معرفی و دانلود رایگان کتاب صوتی تقصیر من نیست

عکس جلد کتاب صوتی تقصیر من نیست
قیمت:
رایگان
۳۰٪ تخفیف اولین خرید با کد welcome

برای دانلود قانونی کتاب صوتی تقصیر من نیست و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

برای دانلود قانونی کتاب صوتی تقصیر من نیست و دسترسی به هزاران کتاب و کتاب صوتی دیگر، اپلیکیشن کتابراه را رایگان نصب کنید.

معرفی کتاب صوتی تقصیر من نیست

کتاب صوتی تقصیر من نیست نوشته‌ی مهدی عبدالله پور به داستان پیرزنی تنها و ناتوان می‌پردازد که می‌خواهد از خیابان عبور کند اما حاضر نیست ترحم دیگران را بپذیرد. این داستان، احساسات این پیرزن را به تصویر می‌کشد و تا پایان ماجرا، شما را با خود همراه می‌کند.

درباره کتاب صوتی تقصیر من نیست:

این کتاب صوتی داستان پیرزنی را روایت می‌کند که در گوشه‌ی خیابان به خاطرات خوش گذشته‌ می‌اندیشد و برای اینکه تغییری در روحیه‌ی خود ایجاد کند بیرون آمده است. او در خیابان احساس بدی نسبت به خود و دیگران پیدا می‌کند؛ چرا که بسیاری از رهگذران به او با دید تحقیر نگاه می‌کنند و از سر ترحم تصمیم می‌گیرند به او کمک کنند. با این اوصاف، او کمکشان را نمی‌پذیرد و ترسان و لرزان تصمیم می‌گیرد به تنهایی از خیابان عبور نماید. این پیرزن پس از تلاش بسیار خسته می‌شود و غرور خود را کنار می‌گذارد و از دیگران طلب کمک می‌کند، اما این بار با بی‌اعتنایی سایرین مواجه می‌شود و... .

در بخشی از کتاب صوتی تقصیر من نیست می‌شنویم:

پیرزن می‌لرزد، عرق می‌کند، تغییر رنگ می‌دهد، سعی دارد به جای قبلی‌اش کنار خیابان برگردد و با درخواست کمک مردم به آن طرف خیابان برود. اما از شدت ترس و دلهره پاهایش قفل می‌کند، توانایی برداشتن حتی یک قدم را هم ندارد. با گذشتن چند ثانیه به خودش می‌آید و بدون ذره‌ای معطلی به جای قبلی‌اش بازمی‌گردد. با آستین مانتواش عرق پیشانی‌اش را خشک می‌کند.

فهرست مطالب کتاب صوتی

12 دقیقه
تقصیر من نیست

مشخصات کتاب صوتی

نام کتابکتاب صوتی تقصیر من نیست
نویسنده
راویمهدی رضایی، سوری رحیمی، مرضیه حیدری، علی فخاری، لیدا نیک فرید
ناشر صوتی خانه داستان چوک
سال انتشار۱۳۹۹
فرمت کتابMP3
مدت۱۱ دقیقه
زبانفارسی
موضوع کتابکتاب‌های داستان کوتاه ایرانی
قیمت نسخه صوتی

