز رو که مرد میگه، دختر قبول میکنه.
6. برای مرد اصلا دختر و بچه مهم نیستن اون فقط به از سر باز کردن بچه هستش و میگه بعد از اون باز فقط خوشگذرونی میکنیم!
7. دختر اگه به اختیار خودش بود نمیخواد این کار رو انجام بده.
8. دختر اصلا واقع بین نیست! این بچهی توی شکمش رو نمیتونه راجع بهش تصمیم بگیره، اما میخواد دنیااااا رو داشته باشه!!
9. مرد به ظاهر میگه من فقط تو رو میخوام و هیچ! درحالیکه برچسب همهی هتلهایی رو که توی اونها گشت و گذار میکردند رو میدید.
10. دختر به اجبار مرد تن داده بود و میدونست که مرد اون رو واقعا دوست نداره!
برعکس خیلی از دوستان من واقعا دوست داشتم داستان رو. ممنونم دوست عزیزم کتابراه☘️