معرفی و دانلود کتاب صوتی توپچنار
برای دانلود قانونی کتاب صوتی توپچنار و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.
معرفی کتاب صوتی توپچنار
کتاب صوتی توپچنار اثر انسیه شاه حسینی، داستان زندگی دختری به نام فرزانه است که به منظور تامین بخشی از مخارج خانواده، آموزگاری نهضت سواد آموزی را میپذیرد و به روستای توپچنار میرود.
مردم روستا با مشکلات گوناگونی مواجهاند که همین امر مانع تحصیل فرزندانشان میشود، از این رو فرزانه علاوه بر تدریس نقش مشاور و مددکار را ایفا میکند. او ضمن صحبت با خانوادههای روستایی، زمینه تحصیل فرزندان آنها را فراهم میآورد.
فرزانه کمکم با اهالی صمیمی شده و با دردها و محرومیتهای آنها آشنا میشود. اما بیش از همه، «نرگس»، دخترکی که سل دارد ذهن او را مشغول میکند. نرگس به خاطر بیماریاش نمیتواند به کلاس بیاید و فرزانه خیلی سعی میکند که به او کمک کند. دوران جنگ است و کشور در بحران بهسر میبرد اما فرزانه هر زمان که به شهرش، بجنورد باز میگردد هم به فکر روستای توپچنار است. او تلاش میکند از طریق جهاد سازندگی آب لولهکشی به روستا بکشاند که متوجه میشود بیماری سل از نرگس به او منتقل شده است. بیماریای که سرانجام خوشی نخواهد داشت.
انسیه شاهحسینی را بیشتر به عنوان فیلمساز میشناسند اما او پیش از این که دست به فیلمسازی بزند اهل قلم بوده است. شاهحسینی متولد 1333 گرگان است و سالها به عنوان خبرنگار و گزارشگر در جبههها فعالیت کرده است. شاهحسینی رمان توپچنار را براساس داستان واقعی زنی به نام فرزانه صالحآبادی ساخته است. او آموزگاری بود که در راه کار مقدس خود در روستای توپچنار شهید شد.
در سال 1368 شهریار بحرانی فیلمی با اقتباس از رمان توپچنار، با نام «آب را گل نکنیم» ساخت. شاهحسینی این رمان را برای دفاع از شخصیت و مظلومیت زن نوشته است. داستانی با پرداختی ماهرانه، شخصیتپردازی قوی و ملموس که موضوعی تازه و بکر را دستمایه قرار داده است.
در قسمتهایی از کتاب صوتی توپچنار میشنویم:
«دختر جوان وحشت زده به مارخیره شده بود. مرد چوب دستی اش را آماده کرد و به طرف مار رفت و آن را طوری حرکت داد که مار به نرمی به چوپ پیچید. آن گاه درنهایت آرامش، خطاب به آن پیچک سمی گفت: تو چرا گذر آمدی حیوان، نمی ترسی سرت را بکوبند؟ هی زبان بسته، شکمت را سیرکردی، لم دادی توی راه، هان؟ سپس چوپ دستی را که سنگین شده بود، بلندکرد و به کنار جاده برد و آن را لای علف ها رها کرد و برگشت. فرزانه که تمام مدت با حیرت به او نگاه می کرد نفسش را بیرون فرستاد و به مرد گفت که ممکن بود نیشش بزند. لبخند گرم بر چهره سوخته مرد نشست و پس از لختی درنگ پاسخ داد: محبت چیزی نیست که مار آن را نفهمد.»
«زن مدتها بود، تاب تحمل هیچ چشمی را بر چهرهاش، که دیر زمانی خطوط خطا از آن میگذشت، نداشت. سرش را پایین انداخت و در پی نگاهش به میان شعلهها خزید.
دختر که همچنان میکوشید راهی به جان او پیدا کند پرسید: «تو که همین یک بچه را داری، چرا کلاس نمیآیی؟»
سلیمه زانوها را بغل زد و گفت: «گرفتاری آدمها مگر فقط بچه است. آن قدر سمن دارم که یاسمنش گُمه.»
چیز یاد گرفتن برای همه واجبه.
واجبم نان این یتیمه و تومنی دوای دردم.
برای همینه که میخواهم به کلاس بیایی...
زن با زهرخندی که گوشهی لبهایش را میلرزاند به میان حرف دختر پرید و گفت: «دل خوشی داریها! تا کمر به آب زدی، به پا سوخته میگویی سماع کن!»
فهرست مطالب کتاب صوتی
مشخصات کتاب صوتی
نام کتاب | کتاب صوتی توپچنار |
نویسنده | انسیه شاه حسینی |
راوی | بهناز بستاندوست |
ناشر چاپی | انتشارات سوره مهر |
ناشر صوتی | گروه فرهنگی سماوا |
سال انتشار | ۱۳۹۷ |
فرمت کتاب | MP3 |
مدت | ۷ ساعت و ۱۲ دقیقه |
زبان | فارسی |
موضوع کتاب | کتابهای داستان و رمان اجتماعی ایرانی |