نقد، بررسی و نظرات کتاب صوتی تقصیر من نیست

نهال
۱۴۰۲/۰۵/۱۹
کتاب صوتی تقصیر من نیست کتاب خیلی جالبی بود با اینکه داستان کوتا و مختصر بود خیلی حرف برای گفتن داشت من این کتاب و خیلی دوست داشتم به این دلیل که ما هم روزی به میانسالی و پیری می‌رسیم. حالا یکی زودتر یکی دیر تر هر کسی در این سن انتظاراتی از اطرافیانش دارد داستان در مورد زن میانسالی بود که برای رد و شدن از یک خیابان با آدم‌های متفاوت مواجه می‌شود با برخوردهایی که باهاش میشه چه از روی ترحم چه رفتارهای بی تفاوت عابرین و مردمی که از کنارش بی تفاوت عبور میکنن کتاب از یک طرف بی تفاوتی و از طرفی دیگه مشکلات مردم و جامعه در حال حاضر میگه. تفاوت زمانه و نسل‌ها و از بین رفتن حرمت‌ها و احترامات متقابل. پیرزن داستان با ته مانده غروری خود صبر می‌کند و کمتر از دیگران کمک می‌گیرد امابه زودی متوجه می‌شود که نیاز به کمک دیگران داردبا تصادفی که در خیابان می‌شود ماشین‌ها و عابران در یک گوشه جمع می‌شوند و پیر زن به راحتی می‌تواند از خیابان عبور کند و به آن سوی خیابان برود در حالی که این اتفاق با کمی توجه متوجه می‌شود که تصادفی که اتفاق افتاده خودش بوده کلاً این دیدگاه رو دوست دارم که مرگ به موقع و به جا یک نعمت است و مرگ هم زندگی دوباره است
Ayda Azimi
۱۴۰۰/۱۰/۳۰
کتاب جالبی بود که داستان نسبتاً ساده اما دلپذیری داشت. ابعاد مثبت آن جملات روان و کوتاه آن بود که مخاطب را گیج و سردرگم نمی‌کرد. داستان با وجود کوتاه بودن پند‌های اخلاقی زیبایی داشت که خواننده را به فکر وادار می‌کرد. پند‌هایی چون کمک به افراد سالمند و ناتوان، بی توجه نبودن به وقایع و آدم‌های و محبت اطرافمان بی منت به دیگران و...
نقطه‌ی اوج داستان هم که مرگ پیرزن بود شوک بزرگی از غم را به مخاطب داستان منتقل می‌کرد و پایان خوش آن که تخیلات زن از مرگش بود این شوک را خنثی کرده و مخاطب را مجدداً خوشحال می‌کرد که من این مراتب را بسیار دوست داشتم.
ابعاد منفی داستان هم شخصیت پردازی‌های ناقص بود. داستان در قسمت‌هایی رئال بودن خود را نقض می‌کرد برای مثال آن جا که همه بی تفاوت بودند غیر واقعی بود چرا که محال است در میان ده‌ها نفر همه بی تفاوت و بی احساس بگذرند.
اما به طور کلی داستان خوب است و ارزش جوش کردن دارد. من از گویندگی کتاب هم نسبتاً راضی بودم. خسته نباشید می‌گویم به عوامل کتابراه و کانون فرهنگی چوک
🌹💐❤️🧡
سمیرا ابراهیم پور
۱۴۰۱/۰۴/۰۶
داستان پیرزنی که برای عبور از خیابان به کمک نیاز دارد و تصورات و افکار او در حین تلاشش برای گذر از خیابان. داستان ساده و روانی بود ولی خب قدرت قلم و ذهن نویسنده برای خلق این داستان به منظور رسوندن منظورش خیلی ضعیف بود و داستان دلچسب و جذابی نبود. داستان اشاره به این داره که برخی چیزها تقصیر ما نیست و ما نقشی در این اتفاقات نداریم مثل پیری و اسم داستان هم برگرفته شده از همین مفهوم هست. انسان وقتی پیر میشه ناخوداگاه توانایی خودش رو در انجام برخی امور از دست میده که در گذشته میتونسته به راحتی انجامش بده مثل گذشن از خیابون در حالیکه هنوز نیاز داره تا بیرون بره تفریح کنه و... وقتی انسان از اوج قدرتش به ضعیف‌ترین حالت میرسه زود رنج میشه و گاهی غرورش اجازه نمیده که بخواد به سادگی کمک هر کسی رو قبول کنه بنابراین هنگام کمک به یه انسان پیر یا معلول باید حواسمون به لحن و برخوردمون باشه تا باعث احساس حقارت و رنجش در این افراد نشیم. فکر کردن پیرزن به همسر مرحومش باعث دلگرمی اون میشه و این نشون میده که انسان همیشه به یه همراه و همدل نیاز داره و وجود یک همراه همیشه باعث قوت قلب ما میشه. صدا گذاری هم از نظر من قشنگ نبود و قسمت مثبت داستان برای من در بخشی بود که نویسنده ذهن مارو درگیر تصور مرگ پیرزن میکنه ولی با یک پایان خوش روبه رو میشیم.
هدی میرزامحمدی
۱۴۰۳/۰۵/۲۲
خیلی ساده بود همان ابتدا که گفته شد جمعیت به وسط خیابان رفتند می‌دانستم جمله بعدی چیست.
قلم نویسنده خوب نبود
البته یک نکته هست که شاید نوشته من ظالمانه باشد.
ولی واقعا گاهی افراد سالمند یا شخصی که بیماری و معلولیت دارد واقعا باید آموزش ببیند و بداند شاید مردم و افراد خانواده‌اش با علاقه به او
کمک می‌کنند. متاسفانه گاهی آن‌ها کمک را قبول نمی‌کنند و خیلی مغرورانه رفتار می‌کنند.
در جامعه ما هم که همه آنقدر مشکلات ریز و درشت دارند کسی حوصله ناز خریدن ندارد. کسی که نیازمند کمک است باید یاد بگیرد کمک بخواهد و کمک را قبول کند و در عوض آن دعای خیر کند اینکه نویسنده نوشته بود مردم با کلمات بد از او می‌خواستند تا بهش کمک کنند را قبول ندارم. مردم جامعه ما 99% با سالمندان مهربان هستند. در اینجا فقط بچه بی ادب نبود. حتی گفت خانم گفته بگذار به پیر زن بدبخت کمک کنم. خیلی احتمالش کمه مردم با یک فرد سالمند برای رو شدن از خیابان اینطور برخورد کنند. کلا من دوست نداشتم. قابل پیش‌بینی بود و قلم نویسنده ضعیف.
اعظم منصوری
۱۴۰۲/۱۰/۱۲
داستان کوتاه تقصیر من نیست داستان زیبا و جالبی است. داستان درباره‌ی پیرزنی است که میخواهد از خیابان پر ترددی رد شود و به خانه برود و به کمک عابرینی که از کنارش رد میشوند اعتنایی نمیکند و قصد دارد خود از خیابان رد شود و صبر میکند تا خیابان خلوت شود ولی هر چه میگذرد خیابان شلوغتر میشود و هرچه از که و مردمی از کنارش میگذرند میخواهد که کمکش کنند تا به آن طرف خیابان برود کسی به او توجهی نمیکند بعد خیال میکند موقعی که میخواسته خودش به آن طرف خیابان برود تصادف کرده و مرده است و کم کم به خودش میاید و میبیند هنوز کنار خیابان است و عابری دستش را میگیرد تا به آن طرف خیابان ببرد. این داستان دیدگاه مثبت و منفی مردم را به کهنسالی نشان میدهد و اینکه بعضی از افراد احترامی برای سالمندان قائل نیستند و به این فکر نمی‌کنند که خودشان هم در این شرایط قرار خواهند گرفت و انسانها همه به هم نیاز دارند و کوچکترها و جوانها باید یاد بگیرند که باید به بزرگترها و سالمندان احترام بگذارند و به آن‌ها کمک کنند و در آخر داستان نشان میدهد انسانها بازهم در مقابل یکدیگر احساس مسئولیت میکنند و برای کمک به هم پیشقدم می‌شوند.
با تشکر از کتابراه برای تهیه‌ی کتابهای با ارزش رایگان و با آرزوی موفقیتهای بیشتر برای نویسنده‌ی محترم.
سارینا دهدشتی
۱۴۰۱/۰۵/۰۳
سلام
اسم کتاب برگرفته از داستانش هست، که پیری تقصیر خود ما نیست.
خیلی از چیزهای دیگه هم تو دنیا هست که داشتن یا نداشتنش تقصیر خود آدم نیست، مثل چهره و قد و هیکل، خانواده، جامعه‌ای که درآن بدنیا آمدیم. پس بخاطرش نباید مغرور باشیم یا خودمون رو سرزنش کنیم.
گاهی مثل همین داستان، با اینکه دوست از و
داریم خودمان پس شرایط بربیاییم درنهایت مجبور میشویم دست کمک بسوی دیگران دراز کنیم، وگرنه ممکنه دچار عواقب بدتری بشویم.
بطور کلی هرچه ما انسان‌ها سعی کنیم بهتر باشیم بدون ترحم و قضاوت برای دیگران کاری درحد توانمان انجام دهیم، شرایط بهتری در جامعه بوجود میاد و مخصوصااا یکسری فرهنگ سازی برای جامعه آینده، که کودکان و نوجوانان امروز آن را میسازند، میشود.
ممنون از شما بابت داستان زیباتون.
Hadis Gholipour
۱۴۰۱/۰۲/۱۰
درود، داستان جالبی بود، داستان تک تک ما انسان‌ها، در نقش پیرزن می‌تواند هر کدام از ما قرار بگیرد. ما هم خیلی از اوقات اتفاقاتی را تصور می‌کنیم که بعد با خود می‌گوییم‌ای کاش این کار را نکرده بودیم. پیرزن با آن تصوراتش باعث شد که بر بدنش فشار بیاید، عرق سرد بر تنش نشست و تنش‌هایی بر آن وارد شد و از و همه مهم تر این که دیگر جرئت رد شدن از خیابان را پیدا نکرد. میتوان به راحتی وجه شبه را بین داستان خیلی از ماها این داستان که نویسنده با عادی انتخاب کردن موضوعش سعی در جلب توجه داشت، پیدا کرد. تنها چیزی که این میان کمی اشتباه بود صدای گوینده‌ها بود. صداهایی بی احساس که اصلا به نقش آن‌ها نمی‌خورد. اما از داستان بسیار لذت بردم. کوتاه، جامع، آموزنده و سرگرم کننده بود. سپاس.
سما جعفری
۱۴۰۳/۰۸/۲۰
این کتاب صوتی زیبا من را به فکر برد. خصوصا با عنوان جالبی که داشت. واقعا هم پیری و از کار افتادگی تقصیر خود انسان نیست و برای همه ما اتفاق می‌افتد و راه گریزی از آن وجود ندارد. اما پیرزن در این قصه اصرار برای حفظ استقلال و غرور خود داشت، اما پی برد که برای رد شدن از خیابان نیاز به کمک دارد. البته و عجیب بود که اول قصه چند نفر میخواستند به او کمک کنند، اما بعد از آن که پیرزن تصمیم گرفت از کسی کمک بگیرد، دیگر هیچکس به او توجهی نکرد. تصادف پیرزن متوجه نشدن روحش هم جالب بود. کلی آدم دور جسد او جمع شدند، در حالی که کار از کار گذشته بود. اما موقعی که نیاز به کمک داشت، یک نفر از آن جمعیت برای او وقت نگذاشت. کتاب نسبتا خوبی بود. خسته نباشید.
آناهیتا کی منش
۱۳۹۹/۱۰/۱۰
بیشتر کتاب‌های رایگان سطح بالایی ندارن.... باعث تاسفه ما قبل کرونا کتابخانه کلی کتاب در اختیار داشتیم بخونین که تعطیل شد انهم با پول کم عضویت سالانه.. حالا با این کتاب‌های رایگان تون ناامید از کتاب خوندن شدیم.... بخام هزینه کنم میرم کتاب فیزیکی میخرم که یه عمر برام بمونه نه اینکه تو گوشی ممکنه از بین بره
A.asgari
۱۴۰۱/۱۱/۲۷
داستان ساده اما پر‌معنی بود
تقصیر من نیست
پیری نقصیر هیچکس نیست
رنگ چشم قد خانواده اسم قیافه و..
هیچکدوم تقصیر ما نیست
تقدیر ماست
هیچوقت هیچ کس و بخاطر لین چیزایی که تقصیریش نیست مسخره یا مقصر ندونید
داستان در باره‌ی پیر زنی بود که میخواست از خیابون به اون طرف بره
و حتی یه زن ک میخواست و
کمکش کنه اونا ببره اون طرف خیابون به کسی که پشت خط گوشیش داشت باهاش حرف میزد گف بذار این پیرزن بیچاره وببرم اون طرف
با منت
به سالمندان احترام بذاریم و با انها با مهربانی رفتار کنیم
Mobina
۱۴۰۱/۰۲/۲۷
نمیدونم چرا هیچکدوم از داستان‌های صوتی رایگانی که از کانون فرهنگی چوک هست، پایان و جمعبندی خوبی نداره؟ خیلی خوب میشه اگر که نکته و هدف پنهانی هم در داستان وجود داشته باشه. کل داستان حول محور اینکه پیرزن تنها و ناتوان هست و نمیتونه از خیابون عبور کنه گذشت. یک قسمتی هم خیلی غیرواقعی بود. ابتدای مردم داستان رسماً منت میکردن که از خیابون ردش کنن اما خودش قبول نمیکرد! یکم که گذشت پیرزن منت میکرد مردم بی توجه بودن؟ والله که مردم هیچوقت انقدر سنگدل نیستن!
اصلاً خوشم نیومد👎
مریم معز
۱۴۰۳/۰۵/۳۱
داستان آموزنده‌ای بود. انسان‌ها باید به همدیگر کمک کنند. مخصوصا به بزرگترهای خود، حتی اگر غریبه باشد. ضرب المثل معروف که میگه از هر دستی بِدی از همان دست پس میگیری. پس چه بهتر که به افراد سالمند کمک کنیم. بالاخره یک روز برای خودمان هم پیش می‌آید که سالمند شویم.
و در پایان داستان آخرت را توصیف روح
کرد، از بدن خارج می‌شود و خودش هنوز نمی‌داند مرده است. هرچه می‌گوید من زنده‌ام کسی به حرفش گوش نمیکند.
این یعنی زندگی پس از زندگی، یعنی واقعیتی که نمی‌شود منکر آن شد.
هادی آران پور
۱۴۰۰/۱۲/۰۶
ارزش یک بار خوندن را داشت ولی قطعاً اگر رایگان نبود هزینه کردن برای خواندن همچین کتابی عقلانی نیست به نظر من این نوع داستان‌ها باید به شکل مجموعه در اختیار خوانندگان قرار بگیرند البته اصلاً منظور نادیده گرفتن زحمت صوتی کردن همچین کتابی نیست ولی کتاب‌های وزین دیگری هستند که بیشتر شایسته صوتی شدن در هستند مخصوصا برای اختیار قرار دادن قشر کم بینا و نابینایان عزیز تا این طیف هم از مطالعه کتاب‌های خوب و ارزشمند جهان محروم نباشند
پونه
۱۴۰۱/۰۶/۰۲
خیلی قشنگ و خلاقانه‌ست؛ به نظرم با وسواس خاصی نوشته شده
ساده و گیرا و روونه، گویندگان عالی ایفای نقش کردن، داستان خیلی خوب پیش رفت
کاملا حسش کردم و توش غرق شدم، توصیفات و توضیحات خیلی خوب و به اندازه انجام شدن، نه کمه که تصویر سازی رو مشکل کنه و نه زیاده که خسته کننده باشه، داستان کوتاه زیبا و و
فوق‌العاده جالبیه، جداً دوست داشتم، ممنونم که رایگانه، خیلی زیباست.
و ممنون از کانون فرهنگی چوک بابت زحمات فراوان انتشار رایگان کتاب.
🌸Zahra Habibi🌸
۱۴۰۱/۰۶/۱۲
داستان بدی نبود ولی کاش دقیقه ده تموم میشد آخر داستان خیلی آبکی شد البته انتخاب این موضوع برای یک داستان کوتاه خوب بود منتهی این پیرزن باید این نکته رو در نظر میگرفت که بااین اوضاع چشم و گوشش نباید تنها بیاد بیرون خصوصا جای شلوغی مثل شهر چون مردم وظیفه شون نیست که بهش کمک کنند واسه من چندباری پیش و اومده با لبخند و روی باز کمک کردم اما واقعا خیلی خطرناکه وقتی میان بیرون کسیو ندارند اما همین که یه بلایی سرشون میاد صدنفر پیدا میشه
مشاهده همه نظرات 290

راهنمای مطالعه کتاب صوتی تقصیر من نیست

برای دریافت کتاب صوتی تقصیر من نیست و دسترسی به هزاران کتاب الکترونیک و کتاب صوتی دیگر و همچنین مطالعه معرفی کتاب‌ها و نظرات کاربران درباره کتاب‌ها لازم است اپلیکیشن کتابراه را نصب کنید.

کتاب‌ها در اپلیکیشن کتابراه با فرمت‌های epub یا pdf و یا mp3 عرضه می‌شوند.